به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، روز سهشنبه 21 اردیبهشتماه 1400، سخنرانیهای ضبط شدۀ گابریله وان دنبرگ، مصطفی جیحونی، بهرام گرامی، مهدی نوریان، و محمدجعفر یاحقی به مناسبت بزرگداشت روز اسناد ملی و میراث مکتوب، در صفحۀ اینستاگرام مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب پخش شد. سخنرانیهای پخش شده در این روز سومین بخش از یکصد و پنجاهمین نشست مؤسسۀ میراث مکتوب بود، که از 19 تا 21 اردیبهشتماه ارائه شد.
اهمیت آثار مؤسسۀ میراث مکتوب در مطالعات ایرانشناسی
یکی از سخنرانان این نشست گابریله وان دنبرگ، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه لایدن هلند، بود که در ابتدا ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این نشست، به معرفی خود پرداخت و گفت: من گابریله وان دنبرگ در دانشگاه لیدن در هلند و سپس دانشگاه لنین در دوشنبۀ تاجیکستان در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی تحصیل کردم. در سال 1997 در لیدن از تز دکتری خود دفاع کردم و پس از چند سال که در کمبریج کار میکردم، سال 2003 به لیدن بازگشتم.
وی یکی از مسائل مهم را برای کسی که در زمینۀ تاریخ و ادبیات فارسی تحقیق میکند، دسترسی به منابع دانست و گفت: منابعِ موردِ نیازِ من متونِ فارسی سدههای میانه است که بسیاری از آنها در سالهای گذشته توسط انتشارات میراث مکتوب به چاپ رسیدهاند.
وی ضمن تأکید بر ارزش کتب منتشر شده توسط مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در حفظ و گسترش میراث ادبی غنی فارسی، گفت: این کتب فواید بسیاری برای پژوهشگران، دانشجویان و عامۀ مردم جوامع فارسی زبان در دنیا دارد و من به عنوان پژوهشگری که در حوزۀ زبان فارسی کار میکند کتب چاپ شده توسط انتشارات میراث مکتوب را حائز اهمیت فراوانی میدانم.
وی از شعر کلاسیک فارسی و تاریخ به عنوان زمینۀهای اصلی پژوهشی خود نام برد و گفت: دانشگاه لیدن یکی از بهترین دانشگاههای اروپا برای تحقیق در مورد این موضوعات است؛ به خصوص به خاطر سابقۀ طولانی این دانشگاه در مطالعاتِ خاورمیانه.
وی ضمن بیان این مطلب که Willem van Oranje در سال 1575، به پاس مقاومت مردم لیدن علیه محاصرۀ نیروهای اسپانیایی، امتیاز تأسیس دانشگاه را به این شهر داد، گفت: از همان ابتدای پایهگذاری این دانشگاه رشتههای مطالعات عربی و عبری در اینجا شدند و کمی بعدتر رشتۀ مطالعاتِ فارسی نیز راهاندازی شد.
وی با اشاره به وجود مجموعهای غنی از نسخههای خطی عربی فارسی و ترکی کتابخانۀ دانشگاه لیدن، علت وجود چنین مجموعهای را سابقۀ طولانی و ارتباطاتِ نزدیک با شرق عنوان کرد و گفت: نسخۀ مصوری از شاهنامۀ فردوسی متعلق به سال 840 یکی از این نسخ ارزشمند است. این نسخه در شیراز دورۀ تیموری کتابت شده است. این نسخه به همت لیوینس وارنر، شرقشناس و دیپلمات جمهوری هلند در امپراتوری عثمانی، به لیدن منتقل شد.
وی ضمن اشاره به علاقۀ شدیدش به شاهنامه و بیان مفتخر بودن از وجود چنین نسخۀ شاخص و منحصربهفردی از شاهنامه در کتابخانۀ لیدن، گفت: یکی از موضوعات پژوهشی موردِ علاقۀ من مقبولیت شاهنامه در قرون پس از کتابت آن است. در پروژه پیشین من بر روی حماسههای مرتبط با شاهنامه که پس از آن به وجود آمدهاند، تحقیق میکردم.
وی ضمن بیان این که شمار زیادی از این داستانهای حماسی حول محور پهلوانان سیستان است، گفت: در سنت نسخهپردازی شاهنامه بسیاری از این داستانهای حماسی به اثر اصلی فردوسی افزوده شده است و به همین دلیل در برخی نسخ شاهنامه شاهد تعدادی داستانهای الحاقی هستیم.
