میراث مکتوب- نشست نقد و بررسی کتاب «بایندریان» روز دوشنبه ۶ شهریورماه ۱۴۰۲، از سوی انتشارات آبادبوم و مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در کتابخانۀ مؤسسۀ میراث مکتوب برگزار شد.
در این نشست عطاءالله حسنی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی، منصور صفتگل، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران، عبدالرسول خیراندیش، عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز، سخنرانی کردند.
دوره بایندریان یا ترکمانان آققویونلو از دورههای مهم تاریخ ایران است و پژوهشگران کشورهای دیگر نیز به آن پرداختهاند. کتاب «بایندریان» پژوهشی است از عبدالرسول خیراندیش و مصطفی نامداری منفرد که از سوی انتشارات آبادبوم منتشر شده است. هدف این پژوهش روشن ساختن تاریخ ترکمانان سده نهم قمری / پانزدهم میلادی بر مبنای منشأ و نام ترکمانان بارانی و بایندری است که بعدها قراقویونلو و آققویونلو خوانده شدند. اهمیت این اثر بدان جهت است که پیش از این منشأ و نام دو دولت قراقویونلو و آق قویونلو، متفاوت از دیگر سلسلههای تاریخ ایران، در ابهام بوده و تا کنون معلوم نشده بود که در کدام گذشته تاریخی و در کجا و به چه نامی میتوان به جستوجو درباره آنها پرداخت.
دکتر اکبر ایرانی، مدیر موسسه پژوهشی میراث مکتوب در ابتدای نشست گفت: از قرن چهارم و پنجم حکومتهای ترکزبان در ایران مستقر بودهاند و در این دوره شاهد پیشرفتها و دگرگونیهای مهمی در فرهنگ و زبان ایرانی هستیم. دوره بایندریان نیز از این جهت بسیار اهمیت دارد.
وی درباره وضعیت دانشگاه به نکاتی اشاره کرد و افزود: دکتر خیراندیش از پژوهشگران با سابقه و درجه اول هستند اما من نگران ایشان هستم زیرا متاسفانه امروز میبینیم که نخبگان دانشگاهی بیسبب و بیدلیل از دانشگاه حذف میشوند. نخبگان و پژوهشگرانی که به کار علمی مشغولند نباید از دانشگاه حذف شوند.
سپس دکتر عطالله حسنی، عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی، به بیان سخنرانی خود پرداخت و گفت: دوره ترکمانان دوره مهمی است که برخی آن را پیامد ناگزیر دوره ایلخانان دانستهاند و برخی دیگر آن را مقدمه ظهور صفویه میدانند. معنای لغوی لفظ بایندر به معنای محتشم است. از نقاط قوت کتاب میتوان به متنِ پر از پرسش و استدلال آن اشاره کرد. در همه بخشهای کتاب مسائل و استدلالهای گوناگونی وجود دارد و این نشاندهنده دقت و تمرکز ذهن نویسندگان است. ابعاد مختلف مسائل در کتاب بررسی شدهاند.
او مسئله نامگذاری در ایلات و عشایر را این چنین توضیح داد: تا جایی که من ایلات و عشایر را بررسی کردهام، حدود بیست مقوله برای نامگذاری افراد وجود دارد؛ از خصلت فردی گرفته تا شغل و رفتار اجتماعی.
قراقویونلو یعنی گوسفند سیاه؛ چرا باید بر گروهی این نام را بگذارند؟ تجربه من میگوید که برای بررسی نامها نیاز نیست که حتما گروهها و جمعها را بررسی کنیم بلکه باید سراغ یک فرد برویم. یعنی این نام به یک نفر داده شده است و بعدها این نام به کل گروه تعمیم داده شده است.
از سوی دیگر ممکن است علت نامگذاری به جغرافیا ربط داشته باشد؛ قاراقویونلوق نام یک مکان نیز است؛ یعنی جایی که در آن گوسفندهای سیاه وجود دارند. بنابراین همیشه نباید به دنبال بررسی گروهها باشیم. دکتر خیراندیش پس از بررسی علتهای گوناگون نامگذاری به این نتیجه میرسند که ریشه نامهای آققویونلو و قراقویونلو به جغرافیا مربوط است.
