کد خبر:40001
پ
۶۳۰۰۹۳۴۱

یادی از ذبیح‌الله صفا

ذبیح‌الله صفا می‌گوید: «من و شما خودمان را از فردوسی جدا نمی‌بینیم و او را مال خودمان و خودمان را از او می‌دانیم درحالی که نه ناحیۀ ما یکی است و نه لهجۀ محلی ما و شاید نه فرهنگ ما کاملاً یکی است».

میراث مکتوب- سید ذبیح‌الله صفا شهمیرزادی شناخته‌شده با نام ذبیح‌الله صفا، پژوهشگر، مترجم، مصحّح متون، استاد دانشگاه تهران، حماسه‌پژوه و ملقب به «پدر تاریخ ادبیات ایران» بود. او در ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ در شهمیرزاد، شهری در شهرستان مهدیشهر استان سمنان زاده شد. دوره آموزش ابتدایی را در سال ۱۳۰۴ در بابل به پایان رساند. آنگاه راهی تهران شد و در دبیرستان‌های سیروس و دارالفنون تحصیل کرد و در سال ۱۳۱۲ تحصیلات متوسطه را به پایان رساند. سپس تحصیلات خود را در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات ادامه داد و در رشته‌های ادبیات و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت و به تحصیل در دوره دکتری پرداخت، تا آنکه در سال ۱۳۲۱ با پذیرش رساله او با عنوان «حماسه‌سرایی در ایران» به درجه دکتری نائل شد.

صفا خدمات آموزشی خود را از سال ۱۳۱۶ با دبیری ادبیات فارسی در کلاس‌های دوره دوم متوسطه در دبیرستان‌های تهران آغاز کرد. از سال ۱۳۲۱ به درجه دانشیاری کرسی تاریخ ادبیات دانشگاه تهران ارتقا یافت و در سال ۱۳۲۷ در همان کرسی استاد شد. طی سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ با سمت استاد مهمان در دانشگاه هامبورگ به تدریس پرداخت. در بازگشت از آلمان به مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی و سپس ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتخاب شد و تا سال ۱۳۴۷ این سمت‌ها را به عهده داشت. در آن سال پس از تغییرات در نظام اداری و آموزشی دانشگاه به درخواست خود بازنشسته شد و تدریس خود را به صورت افتخاری ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ برای بار دوم به آلمان رفت و یک سال دیگر در دانشگاه هامبورگ به تدریس پرداخت. پس از بازگشت به تهران عنوان استادی ممتاز دانشگاه تهران را یافت و از آن پس در سال‌هایی که در تهران اقامت داشت به تدریس ادبیات حماسی، غنایی و دراماتیک در دوره دکتری ادبیات فارسی ادامه داد.

ذبیح‌اللّه صفا پس از سال ۱۳۵۷ در آلمان اقامت داشت و در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۷۸ در شهر لوبک آن کشور درگذشت.

فرهنگستان زبان و ادب فارسی به مناسبت سالروز درگذشت این استاد زبان فارسی، بخش‌هایی از کتاب «ای زبان پارسی…: (دربرگیرنده پنجاه گفتار)» به کوشش میلاد عظیمی را بازنشر کرده است: «زبان فارسی در طول زمان بار فرهنگ ایران را حمل کرده و بین اجداد و اعقاب ایجاد وحدت کرده است، یعنی من و شما خودمان را از فردوسی جدا نمی‌بینیم و او را مال خودمان و خودمان را از او می‌دانیم درحالی که نه ناحیۀ ما یکی است و نه لهجۀ محلی ما و شاید نه فرهنگ ما کاملاً یکی است. برای اینکه فی‌المثل من فرهنگ طبری مازندرانی دارم و او فرهنگ خراسانی آن وقت را داشت که این‌ها از همدیگر به‌کلی جدا بودند.

پس این زبان فارسی است که فرهنگ کهن ایران را از اجداد ما به ما منتقل کرده و از آنها به ما رسیده است و ما اینک خودمان را با دقیقی و فردوسی و سعدی و حافظ در ارتباط می‌دانیم. با رودکی که زادگاهش امروز در دست ما نیست و با آن ارتباطی نداریم روحاً مربوطیم، او مال ماست و ما مال او هستیم، زیرا یک دست آداب و رسوم را با همدیگر داشتیم و داریم و این آداب و رسوم را زبان فارسی به ما انتقال داده است.»

منبع: ایسنا

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612