میراث مکتوب – بــه دُرنـاهای بال افشان بگویید:
کـه ای آزادگـــانِ روزگــاران
بـه ایـن وامـانده هم، بالی ببخشید
که افشاند پری، در کوی یاران *
در میان بزرگان عرصۀ تحقیقات ادبی و تتبّعات تاریخی، نام استاد دکتر رشید عیوضی(رحمـهاللهعلیه) از پرتو توفیق الهی و به سائقه کوششی بزرگ و پشتکاری عظیم در تصحیح دیوان حافظ و گرهگشایی از ابیاتِ دشوارِ سخنپردازِ اهل راز، بر تارک افتخارات ادبی آذربایجانِ دورۀ کنونی میدرخشد. تحقیقات ارزشمند و تأثیرگذار این استاد فقید، در حوزۀ رمزگشایی از ریزهکاریهایِ لفظیِ دیوان حافظ و ارائه نسخهای اصیل و مورد اعتماد از این گنجینۀ بزرگ، یکی از بهترین رهیافتها به شعر حافظ و مرجعی مطمئن برای رمزگشایی از مفاهیم کلیدی و نمادهای اساسی هنر اوست. این تحقیقات، چون چراغی روشن، فرا راه محقّقان و پژوهشگران در این حوزۀ دشوار و پرسنگلاخ است.
دکتر عیوضی که از پشتوانهای فراخ از جهان دانش و بینش برخوردار بود، از جملۀ آخرین بازماندگان سلسلۀ استادان دانشگاه تبریز بود که آوازۀ تحقیقاتشان، یادآور «عصر فروزانفری» بود. نام استاد رشید عیوضی، در کنار بزرگانی چون زندهیادان: سیّدحسن قاضی طباطبایی، عبدالرسول خیّامپور، احمد ترجانیزاده، ماهیار نوّابی،سیّد منوچهر مرتضوی و …، برای اهل تحقیق و آنها که پای در سنّتهای دانشگاهی دارند، زنده و آشناست و شایسته است همکاران و شاگردان ایشان در جامعۀ کنونی دانشگاهی، با بهرهمندی از تجارب ارزشمند این استادان، ضمن پیگیری راه دشوار تحقیقات اصیل و ماندگار ادبی، به جویندگانِ جوانِ دانش بیاموزند که در زمانی نه چندان دور، چه کسانی، چراغِ روشن زبان و ادبیات فارسی را در مراکز دانشگاهی و محافل علمی و ادبی آذربایجان، نگاهبانی کردهاند و آن را از تندبادِ حوادث و تحریف، مصون داشتهاند.
چراغ صاعقۀ آن شهاب روشن باد
که زد به خرمن ما آتشِ محبّت او
استاد عیوضی، عمر بابرکت خود را در راه تصحیح دیوان حافظ و نشر فرهنگ پربار ایرانی و اسلامی سپری کرد و علاوه بر مراتب فضل و دانش، از سجایای اخلاقی و صفات حمیدۀ انسانی نیز برخوردار بود. به عزّت زیست و به حُرمت رفت.
دریغا که در آن سالهای دور و دراز که هنوز کشتی تحوّلات اجتماعی ما آرام و قرار نداشت، چنانکه افتد و دانی، نشد که او را عزّتی شایسته بخشند. اوضاع که اندکی آرام شد و حقوقها برقرار؛ گلهمند از یارانِ مجد، راهِ نجد پوئید و همچون دوست دیرینش، سیّد منوچهر مرتضوی، گوشۀ عزلت گزید. جایی نرفت و دائره خلوت خود را تنگتر کرد و برگرد نقطۀ تسلیم خود گردید و با حافظ پرداخت. دردا که ما نتوانستیم حضرت استادی را از پوستین کتمانِ خود که سخت بر آن فرو پیچیده بود، برون کشیم و دیوان حافظ مصحَّح او را به اهلش بشناسانیم.
بعد از آنکه حضرت استادی،در سحرگاه ششم آذر ماه 1393 رخ در «وادی رحمت» پوشاند، با خود گفتم که یادنامهای فراهم کنم تا مگر سطحی از غبارینۀ سنگین ناملایمات را از خاطر روحش بزدایم. دیر جنبیدهام … میدانم. امّا بیشک، روح حضرت استادی میداند که در انتظار چه نشسته بودم. حقیقت این است که این روزها که دورۀ غربت سخن است، دریغ داشتم که «یادنامۀ رشید»، همراه بساطِ کتابهایِ متداول گردد که «هذا زمان السکوت و ملازمه البیوت». مدتی مدید دیده بر در دوخته بودم و چراغِ امید افروخته، خاموش نشسته بودم و در این خشکسالِ سخن، از بازاری کردن دغدغه و درد خویش، غیرت میورزیدم. بهناگاه استادان ارجمند آقایان: دکتر رحمان مشتاق مهر و دکتر احمد گلی (دامت افاضاتهما) از در درآمدند و به قاعدۀ لطف و مهربانی یادآور شدند که اقداماتی در تدوین «جشننامۀ دکتر رشید عیوضی» انجام دادهاند. دردا و دریغا که «جشن نامه»، دیگر «یادنامه» شده بود. خداوند متعال به این دو نفسِ نفیس، سلامت و خیر و مزید سعادت و توفیق مرحمت فرمایاد که در این خشکسالِ وفا، با این کار که منبعث از صفای ذات و وفاداری آن عزیزان است، به عینِ عنایت و محبّت خود، نگارنده را منظور فرمودند؛ همچنان که در ایّامِ عُزلتگزینیِ حضرتِ استادی، به خانۀ او رفتند و زمینۀ حضور دیگربارهاش را در دانشگاه فراهم آوردند.
اینک که یادنامه استاد فقید، مَجمعِ روح و ریحان شده است و روضهای از روضات رضوان؛ و پرده از جمالِ باکمال خویش برمیگشاید؛ در برگیرندۀ مقالاتی است از دوستان، همکاران و ارادتمندان حضرت استادی که یا دربارۀ او و آثارش نوشتهاند و یا یکی از مقالات و یادداشتهای خود را در موضوعات متنوّع ـ عمدتاً حافظپژوهیـ به یادنامۀ او اهدا کردهاند. واجب است از همۀ این عزیزان که با اهدای مقالات ارزشمند خود، بر برگ و بارِ این یادنامه افزودند و دری از لطف بر ما و بابی از نیکنامی بر خود گشودند، سپاسگزاری کنم و عنایتشان را پاس دارم.
وظیفۀ خود میدانم از دوستِ فاضلِ ارجمند، جناب آقای جویا جهانبخش و دوست شوقانگیز آقای اسماعیل مهدوی راد که ما را به مشرب آب حیات «نشر ادبیات» راهبر شدند تا رویِ نیاز به غیر نبریم و منّت این و آن را به گزاف نخریم، سپاسگزار باشم.
و آخردعوانا انَّ الحمدلله ربّ العالمین
20 مهر 1395
(شب تاسوعای 1438)