وی از برزونامه به عنوان یکی از این داستانها نام برد و گفت: انتشارات میراث مکتوب چند سال پیش متن انتقادی بروزنامه را منتشر کرد و این کتاب یک نمونۀ از آثار سودمند انتشارات میراث مکتوب است. میراث مکتوب در ارتباط با برزونامه داستانهای حماسی دیگری را نیز به چاپ رسانده است. تصحیحی جدید از سامنامه که به رویدادهای زندگی سام، پدربزرگ رستم، و عشق او نسبت به دختر امپراطور چین، پرداخته، یک نمونه دیگر است.
وی افزود: برای مدّت مدیدی پنداشته میشد که این اثر متعلق به شاعرِ قرن چهاردهم میلادی خواجوی کرمانی است. اما توجه به نسخههای جدید که با تصحیح وحید رویانی و توسط انتشارات میراث مکتوب منتشر شده، نشان میدهد که این اثر پیشینهای ترکیبی دارد.
وی با اشاره به یکی از فعالیتهای فعلی خود در پژوهشی گروهی همراه با متخصصان معماری و میراث فرهنگی و زبانشناسی، گفت: موضوع این پروژه که با حمات مالی سازمان تحقیقات هلند در حال انجام است، بررسی جنبههای مختلفِ فرهنگ ایرانی و ترکی است و عنوان دقیق آن «ترکها، متون و قلمرو: ایدئولوژی سلطنتی و تولیدات فرهنگی در آسیای مرکزی» است. در این پروژه تمرکز ما بر روی پنج شهر سمرقند، غزنی، تبریز، کاشغر و قونیه است که در حوزۀ فرهنگِ پارسی قرار دارد.
وی ادامه داد: ما به بررسی حُکامِ ترکی میپردازیم که از این شهرها به عنوان پایتخت بر قلمرو خود حکم میراندند و اینکه چگونه از میراثِ ایرانی و فرهنگِ فارسی در جهتِ شکل دادن به یک ایدئولوژیِ حکومتیِ جدید بهره بردهاند؛ ایدئولوژیای که بخشِ عمدۀ آن متأثر از اندیشههای ایرانشهری تکوینیافته در عصر امپراتوری ساسانیان بود و در شاهنامه منعکس شده است.
وی گفت: دیوانیان فارسیزبان و نویسندگان و محققین، نقشِ عمدهای در انتقال این میراثِ باستانی و شکلگیری یک ایدئولوژی جدید داشتند. به همین ترتیب سلاطین ترک مانند سلجوقیان و همچنین ایلخانیان و تیموریان نیز با سفارش متون و مصنوعات این سنت فرهنگی را تقویت کردند.
وی با اشاره به تعدد شاهنامههای مصوری که از دورۀ ایلخانیان به بعد پدید آمدهاند، گفت: ما در پروژۀ تحقیقاتیمان، به صورتِ گسترده از منابع تاریخی مانند: جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی بهره بردهایم و در اینجا مراتب قدردانی خود را از مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب ابراز میداریم که باعث شده این اثر مهم با تصحیح محمد روشن در دسترسِ عموم قرار بگیرد.
وی دسترسی به منابع را مدیون همکاری موفق انتشارات بریل و مؤسسۀ میراث مکتوب دانست و گفت: خوشبختانه اخیراً صدها جلد کتاب چاپ شده توسط انتشارات میراث مکتوب از طریق کتابخانه لیدن و مؤسسۀ انتشاراتی بریل در دسترس قرار گرفتهاند و دکتر یوکلا میر توضیحات سودمندی بر روی این آثارِ فارسی افزوده که یک دید کلی نسبت به دنیایِ فارسیزبانان به ما میدهد.
وی ضمن بیان این که در دسترس قرار گرفتن متون فارسی بهصورت قابل جستجو و آنلاین، افقهای جدیدی را میگشاید، گفت: این برای من بسیار شگفتانگیز و مسرّتبخش بود که کتب فراوانی که پیش از این به دلیل اینکه ویرایشی از آن در دسترس نبود با آنها برخورد نکرده بودم، اکنون در دسترس قرار گرفتهاند برای مثال: کتاب علینامه، یکی از موارد جدیدی است که به طور خاصی با علایق پژوهشی من ارتباط نزدیکی دارد.
وی ادامه داد: بهنظر میرسد یک نسخه از این منظومه در مجلدی در قونیه نگهداری میشود. تاریخ اتمامِ کتابتِ این نسخه سال 482 هجری در خراسان است و این تنها 70 سال پس از پایان سرایش شاهنامه فردوسی است. این متن از آنجایی حائز اهمیت است که براساسِ توضیحاتِ مندرج در آن بسیار قبلتر از دیگران از قهرمانان شاهنامه نام برده است.
