به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و چهل و نهمین نشست از سلسله نشستهای این مؤسسه، به یاد غلامحسین صدری افشار، شنبه ۲۸ فروردینماه ۱۴۰۰ با سخنرانی اکبر ایرانی، محمد باقری، نسترن حکمی و حسن عشایری برگزار شد.
آثار صدری افشار از بهترین یادگارهای فرهنگ ایران است
در ابتدای این نشست دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، با خواندن بیت «دولت جاوید یافت آنکه نکونام زیست / کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را»، گفت: سعادتی است برای مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب که در آغاز سال ۱۴۰۰ نخستین نشست از مجموعه نشستهای خود را به نکوداشت یاد و نام بزرگمرد فرهنگ ایران استاد غلامحسین صدری افشار اختصاص دهد.
وی ضمن سپاس از سخنرانان و مخاطبان و الوند بهاری به عنوان مدیر مجموعه نشستهای میراث مکتوب در فضای مجازی، با اشاره به برگزاری این نشست به پیشنهاد دکتر محمد باقری، سردبیر مجلۀ میراث علمی اسلام و ایران، گفت: برای مؤسسۀ میراث مکتوب و مجلۀ میراث علمی اسلام و ایران افتخار بود که آقای صدری افشار به عنوان سرویراستار و مترجم و نویسنده با این مجله همکاری داشتند.
ایرانی گفت: مرحوم صدری افشار واقعا یک فرد فرهنگدوست، ایراندوست، و خادم فرهنگ و ادب و شعر بود. ایشان درد دانش و درد جامعه را داشت و این درد در مجموعه اشعار ایشان نیز منعکس شده است. در اشعارش احساسات ایراندوستانه و فرهنگی خود را بیان میکرد. از همان ابتدا در پی علماندوزی و دانش بود. خستگیناپذیری جزء ذات ایشان بود و به همین خاطر از همان ابتدای جوانی در رشتههای مختلف گام نهاد. با عزت نفسی که داشت حاضر شدن در بعضی موقعیتها را به جهت تعارض با ذاتیاتش برنتابید. همچنین تقابلی جدی با اندیشههای جداییطلبانه داشت.
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب افزود: از نشانههای خودساختگی صدری افشار این بود که به کارهای مختلف دست میزد؛ گویا به دنبال گمشدهای بود که میخواست آن را پیدا کند؛ از دامداری تا کتابداری، مجلهنگاری، و تجربه سردبیری. اگر چه صدری افشار مدرک دانشگاهی نداشت ـ و این مدارک و مدارج در زمانۀ فعلی چندان هم مایۀ اعتبار علمی نیست ـ ولی آثار ارزشمند ایشان در حوزۀ ترجمه، تألیف و فرهنگنگاری از بهترین یادگارهای فرهنگ ایران است.
همکاری صدری افشار با مجلۀ میراث علمی و دیگر فعالیتهای مطبوعاتی او
در ادامه نشست دکتر محمد باقری، سردبیر مجلۀ میراث علمی اسلام و ایران، به بیان مطالب خود پرداخت و در ابتدا شعری را که مرحوم صدری افشار در سوگ دکتر علینقی منزوی سروده بود، قرائت کرد:
ای رفتۀ عزیز که زندهست نام تو
در قلبهای مردم دانا مقام تو
از فیض بیشمار مقامات معنویت
در کام ماست لذت شهر کلام تو
شیرین شد از کلام تو کام بسی کسان
هر چند تلخ بود زمانه به کام تو
در راه معرفۀ حقیقت قلم زدی
فرهنگ بود و علم و فضیلت پیام تو
مانند حافظ شیرین سخن کنون
ثبت است بر جریدۀ عالم دوام تو
وی این شعر را بیانگر احساس خودش نسبت به مرحوم صدری افشار توصیف کرد و در ادامه گفت: ممکن است برخی این نوع شعر را فاقد خیالانگیزی بدانند اما باید عرض کنم که مرحوم صدری افشار شعرهایی هم دارد که خیالانگیز و مزیّن به آرایههای دلپذیر ادبی است. ایشان در ترجمههایش نیز هر جا هم لازم بود نظمِ خوب میساخت. صدری افشار اگر قرار بود شعری را از انگلیسی به فارسی ترجمه کند آن را در قالب شعر فارسی درمیآورد.
