میراث مکتوب- هفتمین همایش بینالمللی شمس تبریزی و مولانا، به رسم همه سالیان گذشته، از طرف تولیت شمس تبریزی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، کمیسیون ملی یونسکو-ایران، انجمن علمی عرفان اسلامی ایران، نگارستان اندیشه و خانه اندیشمندان علوم انسانی روز شنبه 10 مهرماه 1400 آغاز به کار کرد.
در افتتاحیه همایش دکتر مهدی معینزاده، دبیر علمی همایش، گزارشی از روند همایش ارائه کرد و پس از آن دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر حجت الله ایوبی، رئیس کمیسیون ملی ینسکو- ایران، دکتر غلامحسین دینانی، دکتر غلامرضا خاکی، حجت الاسلام رسول حسن زاده، پروفسور دکتر نعمت یلدریم از دانشگاه آتاتورک ارزروم، دکتر عیسی الشاهدی از دانشگاه بنگلادش به بیان مطالب خود پرداختند.
سخنرانی دکتر مهدی معینزاده، دبیر علمی همایش
کمیته علمی همایش با 42 عضو، نه عضو خارجی از فرانسه، وکانادا و ترکیه دانشگاه های مدنیت استانبول، دانشگاه آتاتورک ارزروم، دانشگاه مرمره استانبول، دانشگاه سلجوق قونیه، و 35 عضو داخلی از دانشگاههای علامه طباطبایی، دانشگاه شهید مدنی تبریز، دانشگاه زنجان، دانشگاه خوی، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دانشگاه خوارزمی، دانشگاه تهران، دانشگاه ارومیه، دانشگاه اراک، دانشگاه امام خمینی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دانشگاه شیراز و کمیسیون ملی یونسکو-ایران کار خود را از نیمه دوم فروردین 1400 شروع کرده است. کمیته علمی 21 مقاله سفارش داده است نویسندگان مقالات 11 مقاله خارجی :از بنگلادش سه مقاله آقایان دکتر عیسی الشاهدی، دکتر محمد بهالدین، دکتر محمد ابوکلام سرکار، از لبنان یک مقاله دکتر دلال عباس، از اسپانیا یک مقاله دکتر خالد محمد عبده، از فرانسه سرکار خانم دکترنهال تجدد یک مقاله، از کانادا سرکار خانم دکتر شیرین بیانی یک مقاله، آقای دکتر رجبعلی کاوانی از میشیگان – امریکا، آقای دکتر محمد تقی وزیری از کالیفرنیا- امریکا، دکتر علی تمیزال از دانشگاه سلجوق قونیه ترکیه، دکتر نعمت یلدیریم دانشگاه آتاتورک ارزروم ترکیه. و ده مقاله از نویسندگان ایرانی از دانشگاههای مختلف داخلی از جمله؛ پژوهشگاه علوم انسان یو مطالعات فرهنگی، دانشگاه ارومیه، دانشگاه اراک، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و خوی را شامل می شود. از مقالات ارسال شده به سایت همایش تعدادی مقاله پس از داوری انتخاب و در مجموعه مقالا به چاپ خواهد رسید. همایش در پایگاه استناد جهان علوم اسلامی ثبت و کد isc نیز دریافت و در سایت همایش بارگزاری شده است. آقای دکتر معین زاده سخنان خود را با جمله” آفرین بر کسی که مولوی را مولوی کرد” تمام کرد.