وی در پایان گفت: من بیصبرانه منتظر کارهای جدید میراث مکتوب هستم و مایلم که صحبتهایم را با تبریک به جناب آقای دکتر اکبر ایرانی و همکاران محترمشان بابت پروژۀ موفقشان در گذشته و حال حاضر به پایان برسانم. برای آنها بهترین آرزوها را دارم و امیدوارم موفقتهایشان در ارائۀ کارهای ماندگار از گنجینۀ ادب فارسی در سالهای آتی تداوم داشته باشد.
دوام میراث مکتوب در چاپ آنهاست
سخنران دیگر این نشست، مصطفی جیحونی، شاهنامهپژوه و متنپژوه، سخنان خود را با اشاره به اهمیت میراث مکتوب به عنوان نوشتههای بازمانده از گذشتگان و پیشینیان آغاز کرد و گفت: اگر داریوش آنچه را در بیستون آمده است مکتوب نمیکرد، دشوار است بپذیریم که نیاکان خود را میشناختیم. یا اگر دستمزد کارگران برای ساخت و بنای تخت جمشید بر گل و خشت نوشته نمیشد، تصور میشد که این بنا بر اساس بیگاری و احیاناً بردهداری ساخته شده است.
وی با بیان این که خط و نوشتن یکی از بزرگترین ابداعات بشر است، گفت: نقل شفاهی بسیار نارسا و گاهی عکس مطلوب است و اگر خط نبود بسیاری از دانشهای بشر انتقال پیدا نمیکردند. در شاهنامه و در بیانی افسانهای و اسطورهای آمده است که دیوان خط را به طهمورث آموختند.
نوشتن به خسرو بیاموختند / دلش را چو خورشید بفروختند
نبشته یکی نه که نزدیک سی / چه رومی چه تازیّ و چه پارسی
چه هندی و چینیّ و چه پهلوی / نگاریدن آن کجا بشنوی
وی با تأکید بر نکتۀ بیان شده در بیت سوم، گفت: به نگارش در آوردن هر چه میشنویم امر مطلوب هر خطی است، اما بعید است خطی بتواند تمام ریزهکاریهای گفتار را به نگارش درآورد. اما در هر صورت ابداعکنندگان خط چه فینیقیها بوده باشند و چه قوم دیگری، خدمتی بزرگ به جامعه بشری و آیندگان کردهاند.
وی میراث مکتوب را برای ما ایرانیان بر دو قسم دانست و گفت: بخشی از آنها آثار بازمانده به زبانهای فارسی و عربی و احیاناً زبانها و گویشهای محلی است و بخش دیگر نوشتههای بازمانده به زبانها و خطوط دیگر که مؤسساتی در ایران به ترجمه و تفسیر و چاپ آن آثار اقدام کردهاند و میکنند.
وی ادامه داد: آثار مکتوب تا هنگامی که به صورت نسخه خطی باشند مانند اشیا موزهای هستند که دیدن و بهره بردن از آنها بسیار محدود و برای برخی مقدور است و هنگامی عروس کتاب رخ مینماید که چاپ و به علاقهمندان عرضه شده و با چاپ دوام آنها همیشگی شده باشد.
وی ضمن بیان این مطلب که مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب از مؤسسات قابل تقدیری است که هم به پژوهش مشغول است و هم به چاپ و نشر آثار مکتوب، گفت: از سویی پژوهش و همکاری چند تن از جوانان دانای دانشپذیر در این مؤسسه مایۀ امید به آینده است و از سوی دیگر میراث مکتوب کتابهایی خوب تصحیح، چاپ و نشر کرده است که خدمت به علم و فرهنگ به حساب میآید و امیدوارم پخش آنها در شهرهای جز تهران سامان بهتر پیدا کند.
وی ضمن یادآوری این موضوع که نسخ خطی بسیاری وجود دارد که در حالی که شایستگی به زیور طبع درآمدن دارند اما هنوز به صورت چاپ حروفی یا عکسی در نیامدهاند، به ذکر چند نمونۀ مهم پرداخت و گفت: حق است که نسخههای قاهره، طوپقاپی و لنینگراد شاهنامه که از ارکان تصحیح متن شاهنامه هستند، به صورت عکسی چاپ شوند.
وی ضمن بیان این که وجود برخی انسان ها خیر و برکت در بسیاری زمینههاست، افزود: به همت مرحوم استاد افشار دو نسخۀ لندن و سنژوزف از شاهنامه به چاپ عکسی رسید و افسوس که آن بزرگمرد دیر نماند تا نسخه های دیگر را هم به چاپ برساند.