باقری با اشاره به همکاری مرحوم صدری افشار با نشریۀ میراث علمی اسلام و ایران، گفت: ایشان از آغاز انتشار این مجله پشتیبانی تمام و کمال و بیدریغی از آن داشت. آخرین مقالۀ ایشان با عنوان «جستجو در علتهای پیشرفت یا رکود جامعههای بشری» بعد از فوت ایشان در شمارۀ ۱۳ مجلۀ میراث علمی به چاپ رسید.
وی ادامه داد: ما پیش از مجلۀ پژوهشکدۀ تاریخ علم دانشگاه تهران و مجلۀ میراث علمی اسلام و ایران، نشریۀ ویژۀ تاریخ علم نداشتیم و مقالات در این حوزه در ویژهنامههای نشریاتی که مختص تاریخ علم نبودند منتشر میشد؛ از جمله فصلنامۀ فرهنگ به سردبیری دکتر جعفر چاووشی، تحقیقات اسلامی وابسته به بنیاد دایره المعارف اسلامی، و میراث جاویدان وابسته به سازمان اوقاف. آقای صدری افشار این نشریات را در شمارۀ ۱۱ و ۱۲ میراث علمی معرفی کرده است.
سردبیر مجلۀ میراث علمی اسلام و ایران دربارۀ برخی دیگر از نوشتههای به چاپ رسیده از مرحوم صدری افشار در این نشریه، گفت: ایشان در شمارۀ ۱۱ میراث علمی کتاب «اخترشناسی در خاورمیانه» تألیف جان ام. استیل با ترجمۀ هاشم سیماب را، که خودشان آن را ویرایش کرده بودند، معرفی کردند. در شمارۀ ۱۰ نیز ترجمهای از آقای صدری افشار با نام «جرج سارتن و میراث علمی» چاپ شده است. اهمیت این ترجمه در این بود که ایشان کتاب «تاریخ علم» جرج سارتن را هم به فارسی برگردانده بود که از کتابهای بسیار مفید و معتبر و از یادگارهای مرحوم صدری افشار است.
باقری با اشاره به ماجرای چاپ دوم کتاب «مقدمهای بر تاریخ علم» به صورت غیرمتعارف، در این باره گفت: مرحوم صدری افشار در گزارشی که در سال ۱۳۹۶ از زندگیاش به قلم خود ارائه کرده است عنوان میکند: در حالی که پس از ۳۰ سال دوندگی و پیگیری سرانجام در سال ۱۳۸۳ موفق به انتشار ترجمۀ کامل کتاب ۴۵۰۰ صفحهای مقدمهای بر تاریخ علم شدم این کتاب، برخلاف تصور بسیاری افراد، پس از دو سال به چاپ دوم رسید، اما بدون اطلاع من و با مقدمۀ نامربوط یکی از مقامات تجدید چاپ شد.
وی با اشاره به در آستانۀ انتشار بودن چاپ سوم این کتاب، گفت: امیدوارم که در این چاپ خطا و غفلت صورت گرفته جبران شود و حقوق معنوی افراد پایمال نشود.
باقری ضمن بیان این مطلب که آقای صدری افشار اهمیت زیادی برای نشریات قائل بود، دربارۀ فعالیتهای مطبوعاتی وی گفت: اولین کار مطبوعاتی ایشان ۷۰ سال پیش از فوتشان، در سن ۱۴ سالگی بود. در آن زمان صدری افشار مطلبی در شکایت از اوضاع نابسامان دارالایتام تبریز در یک نشریه نوشت که کارش را به شهربانی کشاند. آشتی با ریاضیات، آشنایی با دانش، سخن، چیستا، دانش مردم دیگر نشریاتی بود که ایشان با آنها همکاری داشت. با مجلۀ میراث علمی نیز همکاری ارزشمندی داشت.