سخنرانی دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دکتر قبادی پس از تشکر از همه عوامل اجرایی و علمی همایش که طی یک سال تدارک این همایش را انجام دادند از جمله، اقای دکتر معین زاده دبیر علمی همایش، آقای مهندس جعفرپور، سرپرست تولیت شمس تبریزی و دبیر اجرایی همایش و خانم افسرالملوک ملکی، و تشکر از اساتید داخل یو خارجی شرکت کننده در همایش، گفت، در دورانی زندگی میکنیم که خشونت دنیا را تهدید میکند، ما در باره زندگی، اندیشه و افکار و تاثیرگذاری اندیشه شمس تبریزی روی جهانیان، همایش برگزار میکنیم. پیام اصلی شمس این است که عالم از وجود آدم مبارک میشود و به انسانیت آدمها احترام میگذارد در باره کسی که قرآن را خلیفه الله خواند. ما باید قدر شمس را بدانیم و رمز انسانیت را صیانت بکنیم و در چنین ایامی و برگزاری چنین همایش به گوهر انسانی بیشتر نزدیک شویم و بشناسیم و بدانیم مولوی و شمس، دو گوهر تابناک، به ما چه میآموزند و مولوی از شمس چه آموخته است. این خشونت طلبان بدانند در درونشان غوغایی برپاست که اجازه نمیدهد در بیرون با صلح و آرامش رفتار کنند. پیام دیگر اینکه، انسان در کنار آسایش به آرامش نیاز دارد. شمس به ما آموخت چگونه میشود آرامش یافت.آرامش چیزی خارج از خواسته ما نیست. پیام دوم، با توجه به بحرانهای این روزها آرامش داشتن را بیاموزیم. بشر بیش از هر چیز به منش و شیوه آرامش داشتن نیاز دارد.از شمس بیاموزیم چگونه آرامش داشته باشیم. اندیشه شمس در کنار مولوی که محصول عمر شمس و گوهر وجود شمس است، با دیگران خشونت نکنیم و بدانیم تعامل و مدارا برای بشریت بسیار نافعتر از خشونت است و هزینه های آرامش کمتر از خشونت است و صلح و مدارا مرارت ندارد اما خارج از آن همه مرارت است. امیدوارم این کنگره بتواند مثل همیشه پرشکوه ادامه پیدا کند و پیامهای شمس و مولانا را به جهانیان رساند.
سخنرانی دکتر حجت الله ایوبی، رئیس کمیسیون ملی ینسکو- ایران
از همه کسانی که تا به امروز چراغ همایش شمس تبریز را در خوی روشننگه داشته اند از جمله آقای مهندس جعفرپور، سرپرست تولیت شمس تبریزی و مولانا و سرکارخانم افسرالملوکملکی، آرزو کردند سال آینده امکان برگزاری هماش شمس در خوی ایجاد شود جمع یاران شمس و مولوی در خوی دور مزار شمس گرد هم آیند. شمس تبریزی خود گفت مقصود از خلقت عالم ملاقات دو دوست بود ملاقات دوستان مقصود خلقت عالم بود و هست.خوشبختانه این نوید را به شما میهم که پرونده دیدار شمس تبریزی ومولانا درکمیسیون ملی یونسکو ایران، آماده و در دبیرخانه نیز ثبت شد و انشالله آبان ماه با خبر خوب برای خوی، تبریز، و مردم ایران و دلبستگان شمس و مولانا خواهیم داشت. و امیدواریم سال 2022 و 2023 از رویداد ملاقات شمس تبریزی و مولانا تجلیل بشود و سال تجلیل از دیدار این دو گهر عالم تاب باشد که رویداد بسیار مهمی است تا ابعاد مختلف این دیدار را هم برای مردم دیار خودمون و هم برای مردم جهانیان روشن کنیم.ما به جای زندگی این دو عالم به دیدار آنها توجه داشتیم وثبت میکنیم که به نظر میاد این دیدار تولد دوباره مولانا است. همه ما می-دانیم اگر این ملاقات و دیدار نبود مولانا هم فقیهی بود به سان بقیه فقها و عالمی بود به سان بقیه فقها و نامی از او نبود. این دیدار بود که آتشی به جان حضرت مولانا زد و مولانایی از او ساخت که امروز آتشی در خرمن جهانیان افکند. نکته دیگر که امیدوارم در همایش مطرح شود این است که همه مردم انتظار دارند بارگاه حضرت شمس ساخته شود. همه این بارگاه را شناخته و از بزرگانی از هر گوشه جهان به این بارگاه آمده و فاتحه ایی خواندند و همه تلاشها جواب داد و این باور ایجاد شده که این بارگاه در ذهن همه ما ساخته شده است. گام دوم یک طراحی درست و ماندگاربا مفهوم بلند و در خور حضرت شمس تبریزی و مولانا می-دانید با چه زحمتی سالیان سال ساخته شده است که این دو کار مهمترین کارهایی بوده که انجام شده و امروز ما نقشه های طراحی این بارگاه را که توسط استاد نادر اردلان طراحی شده آماده است .