وی با اشاره به دو نسخۀ موجود در خزانۀ کتابخانۀ آستان قدس رضوی که آنها را شگفتانگیز توصیف کرد، گفت: یکی از آنها قرآنی است که گویا پنج قرن پیش در هندوستان نوشته شده است. این مصحف یک سطر با آب طلا و یک سطر با لاجورد نگارش شده و زیبایی آن دل میبرد. گویا برگها این نسخه به هم چسبیده بوده و با ترفندی از هم جدا کردهاند. نسخۀ دیگر دیوان حافظ به خط زیبای وقار شیرازی است و همیشه آرزومند بودهام که این دو کتاب به صورت عکسی چاپ شوند.
وی ضمن بیان این مطلب که مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب با چاپ کتاب الابنیه عن حقایق الادویه به بهترین وجه ممکن توانایی خود را در زمینۀ چاپ عکسی نفایس فرهنگی هم نشان داده است، گفت: اگر مرحوم استاد مینوی در قید حیات میبود از این مؤسسه به خاطر چاپ زیبا از این کتاب قدردانی میکرد.
وی با اظهار امیدواری که مؤسسۀ میراث مکتوب نفایس دیگری را هم به چاپ برساند، در پایان گفت: امید است دولت هم از این مؤسسۀ تحقیقی پشتیبانی کند و دستکم با در اختیار گذاشتن محلی برای انبار کتاب، سبب شود که به جای چاپ دیجیتال، چاپ متعارف از کتابها را در اختیار داشته باشیم.
کار مؤسسۀ میراث مکتوب کارستان است
دیگر سخنران نوبت نخست از یکصد و پنجاهمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به مناسبت بزرگداشت روز اسناد ملی و میراث مکتوب بهرام گرامی، پژوهشگر و ویراستار مشاور در دانشنامۀ ایرانیکا، بود که با اشاره به حضور حدودً 40 سالۀ خود در آمریکا، گفت: از این جهت اظهار نظر من دربارۀ آنچه در ایران جریان دارد از جمله دربارۀ کارهای میراث مکتوب مطلقا قابل مقایسه با نظراتِ کسانی نیست که پیوسته در ایران حضور دارند و با این مؤسسه همکاری میکنند.
وی با اشاره به سابقۀ آشنایی خود با مؤسسۀ میراث مکتوب پس از انتشار کتابش با عنوان «گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی» در سال 1386 و به واسطۀ مرحوم ایرج افشار، گفت: در همان جلسه که من با آقای دکتر ایرنی آشنا شدم قرار شد که در شصتوسومین نشست میراث مکتوب در ترایخ 15 بهمن 1386 سخنرانی کنم. پس از آن بود که دلبستۀ میراث مکتوب شدم ور در سفرهایی که به ایران داشتم به آنجا میرفتم و با فعالیتهایشان آشنا شدم.
وی با بیان این که بدون هیچ گونه مجامله کار مؤسسۀ میراث مکتوب کارستان است، افزود: الان مردم به کتابفروشیها مراجعه میکنند و دیوان یکی از شاعران گذشته را میخرند، اما این دیوان که به این صورت نبوده است. مصحح نسخهها را کنار هم گذاشته و مقابله کرده و با زحمتِ بسیار بالاخره به این نسخۀ تصحیح شده رسیده است. شما تصور کنید که میراث مکتوب در مدت فعالیتش حدود 350 اثر را به این شکل به چاپ رسانده است که هر کدام مسیری طولانی برای تصحیح طی کردهاند، از یافتن و دسترسی به نسخهها تا چاپ آن به صورتی آراسته.
وی با اشاره به جنبههای تخصصی تصحیح متون، گفت: در گذشته شاید نسخهشناسی و تصحیح نسخه مهارتی بوده که افراد به نحوی یاد میگرفتهاند ولی امروز یک رشتۀ تحصیلی بسیار باارزش است.
وی سه چیز را برای خود که گهگاه به ایران سفر میکند چشمگیرتر از بقیۀ امور توصیف کرد و گفت: یکی از این سه چیز دانشگاه شریف است که به یاد دارم در سال 2003 تعداد 15 نفر از دانشآموختگان آن در آزمون بسیار دشوار دورۀ دکترای دانشگاه استنفورد که شرکتکنندگان زیادی هم دارد، پذیرفته شدند. در آن زمان رئیس دپارتمان برق دانشگاه استنفورد گفت در جهان هیچ دانشگاهی، حتی دانشگاههای کالیفرنیا یا ام آی تی یا هاروارد، به خوبی دانشگاه صنعتی شریف برای ما دانشجویان را در دورۀ کارشناسی تربیت نمیکند. وقتی ایشان میگوید هیچ دانشگاهی یعنی دانشگاه شریف دستکم در دورۀ کارشناسی رشتۀ برق از خود دانشگاه استنفورد هم بهتر است.