وی ادامه داد: صدری افشار مجلۀ هدهد را، با کمک آقای احمد آرام برای گرفتن مجوز، از سال ۱۳۵۸ منتشر کرد. هدهد ماهنامهای علمی فرهنگی بود که به مدت سه سال و نیم منتشر شد و خلأهای مهمی را پر کرد. من هم در همان سال نخست انتشار این مجله به آن پیوستم که تمرینی در کارهای مطبوعاتی برای من بود و دوستی و مراودۀ ما از همان جا آغاز شد.
ویژگیهای شخصیتی و حرفهای مرحوم صدری افشار
در ادامه نشست نسترن حکمی، فرهنگنویس، مترجم و ویراستار به بیان مطالب خود پرداخت. خانم نسترن حکمی، که از سال ۱۳۵۹ به همراه خواهرش خانم نسرین حکمی همکاران استاد صدری افشار بودند، در ابتدای سخن ضمن اشاره به یادنامهای که خود و خواهرش به مناسبت چهلمین روز درگذشت آقای صدری افشار منتشر کردند، از در دست انتشار بودن یادنامهای دیگر خبر داد.
وی دربارۀ زندگی مرحوم صدری افشار گفت: ایشان بارها گفتند که در طول زندگی گاه مسیر را اشتباه رفته و دستخوش ناامیدی شدهاند و قبول داشت که مثل هر انسان دیگری از نامرادیها آشفته میشود. البته ایشان برای غلبه بر آن نامرادیها خیلی زود راه حل پیدا میکرد. او هر چند دوران زندگی را سخت گذراند اما زندگی را سخت نگرفت. او ناامیدی و سرخوردگیهایش را در ۲۴ سالگی در قطعهای با عنوان تاوان بیان کرد.
حکمی دربارۀ ویژگیهای اخلاقی مرحوم صدری افشار گفت: ایشان اصولا خیلی رک بودند و شفاف سخن میگفتند. هر جا لازم بود انتقاد میکردند و همزمان خیلی نقدپذیر بودند. آقای صدری افشار همیشه قدردان همه کسانی بودند که در طول زندگی پر فراز و فرودش او را همراهی کردند و البته از ناسپاسی هم دلزده و بیزار میشد.
وی ادامه داد: آقای صدری افشار عاشق مردم بود و با جان دل در حل کردن مشکل یک دوست یا آشنا و هر کسی که به تصادف در سر راهش قرار میگرفت خودش را جلو میاندخت و برای دوستی ارزش زیادی قائل بود. ارادۀ قوی و پشتکار صدری افشار مثال زدنی بود. بسیار سفر میکرد، تجربه میکرد، عاشق آموختن و آموزاندن و مشوق جدی کتاب خواندن بود و به هر کسی کتابی میداد از او میخواست که آن کتاب را به دیگری نیز بدهد.
حکمی دربارۀ فعالیتهای علمی، ادبی و نوشتاری صدری افشار گفت: گرایش اصلی آقای صدری افشار تاریخ علم و ترویج علم بود. میخواند، پژوهش میکرد، ترجمه میکرد و گاهی هم برای دل خودش شعرگونهای میگفت. زمانی هم رماننویسی را تجربه کرد. البته هیچ گاه خود را رماننویس یا شاعر ندانست. حتی در مورد اشعار دوران جوانی خود نیز گفتهاند این شعرها اصول اندیشۀ جوانی ۲۵ ساله است که در زیر ضربههای شکست، فقر و تنهایی دست و پا میزد و جز به مرگ نمیاندیشید و در لحظههای بیداری بیشترین سرگرمیاش خواندن کتاب بود و همین خواندنها سرانجام او را نجات داد.
وی ضمن بیان این مطلب که آقای صدری افشار معتقد بود که با کار و تلاش دلسوزانه، انسان به سوی بهروزی پیش میرود، ادامه داد: او از جایی تصمیم گرفت تنها کارش فرهنگنویسی باشد، زیرا «واژه» را نخستین رکن و ابزار ارتباط، آگاهی و تفکر میدانست. بنابراین گروه کوچک سه نفرۀ ما که از سال ۱۳۵۹ شکل گرفته بود به فرهنگنویسی به شیوۀ نوین پرداخت و این کار تا اکنون، که گروهی دو نفره هستیم، ادامه دارد. در حال حاضر نیز تازهترین ویراست کتاب اعلام را در دست چاپ و کارهای دیگری را، به سفارش ناشر، در دست تدوین داریم و با همان فرمان پیش میرویم.
این همکار مرحوم غلامحسین صدری افشار دربارۀ دیگر ویژگیهای ایشان گفت: آقای صدری افشار به تقسیم کار خیلی معتقد بود. کار را جدی میگرفت و منظم و با دقت پشت میز کارش حاضر میشد. سادهگویی و سادهنویسی را ترجیح میداد. مسئولیتپذیر، خستگیناپذیر، پر مطالعه، پر کار، کم توقع، و سخت ستایشگر علم و آزادی بود و در راه ترویج علم و فرهنگ بسیار دست و دلباز. حافظهشان تا چند سال آخر مثل ساعت کار میکرد و در آن گنجینه چهها که نبود.
حکمی ضمن بیان این که آقای صدری افشار فروتن بود و کارهایمان را تماما در استانداردهای جهانی نمیدید، گفت: بر همین اساس در تقسیم کار و فرآیند تدوین، به بهانۀ پالایش و ویرایش و زورآمد کردن فرهنگهایمان، دائم در جستجو و شکار واژههای تازه بودیم و با تعریفنویسی برای آنها دست و پنجه نرم میکردیم.
وی افزود: ما به این نکته توجه داشتیم که همواره واژههای تازهای وارد زبان میشود پس باید همه دادههایمان را بر اساس منابع معتبر و جدیدتر جهانی مقابله و اصلاح کنیم، مانند واژههای پرکاربرد اخیر کووید ۱۹، فاصلۀ اجتماعی، دورکاری، دورسخنی، دوردرسی، حملۀ سایبری، توییت، اد کردن، کرونا ویروس، پیام صوتی یا تصویری، بدحجاب، بدسرپرست، خودسرپرست، کودک کار، کولبر، خاکی (به معنای فروتن)، زیرمیزی، بومگردی، گوجه گیلاسی، موجی، نانو فناوری، همرسانی، لبآهنگ (دابسمش)، گفتمان، ریزش آراء و … .
نسترن حکمی سخنان خود را با خواندن شعر «به شاعر خودکشته» از مجموعه اشعار مرحوم صدری افشار که با عنوان «آوای جان» در سال ۱۳۳۷ منتشر شده است، به پایان برد.
صدری افشار وظیفۀ خود را مبارزه با فقر و ترس و جهل میدانست
آخرین سخنران این نشست دکتر حسن عشایری، عصبشناس و متخصص روانشناسی عصبشناسانه، بود. وی با اشاره به آشناییاش با مرحوم صدری افشار از طریق دکتر قاسمزاده، استاد روانشناسی، گفت: من مدت ۲۰ سال در آلمان بودم و زبان مقالاتی که به فارسی مینوشتم نیاز شدیدی به ویرایش داشت. در اینجا بود که از طریق دکتر قاسمزاده با آقای صدری افشار آشنا شدم و ویرایش برخی مقالات من را ایشان به عهده گرفتند. ایشان همچنین در زمان انتشار مجلۀ وزین بازتاب، همیشه حضور داشتند و ما را راهنمایی میکردند.
وی ادامه داد: آقای دکتر علاقۀ وافری به آشنایی با شخصیتهای ادبی، علمی، حرفهای و به خصوص میانرشتهای داشتند و بعد از ساعات اداری در دفترشان روبروی دانشگاه تهران، نشستهایی تشکیل میدادند و این افراد را دعوت میکردند و در آنجا به گفتگو میپرداختند. با توجه به این که در دانشگاههایی که ما حضور داشتیم این فضاها وجود نداشت، این نشستها برای ما مغتنم بود. من به خاطر دارم که آقای دکتر مهرداد بهار، دکتر امیرحسین آریانپور، دکتر منزوی، دکتر عبادیان و افرادی دیگر در آنجا جمع میشدند.
عشایری همچنین با اشاره به یکی از سخنرانیهای مرحوم صدری افشار در زمینۀ تاریخ علم در بین جمعی از دانشجویان، گفت: این سخنرانی ایشان به قدری مؤثر بود که دانشجویان پس از آن به جایگاه مهم تاریخ علم پی بردند و اذعان داشتند.
وی با شرح یکی از گفتگوهای خود با مرحوم صدری افشار، ایشان را عامل عدم مهاجرت خود به خارج از کشور معرفی کرد و گفت: مرحوم صدری افشار معتقد بود که من به عنوان یک ایرانی ریشۀ در این خاک دارم و در اینجا تأثیر بیشتری میتوانم داشته باشم.
این متخصص روانشناسی عصبشناسانه ادامه داد: مرحوم صدری افشار کتابهایی را برای مطالعه به ما میداد. ایشان این توانایی را داشت که برای جوانان، از جمله دختران من، با سنجش نیازهای آنها، کتابهایی را که من نمیتوانستم تهیه کنم، مییافت و فراهم میکرد.
وی ضمن بیان این مطلب که آقای صدری افشار در جستجوی علم و علمپروری واقعا بینظیر بودند، اظهار کرد: ما در بیمارستان شهدای تجریش و بعدا ایرانمهر جلسات ادواری شناخت اجتماعی و نوروساینس تشکیل میدادیم. صدری افشار همیشه سر ساعت در ردیف اول نشسته بودند و همیشه با مطالعه در جلسه حضور پیدا میکردند. معرفی افرادی فرهیخته برای سخنرانی و انجام چند سخرانی دربارۀ فرهنگنامه و دانشنامه از جمله خدمات ایشان به این سلسله جلسات بود.
عشایری همچنین ضمن تأکید بر بینیازی مرحوم صدری افشار به مدرک دانشگاهی، گفت: آقای صدری افشار نمیخواست یک مدرک را به یدک بکشد. خیلیها مدرک دارند اما درک ندارند. ایشان از آنجا که دارای درک و شناخت عمیق و گسترده بودند بی نیاز از داشتن مدرک بودند.
وی همچنین با اشاره به یکی از سخنرانیهای مرحوم صدری افشار به دعوت دکتر قاسمزاده در انجمن حمایت از کودکان دربارۀ کودکان کار، گفت: آقای صدری افشار در این سخنرانی که به خوبی به خاطر من مانده است، نشان دادند که کار، اعم از یدی و ذهنی، منشأ زیبایی است.
عشایری افزود: بزرگواری آقای صدری افشار در این بود که در جایی که به ایشان نیاز بود هیچ وقت نه نمیگفتند. همیشه با علاقه و ایثارگری به جمع میآمدند و در حالی که بعضا افراد غیردانشگاهی هم در جلسات حضور داشتند، مطالب علمی را با چنان زبان سادهای بیان میکردند که حاضران شیفتۀ علم و دانش میشدند. ایشان یک بار دربارۀ سعدی سخنرانیای انجام دادند که از همین سنخ بود و همه حاضران را جذب کرد.
وی در پایان ضمن بیان این که صدری افشار وظیفۀ خود را مبارزه با فقر و ترس و جهل میدانست، گفت: فرزانه کسی است که راه را نشان میدهد ولی راه را نمیبندد، تیز است بدون این که ببُرد. آقای صدری افشار خیلی تیز بود ولی زبانی بسیار با محبت داشت و دارای خلاقیت و آیندهنگری بود.