متاسفانه در دو دولت قبلی بودجه ساخت این طرح تصویب شد اما انجام نشد و قطعا در دولت جدید نیز پیگیری خواهد شد تا با امکانات دولت این کار را انجام دهیم اما دولتهای ناپایدار رفتن و این کار ماند.آیا مردم و دلتمردان خوی همچنان منتظر هستند با بودجه دولت یاین کار مهم و ماندگار انجام شود؟ که انجام نمیشود و مجددا امیدوار بشویم. درخواست من از بزرگان خوی چه در داخل کشور چه خارج از کشور این است تا دست به دست هم بدهند و صندوقی درست کنند و بودجه ساخت این مکان را تامین کنند و این هزینه بسیار اندک است اما بسیار ماندگار. گودار یک بار حافظیه را ساخت و هیچ کس جرات خراب کردن آن را پیدا نکرد این بنا هم که آقای نادر اردلان طراحی کرده اند همانند آن است بنای کوچک و زیبایی است که کسی آن را خراب نخواهد کرد. خیران بیایند و هزینه را تامین کنند و من قول میدهم در کنار خیرینخوی و بزرگان تبریز خواهم بود همه با هم بیاییم و این کار بزرگ را انجام دهیم تا این آرزوی مردم برآورده بشود.
سخنرانی دکتر غلامحسین دینانی، شمس تبریزی کیست و چیست؟
شمس تبریزی یکی از عرفای بزرگ جهان اسلام است و هیچ تردیدی در آن نیست. به همان اندازه که شمس تبریزی بزرگ است شناختن او مشکل است و هیچ کار ساده ایی نیست. او کم سخن میگفت و خاموش بود شمس میگفت سخن وقتی مفید است که شنونده و مستمع درست داشت باشد در غیر این صورت بی ثمر است شمس به همین دلیل سالها صحبت نکرد و همیشه سفر کرده است تا بالاخره به گوشی که میخواست در قونیه ترکیه رسید و مولانای بلخی در قونیه بود و در سفر به قونیه با او ملاقات کرد و به گوش شنوا هر چه دلاش میخواست به او گفت. در آثار مثنوی میتوان شمس را شناخت در مثنوی مولوی سخن میگوید اما زبان اش شمس است.برای شناخت شمس در اندیشه مولانا باید جستجو کنید. بشنو از نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند.
این ابیات اول مثنوی حال مولاناست اما از زبان شمس و سخنان شمس را بیان میکند مقالات شمس از کتابهای عظیم است وکه اندیشه شمس را در آن میتوان پیدا کرد و کمتر کسی به پای او میرسد.
سخنرانی دکتر غلامرضا خاکی: شیخ مثنوی؛ خرقه پوش صحبت شمس تبریز
یکی از آداب مرسوم و معمول میان صوفیان، «خرقه» دادن است. خرقه ها در فرهنگ و تشکیلات خانقاهی صوفیان انواعی دارند که هر یک از آنها معنایی و کاربردی دارد.
شمس تبریزی در برابر پرسش دیگران که: پیر تو کیست و خرقه تو از کجاست؟ با حمله به این سنت معمول، می گفت: دیری است که شیخی نداشته و به خرقة پارچه ای نیز اعتقادی ندارد اما خرقه ای درخواب از رسول علیه السلام دریافت کرده که نام آن «خرقه صحبت» است. خرقه صحبت یعنی پوششی چهل تکه ای (=هزار میخی) از “کلام زنده”ای است که ماهیتی کاوشگرانه و کنشگرانه دارد و تار و پودش بر بالای دل مخاطبی -که همنشینِ همدل است-، رج رج، بافته و تکه تکه دوخته می شود:
اگر صحبت خواستمی کردن،همه دقایق لفظی (کاوشگرانه) و معاملتی (کنشگرانه) را بدیدمی.