وی دومین مورد را متروی تهران توصیف کرد و گفت: نخستین باری که من مترو دیدم در سپتامبر 1969 (شهریور 1348) بود که دانشجو بودم و ماجراجویانه میخواستم اروپا را ببینم. کشور به کشور میرفتم و وقتی که متروی لندن را دیدم واقعاً حیرتزده شدم. البته متروی لندن خیلی قدیمی است و گویا حدود یا قبل از جنگ جهانی اول ساخته شده است. من در لندن فکر میکردم بعضی از ایستگاههای مترو خیلی معظم و تو در تو و بزرگ است ولی از ساخت مدرن و شکل منظم متروی تهران که برخی از ایستاگاههای آن مثل یک شهر زیرزمینی است، حظ بردم.
وی از میراث مکتوب به عنوان سومین امری که در ایران برای او چشمگیر است نام برد و گفت: به نظر من کاری که مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب انجام میدهد به چشم من بسیار بسیار باارزش است. اگر این مؤسسه آن 350 کتاب را به دست خوانندگان نرسانده بود چه بسا بسیاری از آنها همچنان قرنها دور از دسترس باقی میماند.
وی در پایان از جلسات چهارشنبههای آخر ماه میراث مکتوب نیز یاد کرد و گفت: حضور در این جلسه انگیزهای در من ایجاد کرده که گاهی سعی میکنم بلیطم برای آمدن به ایران برای روزی باشد که بتوانم در این جلسه شرکت کنم. در واقع من در این جلسه گروه بزرگی از ادیبان و فرهیختگان و مترجمان و نویسندگان و اهل قلم و اهل کتاب را در یکجا و زیر یک سقف میبینم. برای من خیلی مشکل است که بتوانم این افراد را در جاهای دیگر بهصورت پراکنده ببینم.
سخن مکتوب، گرانبهاترین میراث باقی مانده از نیاکان ماست
بخش دیگری از این نشست به سخنرانی مهدی نوریان، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اختصاص داشت که ضمن آغاز سخن خود با بیت «به نام خداوند جان آفرین / حکیم سخن در زبان آفرین» از سعدی و تبریک روز اسناد و میراث مکتوب، گفت: شیخ اجل در ستایش پروردگار بزرگ از آفریدنِ جان و سخن یاد میکند و از همین جا اهمیت سخن برای ما آشکار میشود و حکیم ابوالقاسم فردوسی فرموده است «سخن ماند از تو همی یادگار / سخن را چنین خوارمایه مدار».
وی ضمن بیان این که شاید بتوان گفت حکیم نظامی گنجهای بیش از همه به اهمیت سخن پرداخته و جایگاه بلند آن را توصیف کرده است، ابیاتی را از اشعار وی در این موضوع قرائت کرد:
بی سخن آوازۀ عالم نبود / این همه گفتند و سخن کم نبود
در لغت عشق سخن جان ماست / ما سخنیم این طلل ایوان ماست
خط هر اندیشه که پیوستهاند / بر پر مرغان سخن بستهاند
اول اندیشه پسین شمار / هم سخنست این سخن اینجا بدار
وی ادامه داد: نظامی میگوید حقیقتِ وجودِ ما انسانها سخن است و این جسم خاکی سکونتگاهِ وجود حقیقی ماست که همان سخن باشد و اصولاً سخن را علتِ غایی آفرینش توصیف میکند.
وی همچنین با خواندن بیت «حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان / این نقش ماند از قلمت یادگار عمر»، گفت: میبینید که این شاعران بزرگ تا چه اندازه برای سخن اهمیت قائل هستند و بر اساس همان تعریفی که در منطق آمده حقیقت انسان را سخن میدانند.
وی از کتابت به عنوان شرط پایدار و محفوظ ماندن سخن یاد کرد و گفت: تا همین قرن اخیر تنها راه باقی ماندن سخن نوشتن و به کتابت در آوردن آن بوده است تا این اواخر وسایلی دیگر هم برای ضبط سخن پیدا شد ولی قبل از آن همه آثار مکتوب بوده است.
وی سخن مکتوب را گرانبهاترین میراث باقی مانده از نیاکان ما توصیف کرد: چه بسیار سخنها که گفته شده و چون به کتابت در نیامده از میان رفته است و با کمال تأسف بسیاری از آن آثار هم که به قید کتابت درآمده در اثر حوادث گوناگون از میان رفته و به دست ما نرسیده است. بنابراین باید قدر آن میراث گرانبهایی را که موجود است بشناسیم و ارزش آن را بدانیم و در راه حفظ و احیای آنها بیشترین کوشش را انجام بدهیم تا مشمول این سخن مولانا که فرمود «مرد میراثی چه داند قدر مال / رستمی جان کند و مجان یافت زال» و در زمرۀ تباهکنندگان میراث گذشتگان قرار نگیریم.
