میراث مکتوب – یادداشتهایی دربارهٔ برخی از حکایتهای مثنویهای عطار مهران افشاری مقالهای در جلد بیست و یکم پژوهشهای ایرانشناسی با نام یادداشتهایی دربارهٔ برخی از حکایتهای مثنویهای عطار دارد. این مقاله که به استاد شفیعی کدکنی پیشکش شده است و از نام آن پیداست، به پارهای مطالب دربارهٔ بعضی از حکایتهای منظومههای عطار پرداخته است که گویا استاد در اثر خود متذکر نشدهاند.
نگارنده با پرداختن به حق نان و نمک در آیین عیاری و ذکر مطلبی از دهخدا و نیز منطقالطیر عطار نتیجه گرفته است که: خوردن نان و نمک حقی دو طرفه ایجاد می کرده و سبب پیمان و عهدی میشده که بر اساس آن دهندهٔ نان اجازه نداشته است خورندهٔ نان را بکشد.
حکایت سنایی در مصیبتنامه نکتهٔ دومی است که افشاری بدان اشاره کرده و از مقایسۀ ذکر سنایی در مصیبتنامه عطار با یاد عطار از بهلول و دیوانگانگان در آثارش به این نتیجه رسیده است که: شخصیت سنایی و سخنانش در حکایت یاد شده مانند شخصیت و سخنان بهلول و معشوق طوسی و دیگر عقلای مجانین یا همان دیوانگان در آثار عطار است.
سومین و آخرین مطلب یاد شده در نوشتار مهران افشاری، رند به معنی گدا آیا همان دند است، میباشد که نگارنده آورده است: نکتهای مهم که استاد شفیعی ذکر نکرده اند این است که مؤلف فرهنگ جهانگیری که در سدهٔ یازدهم در هند تألیف شده همین مفهوم را د رذیل واژهٔ «دند» آورده. شاید به نظر رسد که در مواردی دیگر که عطار واژۀ رند را در معنای گدا به کار برده است، این واژه در اصل دند بوده است. دند واژه ای هندی است به معنای چوبدست و چماق و در فرهنگ و زبان هندی گروهی از گدایان را که وجهۀ مذهبی هم داشته اند و چوبدست با خود حمل می کرده اند، دند می نامیده اند.
افشاری همچنین با آوردن شواهدی از برابری دو واژۀ رند و ناداشت و عیار از کتب فرهنگ لغت و نیز الهی نامۀ عطار نتیجه می گیرد که: با توجه به مترادف بودن رند و ناداشت و عیار، حکایت الهینامۀ عطار و توضیح فرهنگهای لغت دربارۀ «ناداشت» دلالت بر آن دارد که برخی از عیاران در زمانی تکدی و گدایی نیز میکرده اند و در این راه نیز اعضای خود را میبریدهاند و بر تن خود زخم میزدهاند.»
متن کامل مقاله در ادامه قابل دیافت است.
تنظیم چکیده از سهیلا یوسفی
نگارنده با پرداختن به حق نان و نمک در آیین عیاری و ذکر مطلبی از دهخدا و نیز منطقالطیر عطار نتیجه گرفته است که: خوردن نان و نمک حقی دو طرفه ایجاد می کرده و سبب پیمان و عهدی میشده که بر اساس آن دهندهٔ نان اجازه نداشته است خورندهٔ نان را بکشد.
حکایت سنایی در مصیبتنامه نکتهٔ دومی است که افشاری بدان اشاره کرده و از مقایسۀ ذکر سنایی در مصیبتنامه عطار با یاد عطار از بهلول و دیوانگانگان در آثارش به این نتیجه رسیده است که: شخصیت سنایی و سخنانش در حکایت یاد شده مانند شخصیت و سخنان بهلول و معشوق طوسی و دیگر عقلای مجانین یا همان دیوانگان در آثار عطار است.
سومین و آخرین مطلب یاد شده در نوشتار مهران افشاری، رند به معنی گدا آیا همان دند است، میباشد که نگارنده آورده است: نکتهای مهم که استاد شفیعی ذکر نکرده اند این است که مؤلف فرهنگ جهانگیری که در سدهٔ یازدهم در هند تألیف شده همین مفهوم را د رذیل واژهٔ «دند» آورده. شاید به نظر رسد که در مواردی دیگر که عطار واژۀ رند را در معنای گدا به کار برده است، این واژه در اصل دند بوده است. دند واژه ای هندی است به معنای چوبدست و چماق و در فرهنگ و زبان هندی گروهی از گدایان را که وجهۀ مذهبی هم داشته اند و چوبدست با خود حمل می کرده اند، دند می نامیده اند.
افشاری همچنین با آوردن شواهدی از برابری دو واژۀ رند و ناداشت و عیار از کتب فرهنگ لغت و نیز الهی نامۀ عطار نتیجه می گیرد که: با توجه به مترادف بودن رند و ناداشت و عیار، حکایت الهینامۀ عطار و توضیح فرهنگهای لغت دربارۀ «ناداشت» دلالت بر آن دارد که برخی از عیاران در زمانی تکدی و گدایی نیز میکرده اند و در این راه نیز اعضای خود را میبریدهاند و بر تن خود زخم میزدهاند.»
متن کامل مقاله در ادامه قابل دیافت است.
تنظیم چکیده از سهیلا یوسفی