گفتگوهای ارشادی کاوشگرانه و کنشگرانه پیری که صاحب خرقه صحبت است با سالکی که مشتاق سلوک در راه حق است، او را رفته رفته به «فهمندهای بیننده» مبدل می گرداند که می تواند خط و نشان حضور دوست را در متن «جان و جهان» بخواند و از “عریانی بی معنایی” به “پوشیدگی اهوایی” مفتخر شود:
شمس الحق تبریزی با غنچه دل گوید چون باز شود چشمت بیننده شوی با ما
شمس هنگام اقامت خود در قونیه، “کارگاهی از کلام” را در “محله صحبت” بر پا کرد و بر روان مولانا خرقه ای از صحبت خویش را پوشانید.خرقه ای که می توان آن را به نگاهی تمام دانست و ازدیدگاهی دیگر نیز ناتمامش خواند.شاید آغاز ناگهانی و دیگرگون مثنوی و رهاشدگی آن در پایان دفتر ششم و هفت دفتر نشدنش نیز رمزی از این ناتمامی خرقه صحبت شمس باشد. باری شمس گفت:
اگر بشنوند! آتشی انداختم و رفت، آن که سوخت، سوخت و آن که ماند،ماند.
آری، به تعبیر مولانا شمس،دل او را حامله کرد و ناگهان در تاریخ برای همیشه گم شد:
شمسالحق تبریز دلم حامله توست! تا کی شود این طفل به اقبال تو زاده
پیر بلخ حدود یک دهه و اندی در اجبار پس از شمس، در خویش خاموش، پنهان شد تا آن “وقت” برسد، آنگاه به قابله گی حسام الدین چلبی به ترتیب از دل مولانا شش فرزند از غیب جهان پا به جهان گذاشتند، او نام هر یک از این فرزندان را، به ترتیب “دفتر” نهاد. همه همنام هم شدند چون همگی سخن “فقر” را در دکان وحدت عرضه می کردند، او نام خاندانی این دفترها را “مثنوی” نهاد. این فرزندان در همیشه و همه جای تاریخ روان شدند تا در زاویه دل هر سالکی، خانقاهی بر پا کنند و وعده شمس را تحقق بخشند که گفت:
چون گفتنی باشد بگویم و هرآینه اگر چه بعد ِ هزار سال باشد، این سخن به آن کس برسد که من خواسته باشم.
مولانا در وصف این شیخ که خرقه ای هزارمیخ بر تن دارد گفت:
«مثنوی ما دلبری است معنوی که در جمال و کمال خود همتایی ندارد و همچنان باغی است مهیا و رزقی است مهنّا که جهت روشندلان صاحب نظر و عاشقان سوخته جگر ساخته شده است».
مولانا گفت بعد از ما هر کس می خواهد با هدایت شمس به طریق حق راهبری شود باید کلام این شیخ را بشنود و فهم کند و بر طریق آن معامله (عمل) کند، اما این را نیز گفت که هوشیار باشید که در ظاهر قصه های این شیخ قصه گوی خوش کیش- که گاهی با هزلی نیز شما را می خنداند – نمانید و بدانید کلام این «شیخ » را به آسانی و رایگان نمی توانید شنید، لذا:
بس ز نقش لطف های مثنوی صورتی ضال است و هادی و معنوی
با تامل در کلام “شیخ مثنوی” است که می توان فهمید چرا پیر تبریز کتاب و رساله ای ننوشت، زیرا شمس یقین داشت فرزندانش از مولانا میراث بر راستین اویند و از سویی دیگر نیز مولانا سخنان و تقریرات شمس را در کتابی به نام “مقالات و معارف و خرقه… شمس تبریزی” مدون نکرد و آن معانی را -که به قول شمس “پلنگ طبع” هستند- به فرزندان با وقارش سپرد تا آنها با ما به نرمی، حدیث کوی دوست و عاشقان آن را باز گویند. باری پس چه غم اگر شمس ننوشت و مولانا سخن او را به عمد مدون نکرد که پیر رومی نوید داده است:
آنچه دادهست شمس تبریزی ز من آن جو که من همان دارم
سخنرانی حجت الاسلام رسول حسن زاده: شمس و مولانا در معنویتگرایی جدید با تأکید بر آثار دیپاک چوپرا