وی همچنین با خواندن ابیات «مگر میرفت استاد مهینه / خری میبرد بارش آبگینه / یکی گفتش که بس آهسته کاری / بدین آهستگی بر خر چه داری؟ / چه دارم؟ گفت دل پر پیچ دارم/ که گر این خر بیفتد هیچ دارم» از عطار نیشابوری، گفت: بزرگترین وظیفۀ ما حفظ این آثار گرانبها و باقی گذاشتن آن برای آیندگان است تا آنها هم این میراث ارزشمند را بشناسند.
وی ادامه داد: این میراث ارزشمندترین چیزی است که میتوانیم به آن بنازیم و ببالیم و سرافراز باشیم و در همۀ جهان اعلام کنیم که ما مردمی هستیم که در میان ما کسانی زندگی کردهاند که این آثار را به وجود آوردهاند؛ کسانی کردهند، خمس کسانی همچون فردوسی، سعدی، مولانا، نظامی، حافظ و بسیاری از شاعران و نویسندگانِ بزرگ دیگر.
وی در خصوص اهمیت فعالیت مؤسسۀ میراث مکتوب در این مسیر، گفت: جز برخی آثار ادبای گذشته که برای عموم مردم جذابیت دارد، ممکن است بسیاری از متون کهن مورد توجه عامۀ مردم نباشد و فقط متخصصان و اهل فضل به سراغ آنها بروند. در چنین شرایطی طبیعتاً ناشران خصوصی هم درصدد چاپ این گونه آثار برنمیآیند و باید مؤسساتی باشند که به این کار خطیر بپردازند.
وی ضمن اشاره به فعالیت بنیاد فرهنگ به سرپرستی دکتر پرویز ناتل خانلری در پیش از انقلاب در زمینۀ احیای مواریث کهن، گفت: مرحوم استاد خانلری با این نگاه که حتی اگر یک سطر از پیش از قرن هفتم پیدا شود، ارزش بسیار زیادی دارد، تعداد قابل توجهی از آثار ارزشمند گذشته را که دیگر ناشران آمادگی چاپ آنها را نداشتند، منتشر کردند که خدمت بزرگی به فرهنگ ایران بود.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب هم خوشبختانه با تأسیس مرکز پژوهشی میراث مکتوب این کار ادامه پیدا کرد و آقای دکتر ایرانی و همکارانشان توانستهاند با خلق خوش و رفتار شایسته حس دوستی و اعتماد بسیاری از محققان و مؤلفان را در داخل و خارج از کشور جلب کنند و آثار بسیار با ارزشی را که مورد تصحیح انتقادی قرار گرفته در مؤسسۀ میراث مکتوب به چاپ برسانند. چاپ و انتشار بیش از 360 عنوان کتاب با ارزش به بهترین صورت واقعاً کارِ کوچکی نبوده است.
نسخههای خطی نیاکانِ خاموش ما هستند
دیگر سخنران روز سوم، این مجموعه سخنرانیها محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بود. وی در ابتدای سخنانش نسخههای خطی را نیاکانِ خاموش ما خواند که هر گاه به سراغ آنها برویم و با آنها گفتگو کنیم به ما لبخند میزنند و تجربیات و اطلاعاتشان را در اختیار ما میگذارند.
وی در ادامه گفت: ما نمیتوانیم بدون توجه به اجدادمان خودمان را بشناسیم؛ و به عبارت دیگر شناخت ما از خودمان با شناخت نیاکانمان تثبیت میشود. اگر فرهنگ را یک پازل به نظر بیاوریم به نظر میرسد که نسخههای خطی هر کدام گوشهای و نقطهای از آن پازل هستند و با انتشار و معرفی آنها این پازل فرهنگی تکمیل میشود. تا وقتی این نسخهها در نقاط مختلف جهان پراکندهاند، گویی هویت ما پراکنده است و گردآوری آنها، چاپ و نشر آنها و به معرض استفاده گذاشتنشان به معنای تکمیل مجموعۀ فرهنگیای است که ما به آن متعلق هستیم.
وی با بیان این که کار احیای نسخههای خطی و دستنویسها کارِ چندان آسانی نیست، اظهار کرد: تبدیل کردن یک نسخۀ خطی، که قرنها پیش با سبک و اسلوب نویسندگی خاصی نوشته شده و زبانِ خاص و مشخصاتِ ویژهای دارد، به اثری که امروز قابل استفاده باشد، کار آسانی نیست. در واقع کار مصحح آراستن صورت ظاهر و روشن کردن باطن و نقاط مبهم نسخه خطی است. برای این کار باید یک دانش وسیع به کار گرفته شود تا بتوانیم همۀ جنبههای یک اثر را که در یک جغرافیای دیگر، در یک تاریخ دیگر و با یک نگاه دیگر تنظیم شده، بشناسیم و بشناسانیم؛ چنان که امروزیان آن را بفهمند. بنابراین باید از مصححها سپاسگزار بود که وقتِ خود و تواناییشان را در مسیرِ احیایِ این آثار به کار میگیرند و ما را به هویتِ فرهنگیمان نزدیک میکنند.
وی با اشاره به سهمی که در سرمایهگذاران در این کوشش دارند، گفت: باید از سرمایهگذاران هم که در احیای این آثار و در تکمیلِ این مجموعۀ فرهنگی نقش دارند، سپاسگزار بود. کارِ شناسایی و معرفی نسخههای خطی و چاپ آنها کار پُردردسری است که هرگز توجیه اقتصادی ندارد. بنابراین ناشرانی که دست به این کار میزنند در واقع خودشان را فدای مجموعۀ فرهنگی میکنند و این مستلزم داشتن اعتقاد به این کار است. مؤسسات و انتشاراتی که به این کار اهتمام میکنند در واقع باید با یک فکرِ دراز و درازآهنگ و دور و دوراندیشانه به مسئله اندیشیده باشند؛ به این که ما در آینده چنین مجموعهای را بتوانیم داشته باشیم و به این که سهم خود را در تکمیل هویت فرهنگی ایفا کنند.
وی سه دهه اهتمام و فعالیت مؤسسۀ میراث مکتوب در این مسیر را شایستۀ تقدیر دانست و گفت: آثاری که این مؤسسه به چاپ رسانده هر کدام به به دورهای، به جایی و به نقطهای منتسب است و در این میان باید توجه داشت چاپ آثار شاخص و برجسته ما را از آثار درجه دو و درجه سه بینیاز نمیکند. هر کدام از این آثار در جای خود اهمیت دارند. هرگز گلستان سعدی ما را از بهارستان جامی و پریشان قاآنی و دهها نظیرۀ دیگر بینیاز نمیکند؛ چرا که افرادی که این کتابهای دیگر را خلق کردهاند در جای دیگر، در دورۀ دیگر و با نگاهی دیگری به مسائل نگاه کردهاند و تجربیات و دستاوردهای دانشیِ خودشان را به کار گرفتهاند.
وی ضمن بیان این که این موضوع فقط مربوط به آثار ادبی نیست، ادامه داد: حتی یک کتاب علمی و ریاضی که در دورهای نوشته شده هرگز ما را از کتابهای ریاضی بعد از خود بینیاز نمیکند؛ چنان که آثار موسیقی هم همینطور است. هر اثری که منتشر میشود زاویهای و ضلعی از فرهنگ ما را با خود ظاهر میکند. حتی آثاری که خیلی متأخرند. بعضیها تصور میکنند که فقط نسخههای قدیمی و کهنسال اهمیت دارند. درست است که این دست متون اهمیت بیشتری دارند و این آثار بنیاد و بنای بسیاری از کارهای بعدی هستند، اما به هرحال کارهای بعدی هم، حتی اگر نسبت به قبلیها خیلی ضعیف باشند، جای خودشان را دارند.
وی گفت: شاهنامه جای خود را دارد اما بقیۀ آثارِ حماسی هم که به تقلید از شاهنامه یا بیتوجه به شاهنامه به وجود آمده است، حتی حماسههایی که جنبۀ تاریخی دارند، جنبۀ دینی دارند و حتی آنهایی هم که در معارضه با شاهنامه سروده شدهاند در جای خودشان مهم هستند و دورهای از فرهنگِ ما و گوشههایی از تمایلات فرهنگی ما را نشان میدهند و ما با مطالعۀ آنها و کنار هم گذاشتن آنها میتوانیم به مجموعۀ هویتی خودمان دست پیدا کنیم.
وی بر اساس این نگرش کارنامۀ مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب را در احیای این بخش از فرهنگ ما پربار ارزیابی کرد و گفت: این مؤسسه از همان ابتدای فعالیت خود آثار متنوعی را از میراث گذشتۀ ما، از قدیمیها گرفته تا متأخرترها، از آثار ادبی و عرفانی گرفته تا آثار تاریخی و علمی، مورد توجه قرار داده و نیاز طیفهای مختلفی را برای داشتن بعضی از کتابها برآورده است. این اهتمام شایستۀ تقدیر است و ما باید سپاسگزار مجموعۀ میراث مکتوب و دستگاههایی که از این مرکز حمایت میکنند، باشیم و تأثیر گامهای برداشته شده را در تحکیم مبانی فرهنگی ببینیم.
وی با اشاره به تنوع منشورات میراث مکتوب، گفت: وجهۀ همت این مرکز عمدتا انتشار کتابهای چاپ نخست است و اگر بعضی کتابها هم بازچاپ شده به ضرورتی بوده که بر کسی پوشیده نیست. همچنین یکی از کارهای مهمی که مرکز میراث مکتوب، مثل بعضی از دیگر مراکز، انجام میدهد نشرِ کتابهای خطی بهصورت نسخهبرگردان است. انتشار نسخهبرگردانها به عنوان اسناد فرهنگی مستقیم، برای محققان بسیار سودمندند و کارهای خوبی که میراث مکتوب در این جهت انجام داده، چه آنهایی که مستقلاً چاپ کرده و چه آنها که با کمک بعضی از مراکز نشر داخل و خارج، همه اسناد مکتوب تحقیقی هستند که در اختیار پژوهشگران میتوانند قرار بگیرند.
وی ادامه داد: وقتی یک کتاب به صورت حروفی چاپ میشود به هرحال یک مرحله از اصالت خود دور میشود؛ چرا که دخالتِ مصحح و تصرفاتی که در حین چاپ پیش میآید آن را تا حدی از سندیت اولیهاش میاندازد. ولی آثاری که بهصورت نسخهبرگردان چاپ میشود، تقریباً با 95-96 درصد اطمینان همان چیزی است که مؤلف اولیه انتشار داده و ما را با سرچشمۀ کار آشنا میکند. از همین رو مؤسسۀ میراث مکتوب به درستی به این کار اهتمام دارد.
وی افزود: آثار مختلف چاپ شده از سوی میراث مکتوب که مربوط به حوزهها و دورههای گوناگون است، هر کدام در جای خود از اهمیت بالایی برخوردار است و مجموعۀ کارهای میراث را تکمیل میکند.
وی با اشاره به دیگر مراکزی که پیش از میراث مکتوب در حوزۀ نسخههای خطی فعالیت داشتهاند، گفت: پیش از انقلاب بنیاد فرهنگ ایران کتابهای زیادی منتشر کرد. دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر و نیز بنگاه ترجمه و نشر کتاب سابق هم اهتمامهایی برای نشر آثار و متون خطی داشتهاند، اما آن اهتمام ویژهای که میراث مکتوب به شکل خاص روی این کار گذاشته و انرژی و نیرویی که به آن اختصاص داده قابل ستایش است و عنوانی که این مؤسسه به واسطۀ خصوصیتی که دارد به آن نامبردار شده، یعنی «میراث مکتوب»، برای ابد در تاریخ انتشارات ایران به نام این مؤسسه خواهد بود.
وی تربیت نیروهای متخصص برای رجوع و برای احیای نسخههای خطی در کنار و مجاورت مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب را یک غنیمت و از دیگر آثار و برکات این مؤسسۀ دانست و افزود: مقالات، نقدها و بررسیها و جلسات و میزگردهایی که معمولاً میراث در طول این سالهای به چاپ رسانده و برگزار کرده، خودبهخود نقش، وظیفه، و اهمیت آن را درجهت رسالتی که برعهده داشته، دو چندان کرده است.
وی ادامه داد: مجلهای مثل «آینۀ میراث» که واقعاً آینه میراث مکتوب ما است و مقالات و تحقیقات درجه یک و دسته اولی را در آن میبینیم یکی از دستاوردهای میراث مکتوب است که میتواند برای آیندگان مفید باشد. از خلال این مقالات و پژوهشهای هدفدار و تخصصی چیزهای زیادی میشود به دست آورد و پژوهشگرانِ نوکار و تازهکار میتوانند بسیار بسیار از این دستاوردها استفاده کنند. افراد بسیاری بودهاند که از قبل همین کارهایی که میراث مکتوب منتشر کرده مصحح شدهاند، شناخته شدهاند، در عرصۀ کارهای مطبوعاتی و کار انتشاراتی درخشیدهاند و به اعتبار این مرکز کارشان نامبردار شده است.
وی در پایان گفت: بنابراین اگر ما از مرکز نشر میراث مکتوب سپاسگزار باشیم و از مدیر دانشمند آن، جناب آقای دکتر ایرانی، تشکر ویژه داشته باشیم جای دوری نرفتهایم. من برای مجموعۀ میراث مکتوب آرزوی توفیق و آرزوی سربلندی هر چه بیشتر و توفیق در جهت گسترش زمینههای فعالیتشان میکنم. این که این مرکز با همه مشکلات و دشواریهای گلوگیری که امروز در کار نشر وجود دارد و با شرایط نامساعدِ ایامِ کرونا که راه را برای هر فعالیتی بسته است، به فعالیت خود ادامه داده، نیست مگر اثر اهتمام مدیریت شایستۀ آن.