میراث مکتوب- سیزدهم شهریورماه، روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی دانشمند جامعالاطراف سدههای چهارم و پنجم هجری است که وی را از بزرگترین دانشمندان مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی تمام دوران میدانند. بدین مناسبت که مصادف، با روز ملی نجوم هم هست، گفتوگویی با امیرمحمد گمینی دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران انجام شده است. از گمینی آثاری چون «گزافنمایی در تاریخ علم ایران و اسلام»، «ما چگونه ما نشدیم؟» و ترجمه «مواجهه با داروین» به چاپ رسیده است.
***
فونداسیون علم
در آغاز بفرمایید ابوریحان بیرونی در چه دورهای میزیست؟
معمولاً وقتی از دوران بیرونی سخن میگوییم، آن را به «عصر طلایی تمدن اسلامی» نسبت میدهند. اما باید توضیح دهم که این اصطلاح نزد مورخان علم امروز چندان پذیرفته نیست. بیرونی در دورهای میزیست که جنبش ترجمه آثار یونانی و هندی به پایان رسیده بود و میراث بزرگی از ریاضیدانان و دانشمندان اسلامی در دسترس بود. او توانست این میراث را گرد آورد و با تسلطی دایرهالمعارفی، در آثار خود منعکس کند. در واقع، اهمیت بیرونی در همین نکته است؛ در روزگاری که دسترسی به آثار علمی دشوار بود و گستره جغرافیایی جهان اسلام از هندوستان تا شمال آفریقا امتداد داشت، او موفق شد بسیاری از آرای پراکنده را بشناسد و منتقل کند. به همین دلیل ما امروز بخش بزرگی از آشناییمان با ریاضیدانان اوایل دوران اسلامی را مدیون او هستیم، زیرا آثار اصلی بسیاری از آن دانشمندان باقی نمانده و تنها از خلال نوشتههای بیرونی به ما رسیده است.
شما اصطلاح «عصر طلایی» را منسوخ دانستید. چرا؟
بله، اصطلاح «دوران طلایی» یا «عصر شکوفایی» علم در تمدن اسلامی، در نگاه امروز مورخان منسوخ است. این تعبیر بر این فرض استوار بود که علم در قرون سوم تا ششم هجری به اوج خود رسید و سپس دچار افول شد. اما تحقیقات دهههای اخیر نشان داده که این نگاه کاملاً نادرست است. در قرون هفتم، هشتم و حتی نهم هجری، با دانشمندانی بسیار برجسته روبهرو هستیم، نظیر غیاثالدین جمشید کاشانی، قاضیزاده رومی، ملاعلی قوشچی و دهها ریاضیدان و طبیب دیگر. حتی تا دوره صفویه و قاجار، علم در ایران و جهان اسلام جریان زندهای داشت. بنابراین چیزی که به آن «افول» میگفتند، بیشتر یک افسانه است تا واقعیت.
پس «افسانه افول» دقیقاً چیست؟
اصطلاح «افسانه افول» به همین روایت نادرست اشاره دارد؛ اینکه گویا علم در جهان اسلام پس از قرن ششم نابود یا متوقف شده است. نمونه رایجش ماجرای حمله مغول است. گفته میشود که با حمله مغولان، علم در ایران از بین رفت. در حالیکه برعکس، در همان دوره مغول، بزرگترین رصدخانه جهان در مراغه ساخته شد که حتی در یونان و سرزمینهای باستانی مشابه آن را نداشتیم. بنابراین باید بپذیریم که تاریخ علم در جهان اسلام پر از فراز و فرود بوده، نه صعود و افولی ناگهانی. در برخی دورهها رشتهای خاص شکوفاتر بوده و در برخی دیگر رشتهای دیگر. بیرونی هم در همین بستر قرار دارد؛ او نه آغازگر یک دوران طلایی، بلکه ادامهدهنده و انتقالدهنده میراث بزرگ علمی بود.
مفهوم «علم» در نگاه بیرونی چه تفاوتی با امروز دارد؟
در دوره اسلامی، واژه «علم» معنایی بسیار گستردهتر از امروز داشت. حتی علوم طبیعی را به همان معنای مدرن شامل نمیشد. علوم در آن زمان به دو دسته اصلی تقسیم میشدند: علوم ریاضی که بر مشاهده و تجربه استوار بودند، و علوم فلسفی که بر مبادی عقلانی و استدلالی بنا میشدند.
بیرونی نماینده شاخص دسته اول بود. او در ریاضیات، نجوم و حساب برجسته بود و بیشتر بر روش تجربی و مشاهدهای تکیه میکرد. در مقابل، ابنسینا بیشتر فیلسوف و در علوم عقلی سرآمد بود. این تفاوت روششناختی میان بیرونی و ابنسینا، تصویری روشن از دو گرایش عمده در علم اسلامی به ما میدهد.
بیرونی در چه حوزههایی فعالیت داشت و در کدام یک برجستهتر بود؟
حوزههای کاری او بسیار گسترده است: ریاضیات، نجوم محاسباتی، جغرافیا، هندشناسی، داروشناسی و حتی گاه پزشکی. اما به نظر من برجستهترین وجه او نجوم است. اثر مهم او «قانون مسعودی» کتابی بینظیر در نجوم محاسباتی است که تأثیر عمیقی بر آثار بعدی به جای گذاشت. در کنار آن، کتاب «ماللهند» درباره آداب، رسوم و اندیشههای هندیان نیز بسیار مهم است. او نهتنها جنبههای نجومی و علمی هندیان را بررسی کرد، بلکه به باورهای اسطورهای و مذهبی آنها هم پرداخت و تصویری جامع از فرهنگ هندی ارائه داد.
آیا در پزشکی هم اثری از بیرونی باقی مانده است؟
آثار برجستهای از او در پزشکی سراغ نداریم. اما در داروشناسی کتابی ارزشمند نوشته که شناخت گیاهان و داروها را در بر دارد. به نظر من، این حوزه یک استثنا در کارنامه بیرونی است، زیرا بیشتر آثار او بر ریاضیات و نجوم متمرکز است.
درباره استادان و بستر آموزشی او چه میدانیم؟
یکی از استادان برجسته بیرونی، ابونصر عراق بود. بیرونی کتابی درباره قضیهای ریاضی موسوم به «شکل مغنی» نوشت و در آن کوشید نشان دهد که این قضیه نخستینبار توسط استادش مطرح شده است. این نشان میدهد که بیرونی همواره درگیر مباحث روز جامعه علمی زمان خود بود و حتی در جدالهای علمی نیز نقش فعالی ایفا میکرد.
آثار و پژوهشهای معاصر درباره بیرونی کداماند؟
پیش از انقلاب، مجموعهای از مقالات با عنوان «یادنامهی بیرونی» منتشر شد. همچنین ابوالقاسم قربانی، از نخستین مورخان علم ایران، کتابهای متعددی درباره بیرونی و دیگر دانشمندان اسلامی نوشته است. آثار او همچنان از منابع اصلی پژوهش در این زمینه بهشمار میآیند.
در روزگار امروز، بازخوانی آثار بیرونی چه ضرورتی دارد؟
باید واقعبین باشیم. آثار بیرونی مستقیماً در تحقیقات علمی امروز نقشی ندارند. علوم مدرن مسیر خود را میروند. مثل این است که امروز در برابر یک آسمانخراش ایستادهایم؛ نیازی نیست مدام فونداسیون آن را نگاه کنیم، اما بدون آن فونداسیون این بنا وجود نداشت. آثار بیرونی همان فونداسیون هستند. اما اهمیت اصلی مطالعه آثار او و دیگر دانشمندان گذشته در این است که به ما نگاهی فرافرهنگی و معرفتشناسانه میبخشد. تاریخ علم کمک میکند بفهمیم اندیشه بشری چگونه تکامل یافته، چه روشهایی آزموده شده و چه مسیری طی شده است. این نگاه عمیق، حتی اگر به صورت غیرمستقیم، برای اندیشمندان امروز ارزشمند است.
از سوی دیگر، نباید مطالعه بیرونی را به ابزاری برای هویتسازی افراطی یا ملیگرایانه تبدیل کرد. متأسفانه گاهی درباره دانشمندان گذشته اغراق میشود. ارزش اصلی بیرونی در غنای علمی، فرهنگی و زیباییشناسانه آثار اوست، نه در اینکه بخواهیم از او یک قهرمان ملی بیرقیب و اغراقشده بسازیم.
رضا دستجردی
منبع: ایبنا
امیرمحمد گمینی گفت: آثار بیرونی مستقیماً در تحقیقات علمی امروز نقشی ندارند. علوم مدرن مسیر خود را میروند. مثل این است که امروز در برابر یک آسمانخراش ایستادهایم