حسنی ادامه داد: وقتی این گروهها گستردهتر میشوند، مجددا نامگذاری در درون آنها اتفاق میافتد؛ یعنی میان بایندریان دوباره نامهای جدیدی شکل میگیرد و مثلا پنچاه سال بعد آن نام جدید به یک تیره یا طایفه تبدیل خواهد شد. مثلا من عضو ایل شاهسون بغدادی هستم؛ این ایل دو شعبه بزرگ به نامهای لک و آروخلو دارد. بیست و نه طایفه داریم و در طایفهای که من در آن قرار دارم تیرهای به نام علیکورلو وجود دارد. ریشه این نام به نه پشت قبل از من برمیگردد؛ فردی به نام علی وجود داشته است که به دلیل آسیبی که به چشم او وارد میشود، او را علی کور مینامند و با گذر زمان این نام به کل تیره تعلق میگیرد. بنابراین میبینیم که نامگذاری بر اساس یک فرد صورت میگیرد.
وی افزود: این کتاب ایراد علمی ندارد. اما کتاب نمایه ندارد و این بزرگترین ضعف این کتاب علمی است. در کتاب نقشههای خوبی قرار داده شده است اما منبع آنها بیان نشده است. منابع علمی کتاب بسیار کامل است و به نظر میرسد نویسندگان همه مطالب را بررسی کردهاند.
او در پایان گفت: آققویونلوها و قراقویونلوها اتحادیه بودند یعنی هیچ قرابت خونی و خانوادگی با هم نداشتند. اوضاع تاریخی آنها را کنار هم قرار داده بود. فرایند اتحادیهایشدن ایلها بسیار طولانی است که به دلایل اجتماعی و سیاسی شکل میگیرد. البته در درون تیره روابط خونی وجود دارد. آققویونلوها شعبهای از بایندریان هستند که حکومت را به دست گرفتند. انتظار داشتم در کتاب به مسائل فرهنگی و ادبی نیز پرداخته شود زیرا فضای فرهنگی پرقدرتی در آن زمان جریان داشته است. اثرات فرهنگی و سیاسی آققویونلوها تا زمان شاه اسماعیل صفوی نیز ادامه دارد. به غیر از این مسئله بقیه ابعاد این دروه بررسی شدهاند.
مرجعی معتبر و تازهترین منبع در زمنیه آققویونلوشناسی
سپس دکتر صفتگل، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران به بیان سخنرانی خود پرداخت: باید با این پرسش شروع کنیم که اساساً چرا این کتاب مهم است؟ این کتاب آخرین تحقیقِ تازه درباره موضوعی کهنه است. نویسندگان کتاب رویکردی ویژه دارند؛ تاکنون دوره آققویونلوها یا ادامه تاریخ تیموریان در نظر گرفته شده است یا مقدمه تاریخ صفویه اما نویسندگان معتقدند باید آن را به عنوان دورهای مستقل و مهم بررسی کرد.
وی افزود: از نظر آنها در این دوره نظام سیاسی مستقلی وجود داشته که با کشورهای اروپایی نیز ارتباطاتی داشته است. کتاب کوشش میکند بایندریان را از سایه سنگین تیموریان و صفویان خارج کند. اوج قدرت آققویونلوها در زمان اوزون حسن است و پس از او شاهد چنددستگی و آشوب هستیم. در تاریخ ایران، قدرتهای متمرکز بیشتر و مهمتر به نظر میرسند اما در دوره آققویونلویی چنین مناسباتی برقرار نیست. شاید علت اینکه این دوره زیر سایه تیموریان و صفویان قرار گرفته است نیز در همین امر باشد.
او ادامه داد: اهمیت دیگر کتاب این است که فضای سیاسی نیمه دوم قرن نهم را با وسواس توضیح میدهد. برخلاف رویکرد مکتب آنال که اولویت را به تاریخ اجتماعی و اقتصادی میدهد، در این کتاب تاریخ سیاسی اهمیت بیشتری دارد. این کتاب توصیف دقیقی از تحولات تاریخ آققویونلوها ارائه میدهد و به مسائل اجتماعی و اقتصادی صرفا اشاره شده است.
در این کتاب به اهمیت پایتخت و چگونگی استقرار گروههای ایلی در جامعه شهرنشینی مثل تبریز اشاره نشده است. در پایتخت اتفاقات فرهنگی مهمی رخ داده است که خوب است نویسندگان به آنها بپردازند. به ارتباط آققویونلوها با خانقاه اردبیل نیز پرداخته شده اما صرفا به آن اشاره شده است. فکر میکنم این مناسبات اهمیت بالایی دارند و باید به آنها بیشتر اشاره شود زیرا ریشه شکست آققونلوها نیز به همین مسئله برمیگردد.
صفتگل در پایان سخنانش گفت: با توجه به تاریخ سیاسی ایران در قرن نهم هجری قمری، ایران دو پایتخت مهم دارد، یعنی هرات در شرق و تبریز در غرب. در این زمان شاهد حاکمان چندپاره و متفرق هستیم. کتاب بایندریان به توصیف وضعیت سیاسی کل ایران میپردازد و مرجع معتبری خواهد بود به عنوان تازهترین منبع در زمینه آققویونلوشناسی.
تسلط کوتاه دولت آققویونلوها بر ایران و تاثیر عمیق آنها بر تاریخ
در پایان دکتر عبدالرسول خیراندیش، نویسنده کتاب به بیان سخنرانی خود پرداخت و گفت: من خودم را مورد پرسش قرار دادم. دانشجویان بسیار سوال میپرسیدند که ریشه نام آققویونلوها به کجا برمیگردد و برای من هم مبهم بود. زمانی که داشتم پایاننامه خود را درباره خاندان جوچی در روسیه مینوشتم متوجه نکتهای شدم؛ گفته میشود که جوچی به سمت غرب فرستاده شد اما وقتی تاریخنگار ادامه میدهد متوجه میشویم غرب به معنای شمال است و در همان زمان میبینیم که اطلاق غرب برای هلاکوخان نیز صورت گرفته است.
عضو هئیت علمی دانشگاه شیراز ادامه داد: پس از بررسیها متوجه شدم که اردوی جوچی به دو قسمت تقسیم شده است. این نکته مرا روشن کرد که به معنای نامها پی ببرم و فهمیدم برخی نامها ریشه جغرافیایی دارند. اگر بخواهیم بحثهای مربوط به جهات جغرافیایی را دنبال کنیم باید دانش جغرافیایی آن دوره را بررسی کنیم.
وی افزود: یکی از دانشجویان من به بررسی مسئله موقعیت دریایی آققویونلوها پرداخته بود که به تحقیقات من بسیار کمک کرد. او نتیجه گرفته بود که در منابع غرب و شرق ایران این لغت متفاوت نوشته شده است؛ در منابع تیموری به «ترکمان» با دیده تحقیر یاد شده است. او به این نتیجه رسید که ریشه این نام به مکانی جغرافیایی برمیگردد؛ یعنی قویونلو به معنای گوسفند نیست بلکه به مکان اشاره میکند.
خیراندیش بیان کرد: به او گفتم که نامهها را بررسی کند و او نامهای را پیدا کرد که در سال ۷۸۱ نوشته شده بود و در آن واژه آققویونلو به کار رفته بود. در ادامه تحقیق به مسائل ییلاقی و قشلاقی پرداخته شد. در سال ۸۷۲ جنگ معروفی درمیگیرد که در آن آققویونلوها پیروز میشوند. نامهای هست که اوزون حسن به سلطان محمد عثمانی نوشته است و در آن به شکل بسیار دقیقی به ساعت و تاریخ پیروزیاش اشاره میکند. این شکل از ارجاع به تاریخ کمسابقه است. متوجه شدیم که این مسئله به نجوم ربط دارد.
او در پایان سخنانش گفت: خاندان بایندری دولتی را ساختند که دورهای کوتاه مسلط بودند اما تاثیری عمیق بر تاریخ ایران گذاشتند. قرن نهم زمان اکتشافات جغرافیایی بود و در این زمان بود که ما راههای تجاری را از دست دادیم و این مسئله در صفویه ادامه پیدا کرد.