معنویتگرایی جدید در بستر مدرنیته همراه با ظهور نهضتهای جدید دینی، جنبشهای عصرجدیدی و پادفرهنگی چرخش نوینی را در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و معرفتی ایجاد کرد. در این رویکرد معنویت-گرایی از تفسیر و تأویلگرایی معرفتی و انفسی از متون دینی تا جایگزینی دین نهادینه را عهدهدار میشود. در این پدیده علاوه بر انگیزه هویتجویی از سنتهای دیرین فرهنگی و دینی، تحویلگرایی و فروکاهش مفاهیم و آموزه های متعالی را شاهد هستیم. از همین رو معنویتگرایان جدید به متون عرفانی بخصوص آثار شمس و مولانا عنایت ویژهای داشتند. مواجهه معنویتگرایان قبلا بصورت سرقت ادبی و مصادره این شخصیتها بوده که در جریانهایی همچون اکنکار و کوئلیو مشهود بوده، اما امروزه مروجین جنبش عصر جدید با گزینشگری و ترجمههای نادرست از اشعار مولانا، مضامین عرفانی را به مبتذلترین وجه آن معنا میکنند. دیپاک چوپرا یکی از رهبران برجسته جنبش عصرجدیدی است که با دریافت محبوبیت جهانی مولانا، خود را یک مولویشناس معرفی می کند و تلاش دارد آثار مولانا را با رویکردی سطحیگرایانه با سیستم معنایی معنویت عصرجدید بازخوانی کند. وی برای رواج مصرفگرایی عصرجدیدی پای رومی را به جهان مد، فشن و موسیقی نیوایجی باز میکند. با نیم نگاهی به آثار چوپرا به راحتی می توان ردپای نشانههای گفتمانی معنویت عصرجدید را در تفاسیر نادرست از تعالیم مولوی مشاهده کرد که به نمونههایی از این نشانهها در این مقاله اشاره میشود. الف: نفی شریعت به بهانه نقد شریعت فرمالیستی. ب: فردگرایی، درون-گرایی، خودابرازگرایی و خودشیفتگی معنوی به بهانه سیر انفسی. ج: غیرواقع گرایی به بهانه سیر آفاقی. د: احساسگرایی سطحی، ارضای میل، تنآسودگی و مسرتجویی به بهانه تفسیر کارکردی از عناصر عرفانی مثنوی.
سخنرانی پروفسور دکتر نعمت یلدریم از دانشگاه آتاتورک ارزروم: پند در مثنوی معنوی
شخصیت های معنوی و بزرگی چون مولانا با خلق شاهکارهای کم نظیر خود، بر فرهنگ ایرانی و جهانی غنا بخشیده و آن را به اوج خود رسانیده اند. تا جایی که هر روز بیشتر بر ابعاد جهانی این شخصیت افزوده می شود و برخی تشنگان معرفت و مستشرقان نامدار تحت تأثیر معنوی و نفوذ کلام این بزرگان علم و عرفان قرار گرفته اند.
مثنوی معنوی مولوی سراسر پند است؛ پند پیری جهان دیده و انسانی کارآزموده. مولانا پند پیران را برخاسته از تجربه آنان می داند و جوانان را در به کار بستن آن سفارش می کند.
در این مقاله سعی کردیم از باغ پند مثنوی معنوی استفاده کنیم. بخشهایی از مثنوی را انتخاب کردیم و به ترکی استانبولی برگرداندیم.
سخنرانی دکتر عیسی الشاهدی از دانشگاه بنگلادش: مرید مولای روم در بنگلادش
دکتر عیسی الشاهدی، از جایگاه عرفان و تصوف در شبه قاره و بخصوص در بنگلادش صحبت کرد و گفت با وجود سمپاشی وهابیون اما در جامعه بنگلادش آموزه های بزرگ مردان صوفی مشرب نفوذ و محبوبیت بسیاری دارد و شاعران نامور ایران را گویا شاعران خود این کشور میدانند و بخصوص شیفتگی آنها به مولانا مافوق تصور است و روحانیون در سخنران یهای خود خواندن چند بیت از شعرهای مثنوی، حافظ و سعدی را افتخاری برای خود میدانند. الشاهدی معتقد است مثنوی معنوی نقش کلیدی دارد و برای شناخت مولانا باید شمس را شناخت. دکتر عیسی الشاهدی از ترجه و شرح مثنوی معنوی توسط وی سخن گفت و از جمله فعالیت های مثنوی پژوهی به جلسات مثنوی خوانی در بنگلادش اشاره کرد.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی