میراث مکتوب- بوعلی قطعا بزرگترین فلاسفه در حوزه تمدنی ایران اسلامی است و جای بسی اندوه و تاسف كه ما بهرغم ادعاهایمان تاكنون یك دوره انتقادی تحقیقی مجموعه آثار او را تهیه و تدوین و منتشر نكردهایم. حتی مجموعه آثارش در سراسر جهان را گردآوری نكردهایم. متاسفانه فقط حرف زدهایم و هر جا نشستهایم، از بزرگی و اهمیت او سخنسرایی كردهایم! دریغ از یك زندگینامه تحقیقی قابل استفاده برای عموم اهل فرهنگ یا تكنگاریهایی مطمئن و روزآمد به زبان روان و ساده كه اندیشههای او را برای عموم كتابخوانها توضیح بدهد و به همگان نشان بدهد كه چرا ابنسینا بزرگ است و اصل حرف او چیست و مجموعه متنوع اندیشهها و كارهایش چه ربطی به زندگی امروزی ما دارد. البته خوشبختانه در سالهای جدید، به صورت خودجوش، برخی محققان جوان و موسسات پژوهشی و مراكز فرهنگی، دست به اقداماتی در جهت بسط و نشر اندیشهها و آثار بوعلی زدهاند. برای نمونه موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران، قصد دارد پنجم تا هفتم دی ماه سال جاری همایشی بینالمللی با عنوان «انسانشناسی در حكمت ابنسینا» برگزار كند. در این همایش قرار است موضوع علمالنفس (همان روانشناسی به تعبیر قدما) و اخلاق و نسبت انسان با شهر، عالم، دین و زبان از منظر اندیشههای ابنسینا مورد بررسی قرار بگیرد. به این مناسبت با دكتر سیدمحمود یوسفثانی، استاد شناخته فلسفه اسلامی و رییس همایش و دكتر لیلا كیانخواه و دكتر محمدجواد اسماعیلی، اساتید فلسفه اسلامی و دبیران علمی همایش، همگی از اعضای هیات علمی موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران گفتوگو كردم.
**********
در ابتدا بفرمایید اهمیت ابنسینا در چیست و چرا همایشی به او اختصاص دادید؟
محمود یوسفثانی: ما در این همایش به متفكری میپردازیم كه در طول تاریخ فلسفه اسلامی و به اعتباری در تاریخ فلسفه جهان، یكی از بزرگترین شخصیتهای فلسفی است، اگر نگوییم در عالم اسلام، بزرگترین شخصیت فلسفی است، چنانكه برخی اساتید ما مثل مرحوم دكتر مهدی حائری معتقد بودند كه بوعلی قطعا بزرگترین فلاسفه اسلام است، اگرچه ایشان به ملاصدرا هم ارادت داشتند، اما به لحاظ تفكر فلسفی بوعلی را مهمترین میدانند. بنابراین اصل پرداختن به چهرهای كه هم در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما و هم در فرهنگ جهانی پایگاه و جایگاه موثر و مهمی دارد، امری اصولی است. در بین فیلسوفان اسلامی، چهره شاخصی است، هم متفكری درجه اول است و هم در تمامی حوزههای علوم اسلامی توغل دارد و نسبت به تاثیر علوم دیگر بر فلسفه واقف و آگاه است. ما متفكران بزرگ دیگری هم داشتیم، اما هیچ كدام حضورشان در علوم دیگر به اندازه ابنسینا نیست، تا حدی كه برخی بزرگان حكمت و فلسفه كه دلبسته عرفان بودند، این ویژگی ابنسینا را مذمت میكردند و میگفتند چرا به علوم تجربی و علوم دیگر پرداختهای؟ حال آنكه یكی از مهمترین وجوه عمق تفكر فلسفی ابنسینا كه باعث شده فلسفه او بتواند در قرنهای بعد در جمیع حوزههای علوم اسلامی از جمله در همان عرفان، موثر واقع باشد، اطلاع او از علوم حوزههای دیگر است و مبانی و مسائل آن علوم در اندیشه ابنسینا سرریز میكرده و او میتوانسته مسائل و نكات و دیدگاههای تازه در فلسفه مطرح كند. ما هیچ فیلسوفی نداریم كه به اندازه ابنسینا طب بداند و به علوم تجربی توجه داشته باشد و همزمان در كنار فلسفه ریاضی و نجوم بداند.
چرا امسال به ابنسینا پرداختید؟
یوسفثانی: امسال در موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران دو نهاد مرتبط با ابنسینا تاسیس شده و مناسبت خوبی برای برپایی این همایش است، نخست دفتر احیای آثار ابنسینا كه سابقه تاسیس آن به سالها پیش باز میگردد، اما در دو، سه ساله اخیر كاملا احیا شده و مجموعه عظیمی از نسخ خطی ابنسینا را از اطراف و اكناف عالم فراهم كرده و برنامه مفصلی برای تصحیح و احیای آثار او دارد. البته این كار شروع شده و الان جلد اول رسائل ابنسینا زیر چاپ است. این كتاب مشتمل بر رسائلی است كه یا تاكنون چاپ نشده یا به نحو انتقادی و منقح منتشر نشده است. یك جلد از این كتاب مكاتبات و مباحثاتی است كه میان ابنسینا و ابوالحسن عامری از بزرگان عصر در گرفته. دوم تاسیس گروه مطالعات ابنسینا با مجوز وزارت علوم است. یعنی ما یك گروه پژوهشی به مجموعه گروههای پژوهشی اینجا با عنوان «مطالعات ابنسینا» اضافه كردهایم.
مخاطب این همایش چه كسانی هستند، آیا عموم هستند یا اهل فن؟ چه چهرهای از ابنسینا قرار است در این همایش معرفی شود و موضوع همایش چیست؟
یوسفثانی: موضوع همایش انسانشناسی فلسفی ابنسینا است و جنبه تخصصی دارد و ممكن است عامه مخاطب آن نباشند. اما ذیل موضوع كلی، یك سلسله عناوین فرعی معرفی شده كه برخی از آن حوزهها میتواند مورد اقبال عمومی باشد. موضوع اصلی همایش انسانشناسی فلسفی ابنسیناست. با مراجعه به ابنسینا در مییابیم كه دو محور در آثار او به لحاظ كمی خیلی مورد توجه قرار گرفته؛ یكی منطق كه به لحاظ حجمی در آثار او بیشترین حجم را به خود اختصاص داده، دوم بحث علم النفس فلسفی. امروزه از علم النفس فلسفی تحت عنوان انسانشناسی فلسفی یاد میشود. تعداد رسالهها و آثار مستقلی كه ابنسینا راجع به علم النفس نوشته بیش از هر موضوع دیگری است، یعنی رسالههای مفردهای كه درباره علم النفس تالیف كرده، از هر موضوع دیگری تعدادش بیشتر است. به همین جهت اصلا برخی بزرگان ابنسینا را به نام فیلسوف النفس معرفی كردهاند و گفتهاند كه شاخصیت تفكر او اینجاست. علم النفس این ویژگی را دارد كه ملتقای چند بحث فلسفی تلقی میشود. به این معنا كه علم النفس هم به طبیعیات مربوط است، هم در آن مسائل الهیاتی مطرح میشود از حیث بحث مفارقات، هم شامل مباحث معادشناسی است و هم به جهاتی مباحث پزشكی و طبی از باب بحث درباره قوای نفس و ارتباط نفس با بدن. بنابراین علم النفس فلسفی شاید تنها محوری در تفكر ابنسینا باشد كه با بخشهای مختلف فلسفه ارتباط تنگاتنگ دارد.
به حوزههای گوناگون معرفتی كه در بحث علم النفس ابنسینا حضور دارد، اشاره كردید، یعنی طبیعیات، الهیات، پزشكی قدیم و… در روزگار ما كه مباحث طبیعیات و پزشكی قدیم منسوخ شده و الهیات و معادشناسی نیز محل بحثهای فراوان است، علم النفس ابنسینا، چگونه میتواند به كار امروز بیاید؟ چرا باید به آن توجه كنیم؟
یوسفثانی: به این پرسش در دو سطح باید پرداخت. نخست اینكه آیا اساسا توجه به اندیشه متفكران گذشته موضوعیت دارد یا خیر؟ به شكلی كه شما طرح كردید، پاسخ منفی است، یعنی در جهان جدید همه مسائل به نحو مدرن و جدید مطرح است و هر چه از علوم گذشتگان طرح كنیم، وجهی برای طرح ندارند.
برخی عالمان علوم طبیعی هم همین نظر را دارند و معتقدند كه مثلا تاریخ فیزیك ربطی به فیزیك ندارد.
یوسفثانی: این ادعا محل مناقشه بعدی است، اما اینكه شناخت یك علم یا شناخت فرهنگ یك جامعه بدون شناخت تفكر گذشته موضوعیت دارد، یك مطلب است و دوم اینكه فلسفه، مثل علم نیست. البته الان در علم هم این ادعا محل مناقشه است كه آیا پیشرفت در علم معنا دارد یا خیر؟ موضوعات و مسائل فلسفه از دو هزار سال پیش تاكنون مطرح است و در اندیشه گذشتگان ما مطالبی هست كه امروز برای ما راهگشاست، مخصوصا قسمتهایی كه اتصال و ابتناء مستقیم بر نظریات طبیعی پیشین ندارد. اتفاقا در طبیعیات پیشین، علم النفس جزو مباحثی است كه عمده مسائلش برمبنای استدلال فلسفی و عقلانی بنا شده و كمترین ارتباط را با مبادی طبیعیاتی پیشین دارد. بنابراین از این جهت قدری با علم الحیوان یا علم النبات پیشین فرق دارد.
لیلا كیانخواه: فلاسفه معتقدند كه تاریخ اندیشه همان اندیشه است و به تاریخ نمیپیوندد و قدیمی نمیشود. پرسشی كه قرنها پیش مطرح شده، همچنان در غرب و در عالم اسلامی محل بحث است و مكاتب فلسفی همچنان در پی پاسخ به پرسشهای ارسطو و متفكران هم عصر او هستند.
بسیاری از اندیشههای یونانی به سرزمینهای اسلامی راه پیدا كرد و به عربی ترجمه شد، در حالی كه در خود امپراتوری روم كه مسیحی شده بود، رواج نیافت. متفكران مسلمان مثل فارابی و ابنسینا این اندیشهها را پروراندند و شكل جدید و پختهای به آنها دادند. بعدا این اندیشهها در ضمن نظامهای جدیدی كه فلاسفه اسلامی تاسیس كرده بودند، به زبانهای لاتینی ترجمه شد و غربیان علاوه بر آرای فلاسفه مسلمان و نظامهای فكری ایشان، با آرای تفكر یونانیای آشنا شدند كه از خلال اندیشههای مسلمانان گذر كرده بود. در حال حاضر برخی منابع برای تحقیق در مورد تفكر یونانی، ترجمههای عربی كهن از متون یونانی هستند كه اصل یونانی آن آثار از بین رفته است. متفكران مسلمان متقدم از جمله ابنسینا از این حیث یك نقش میان فرهنگی دارند و ما از این ویژگی آنها میتوانیم برای حل مشكلات و مسائل روز بهره بگیریم، به خصوص حالا كه گفتوگوی بین فرهنگها و ادیان مختلف بسیار اهمیت دارد. تاثیر ابنسینا بر عالم مسیحیت، با وجود فشاری كه در آنجا برای استفاده نكردن از منابع تفكر اسلامی وجود داشت، میتواند الگوی خوبی برای امروز ما باشد. تفكر ابنسینا به اندازهای قوی، عالمانه، پخته و راهگشای حل مسائل فكری بود كه بسیاری از متفكران قرون وسطی چارهای جز به كارگیری آن در تفكرات و نظامهای فكری خود نداشتند. ما امروز میتوانیم بسیاری از این اندیشهها را مورد بازخوانی و بازاندیشی قرار دهیم و به نحوی ابنسینا را با مسائل روز مواجه كنیم و از او الگو بگیریم. به عنوان مثال دیدگاه ابنسینا در مورد رابطه انسان و مدینه یا رابطه انسان و عالم كه از محورهای همایش ما هستند، میتواند بسیار مفید واقع شود.
به نقش واسطی ابنسینا و فیلسوفان اسلامی در انتقال میراث فلسفه یونانی به جهان غرب در میانه و اواخر قرون وسطا و سرآغاز عصر جدید اشاره شد. برخی متفكران مثل مرحوم عبدالجواد فلاطوری معتقدند كه اصولا تفكر یونانی در مواجهه با جهان اسلام دچار دگرگونیهای اساسی شد. به عبارت دیگر از دید این دسته، اصولا امكان گفتوگویی میان اندیشه یونانی و اندیشه اسلامی نیست، زیرا به دو سرمشق (پارادایم) متفاوت تعلق دارند. آیا به نظر شما امكان گفتوگویی میان متفكران اسلامی و متفكران یونانی هست؟
یوسفثانی: برداشت من از سخنان مرحوم فلاطوری این نیست كه ایشان امكان گفتوگو را منتفی دانسته باشد. البته چنانكه از عنوان كتاب بر میآید، تغییرات بنیادینی در این انتقال صورت گرفته، اما در عین حال بذرها و ریشههای اصلی تفكر یونانی كه نوعی تفكر جهانی فلسفی انسانی است، در میان متفكران اسلامی نیز محفوظ است و بنابراین زمینههای مشترك برای گفتوگو وجود دارد. نمونه مشابهش در عالم غرب، بحث فلسفه مسیحی است كه اتین ژیلسون فیلسوف فرانسوی اوایل قرن بیستم است. او میگوید اندیشههای یونانی وقتی لباس اندیشههای مسیحی را میپوشند، فلسفه مسیحی درست میشود و بخش مهمی از تفكر در جهان غرب را برای چندین سده پوشش میدهد. بسیاری معتقدند جریانهایی كه امروز اتفاق میافتد، به نحو منطقی و مدللی مبتنی بر اندیشههایی است كه در قرنهای گذشته در قرون وسطای متقدم و متاخر مطرح شده. بنابراین معتقدم ورود عناصر تازه به اندیشه یونانی، امكان گفتوگو را سلب نكرده است.
هر كار تحقیقی مبتنی بر موادی است و لازمه تحقیق درباره ابنسینا نیز در دست داشتن دورهای انتقادی از مجموعه آثار او هستیم. آیا ما الان چنین مجموعهای در دست داریم؟
یوسفثانی: انجام این كار بسیار هزینهبر و مشكل و زمانبر است. الان در اروپا آقای برتولاچی چندین سال است كه طرحی را به اتحادیه اروپا عرضه كرده و یك بودجه كلان هم گرفته تا تنها نسخ الهیات شفای ابنسینا را جمعآوری و تصحیح كند. او با وجود همه امكانات هنوز از مرحله جمعآوری نسخهها جلوتر نیامده است. تصحیح انتقادی آثار ابنسینا بسیار دشوار و زمانبر است، زیرا نسخ آثار او در همه دنیا پراكنده و بسیار زیاد است، بنابراین برای هر اثر او باید جمیع فهرستهای جهانی را شناسایی و جمعآوری كرد و سپس اهم و اصح را بازشناسی كرد و… تهیه این نسخ برای ما در ایران دشوارتر است. بعد از مرحله جمعآوری، از آنجا كه كار ابنسینا دایرهالمعارفی است، باید مجموعه عظیمی از اهل فن كه هر یك در یك شعبه و شاخهای تسط دارند، به كار تصحیح همت گمارند. ما سنگ بنایی را گذاشتیم و داریم به آهستگی پیش میرویم. دفتر احیای آثار ابنسینا برای همین كار بنا شده و تا الان هم سه كتاب از ابنسینا در همین راستا منتشر كردیم. جلد چهارم هم زیر چاپ است. برای بقیه هم یا با برخی مصححین قرارداد بستیم یا در حال شناسایی مصححین ذیصلاح هستیم.
جنبه بینالمللی همایش به چه معناست؟
محمدجواد اسماعیلی: پیش از پرداختن به بحث همایش، تمایل دارم به تاریخچه فعالیت موسسه برآثار و اندیشههای ابنسینا اشاره كنم. به یاد دارم كه طرح اولیه كلان طرح تصحیح انتقادی آثار ابنسینا از اوایل دهه هشتاد خورشیدی در موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران مطرح شد و سرانجام در تیرماه 1386 به طور رسمی شروع به كار كرد. بسیاری از پژوهشگران برجسته در این طرح آغاز به همكاری كردند و در نهایت به ساختار كنونی رسید و تاكنون هم سه اثر منتشر شده است: التعلیقات (به كوشش دكتر سید حسین موسویان)، المباحثات (به كوشش استاد محسن بیدارفر) و المختصر الاوسط فی المنطق (به كوشش دكتر سید محمود یوسفثانی). اثر چهارم از این مجموعه مشتمل بر برخی از رسالههای فلسفی ابنسینا نیز در حال حاضر زیر چاپ است. بعد از دو دهه فعالیت میتوان پیامد مهمی افزون بر گردآوری منابع و تصحیح متون و برگزاری برخی نشستهای تخصصی درباره شیوه تصحیح متون فلسفی، از تاسیس گروه مطالعات ابنسینا یاد كرد كه فعالیتهای ابنسیناپژوهی در موسسه با تمركز بیشتری پدید خواهد آمد. از دیگر ثمرات این طرح برگزاری همایش ابنسینا با تاكید بر مساله انسانشناسی است كه بازخوانی و بازاندیشی نگارشهای ابنسینا درباره نفس در زمره اهداف برگزاری آن است. نكته دیگر كه باید بدان اشاره كرد تحولات ابنسیناپژوهی در ایران معاصر است. در سده اخیر سه رخداد مهم در ابنسینا پژوهی پدید آمده است. گام نخست، انتشار كتاب الشفاء در دارالفنون به اهتمام برخی از حكمای تهران در آن روزگارصورت گرفت كه از آن به چاپ سنگی تهران یاد میشود. پدیدآورندگان این اثر، استادان و مدرسان بودند كه در مدارسی نظیر سپهسالار و مروی به تدریس آثار ابنسینا میپرداختند. این اثر در دو مجلد و مشتمل بر جمله طبیعیات و الهیات است و تعلیقات ملاصدرا بر الهیات الشفاء در آغاز مجلد الهیات منتشر شده است. تعلیقات متعدد دیگری نیز بر این دو مجلد درج شده است. باید خاطرنشان كرد كه این چاپ، فاقد جمله منطق و ریاضیات است. گام دوم ترجمه محمّد علی فروغی از سه فنّ نخست از جمله طبیعیات الشفاء بود كه مشتمل است بر «السماع الطبیعی»، «السماء والعالم» و «الكون و الفساد». خوشبختانه میرزا مهدی آشتیانی ترجمه این سه فنّ را با دقت ارزیابی كرده و نكات ارزشمندی را از منظر فن ترجمه و نیز تحلیل فلسفی مباحث گوشزد كرده است. این اثر به اهتمام استاد صدوقی سها در انتشارات موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران به چاپ رسیده است. اینكه محمدعلی فروغی از نوشتار میرزا مهدی آشتیانی با خبر بوده است یا خیر، تاكنون از آن گزارشی به دست ما نرسیده است. گام سوم كتابشناسی و نسخهشناسی آثار ابنسیناست كه به كوشش دكتر یحیی مهدوی صورت گرفت. این سه گام هر یك به نحو جداگانه در پیشرفت ابنسینا پژوهی در روزگار ما اثر گذاشته است. انتشار نخستین چاپ امروزی كتاب الشفاء مشتمل بر هر چهار جمله و تمام فنون آن در قاهره و زیرنظر ابراهیم مدكور، برگزاری چندین همایش بینالمللی درباره ابنسینا در كشورهای گوناگون، انتشار كتابشناسی ابنسینا به اهتمام دكتر ژول یانسن، نشر ویراست امروزی ترجمه لاتینی الشفاء، انجام طرح پژوهشی نسخهشناسی، تصحیح متن و ترجمه انگلیسی الهیات الشفاء در ایتالیا زیرنظر دكتر آموس برتولاچی و انتشار آثار ابنسینا در كشورهای گوناگون و نیز نشر ترجمههای اروپایی و تركی از آن را میتوان از دیگر رخدادهای مهم در روزگار ما دانست. یكی دیگر از رخدادهای مهم در سطح بینالمللی انتشار ویراست نخست كتاب «ابنسینا و سنت ارسطویی» (1988) به قلم دكتر دیمیتری گوتاس است. انتشار این اثر زمینه گسترش پژوهشهای ابنسیناشناسی را در سطح جهانی فراهم آورد و جنبههای گوناگون اندیشه، زندگی و آثار ابنسینا به صورت رساله دكتری زیرنظر ایشان بررسی شد و هر یك عمدتا به صورت كتاب انتشار یافت. ویراست دوم كتاب آقای گوتاس در سال 2014 مشتمل بر ارزیابی پژوهشهای جدید در چهار دهه اخیر است كه ارزش مطالعه و پیگیری دارد. در روزگار كرونا كه امكان برگزاری نشستهای حضوری ناممكن شد، سخنرانیهای گوناگونی درباره ابنسینا به صورت مجازی برگزار شد. در آلمان در دانشگاه تریر به كوشش دكتر آندریاس لامرسومین دوره همایشهای ابنسیناپژوهی با چهارده سخنرانی، به مدت هفت هفته سهشنبهها برگزار شد كه با استقبال گستردهای روبهرو شد. سخنرانان این نشستها به جنبههای گوناگون منطق، طبیعیات، ریاضیات و الهیات ابنسینا با تاكید بر پیوند نگارشهایی كه آثار اصلی نامیده میشوند: الحكمه العروضیه، عیون الحكمه، الهدایه، الشفاء، النجات، دانشنامه علایی، الحكمهالمشرقیه و الاشارات و التنبیهات پرداختند و در پایان هر نشست پرسشها و ملاحظات حاضران مطرح شد.
برداشت من از بحث دكتر اسماعیلی این است كه همایش كنونی در ادامه تلاشهای آقای گوتاس صورت میگیرد، درست است؟
اسماعیلی: در واقع چه بسا بتوان این دو جریان را به موازات یكدیگر درنظر گرفت. همایش ما ثمرهای از كلانطرح ابنسینا به شمار میرود كه به گونهای ادامه سنت تصحیح متون با تاكید بر متون علم النفس محسوب میشود و كاری را كه آقای گوتاس آغازگر آن بوده است، میتوان به نوعی بر تحلیل تاریخی جایگاه ابنسینا و اندیشههای او لحاظ كرد. سه تصحیح تازه از آثار ابنسینا تاثیر شگرفی را در سطح ملی و بینالمللی پدید آورده است. برای نمونه تصحیح جدید التعلیقات دستكم سه محفل تدریس و بحث را در تهران و قم پدید آورده است. تصحیح محققانه التعلیقات این زمینه را فراهم كرده است كه عبارتهای ابنسینا با دقت بیشتری مورد درنگ قرار گیرد و پیوند سخنان ابنسینا با دیگر آثار او نیز مورد توجه واقع شود. تصحیح مختصر الاوسط فی المنطق بنا بر آنچه آقای دكتر یوسفثانی خاطرنشان كرد، زمینه پژوهشی ارزشمند و ترجمهای فارسی آن را به اهتمام ایشان فراهم كرده است.
اصولا وضعیت ابنسینا پژوهی در ایران را چگونه ارزیابی میكنید؟
یوسفثانی: آثار ابنسینا به لحاظ موضوعی اصولا دشوار هستند و جز یك اثر، باقی همه به زبان عربی است. نثر او هم مشكل است. بنابراین در سطح دانشجویان كارشناسی ارشد تحقیقات زیادی در این زمینه نمیبینیم. حتی دانشجویان دكتری هم اگر این آثار را نزد اساتید نخوانده باشند یا تسلط نداشته باشند، كارهای عمیقی عرضه نمیكنند، مگر كسانی كه این توفیق را دارند كه یا در دانشگاه یا خارج از آن با زبان ابنسینا آشنا شدهاند و مبانی و مقدمات ورود به اندیشه او را فراگرفتهاند. البته در سالهای اخیر اقبال به آرای او به نحو مشهودی افزایش یافته است. ضمن آنكه ابنسینا یك جنبه میان فرهنگی دارد. این ویژگی تنها از جهت انتقال اندیشههای یونانی به جوامع دیگر نیست، بلكه خود ابنسینا در همین بستر تمدن اسلامی یك شخصیت میان فرهنگی است. یعنی نمیتوانید كتاب كلامی بعد از ابنسینا بیابید، با اینكه كلام متفاوت از فلسفه است كه از ایدهها و اندیشههای او بركنار باشد. در عرفان نظری و سایر علوم هم همینطور است.
غیر از جنبه میان فرهنگی علت دیگری هم برای توجه به آثار و اندیشههای او سراغ دارید؟
یوسفثانی: ابنسینا به معنای خاص فلسفی، تفكر فلسفی خالصتری دارد تا فلسفههایی كه مقدار زیادی با عرفان و تصوف و… آمیخته شده است. حدود علوم در آثار ابنسینا بسیار محفوظ است، تا كتابهای برخی فلاسفه كه در آنها این حدود علوم بههم آمیخته میشود. ثانیا به نظر من نحوه ورود ابنسینا در مسائل فلسفی به گونهای است كه به دیگران امكان و اجازه میدهد، آن شاخه را بگیرند و توسعه دهند و در آن به اندیشه بپردازند. در بعضی از فلسفههای بعد از ابنسینا این امكان تا حدودی كمتر است و انگار جواب همه مسائل روشن و قاطعانه بیان شده و خیلی كار نمانده. شاید یكی از وجوه اصلی ركود تفكر فلسفی در جامعه ما در دو، سه قرن اخیر همین دستگاههای فلسفی جامعی است كه برای هر پرسشی پاسخ داشتند و نحوه ورود آن فیلسوفان به مسائل فلسفی به گونهای بوده كه كمتر اجازه گشودگی و طرح مسائل در آثارشان مطرح میشد.
كیانخواه: در سالیان اخیر ما در میان پژوهشگران و تحصیلكردگان حوزه فلسفه اسلامی، به دلیل سیطره فلسفه ملاصدرا و حكمت متعالیه پژوهشگر جدی در حوزه ابنسینا پژوهی كم داریم. ما در موسسه با تاسیس گروه مطالعات ابنسینا و طرح احیای آثار ابنسینا به طور جدی در زمینه ابنسیناپژوهی فعالیت میكنیم. از جمله اهداف مهم این همایش، ترغیب پژوهشگران به فعالیت در حوزه ابنسینا و شناسایی علاقهمندان به این حوزه و جمع كردن این پژوهشگران دور هم است. به همه پژوهشگران پیشنهاد میكنم كه اخبار همایش را دنبال كنید. كار ما محدود به این همایش نیست. در دبیرخانه همایش میكوشیم حداقل ماهی یك فعالیت را ارایه كنیم. از جمله این فعالیتها میتوان به برگزاری كارگاههای آموزشی، نشستهای تخصصی، معرفی و نقد كتاب و برنامههایی از این قبیل اشاره كرد. انشاءالله بنا داریم این فعالیتها را بعد از همایش هم ادامه دهیم.
محسن آزموده
منبع: روزنامه اعتماد