کد خبر:6351
پ
anoshe-1

گرامیداشت هفتادسالگی استاد انوشه در زادگاهش و چند نکته

همشهریانِ استاد حسن انوشه، با همّتی ستودنی، هفتادسالگی‌ او را در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل جشن گرفتند تا در زمان حیاتش قدر ببیند.

میراث مکتوب – همشهریانِ استاد حسن انوشه، با همّتی ستودنی،  هفتادسالگی‌ او را در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل جشن گرفتند تا در زمان حیاتش قدر ببیند.

به دعوت دوستان مهربانم در مرکز پژوهشی میراث مکتوب، سعادت یافتم که همسفرشان باشم؛  سفر کوتاه بود و بسیار پربار. صبح پنج‌شنبه هفتم اسفند 1393، اندکی پس از طلوع آفتاب، به راه افتادیم و با گذر از جادۀ زیبای فیروزکوه که در این فصل سال، سرسبزی‌اش با سپیدی برف درآمیخته است ــ و چه غنیمتی بود همان چند دقیقۀ پر از برف برای ما برف‌ندیدگان پایتخت‌نشین در زمستانی که چندان هم «زمستان» نبود ــ  سرانجام،‌ نزدیک ظهر به بابل رسیدیم و پس از صرف ناهاری مطبوع،‌ در رستورانی قدیمی و زیبا، و بازدید از «بنیاد حریری» بابل،‌ به دانشگاه نوشیروانی رفتیم و در سالنی نشستیم که  با استقبال فرهنگ‌دوستان آن شهر، در آن صندلیِ خالی به‌دشواری پیدا می‌شد.

نشست «عصری با استاد حسن انوشه»، با آن‌که بیش از سه ساعت طول کشید، حتی برای ما مسافرانِ خسته از راه، ملال‌آور نبود. احمد مسجدجامعی و کامران فانی سخنرانان اصلی برنامه بودند. مسجدجامعی از آشنایی و دوستی‌‌اش با انوشه در این سال‌ها گفت، و از شکل‌گیری طرح دانشنامۀ ادب فارسی و همّت والای انوشه در پیگیری آن. کامران فانی هم ــ که به گفتۀ خودش  امسال دوستی‌ِ او با انوشه چهل‌‌وپنج‌ساله ‌شده است ــ از سال‌هایی گفت که انوشه و او خدمت سربازی را می‌گذرانده‌اند و بهاءالدین خرمشاهی، سعید حمیدیان، اصغر دادبه و نصرالله پورجوادی هم از هم‌دوره‌های آنان بوده‌اند؛ از جدیت انوشه در مطالعه و تحقیق، و کمربستنش به یادگیری زبان انگلیسی از همان روزگار، تا سال‌های بعد و ترجمه‌ها و تألیفاتش. پخش فیلم کوتاهی دربارۀ حسن انوشه، و اجرای موسیقی محلی (در دو بخش) هم بر جذابیت برنامه افزود. ارج‌نامۀ حسن انوشه (به کوشش حسن اکبریان طبری، تهران: نشر مهرنوش 1393، 118 صفحه)، شامل چند مقاله و گفت‌وگو و خاطره دربارۀ انوشه و آثارش، هم در آغاز برنامه توزیع شد.

مایۀ شادمانی است که این سال‌ها، بعد از رواج بزرگداشت اهل دانش و فرهنگ و هنر در زمان حیات و در حضور خودشان، گرفتن جشن تولد بزرگان هم دارد رسم می‌شود، و مایۀ شادمانیِ بیشتر است که گهگاه خبر برپایی چنین برنامه‌هایی در شهرهایی غیر از تهران را هم می‌شنویم؛ نمونه‌اش کار شایستۀ همشهریان دکتر محمدعلی موحد در دانشگاه تبریز، در آخرین روز اردیبهشت امسال، که دربارۀ آن یادداشتی کوتاه در جایی دیگر نوشته‌ام (← نگاه‌نو، ش. 101، تابستان 1393، صص. 222 و 223).

واقعیت این است که در طراحی و اجرای این‌گونه برنامه‌ها، چه در پایتخت و چه در شهرهای دیگر، هنوز در آغاز راهیم و می‌توان امیدوار بود که در سال‌های آینده، با درس گرفتن از تجربه‌ها و به‌‌کار بستن آموخته‌ها، چنین مناسبت‌هایی را بهتر، جذاب‌تر، و مبتکرانه‌تر جشن بگیریم. این‌قدر هست که از اجرای چنین برنامه‌هایی، به‌ویژه در شهرهایی جز تهران، باید حمایت کرد و سپاسگزار و قدردان کوشش و همّت برنامه‌ریزان و مجریان آنها باید بود. شناساندن بزرگان به مردمان زادگاهشان از اوجبِ واجبات است و اگر دستاوردِ چنین برنامه‌هایی تنها همین شناساندن مفاخر به همشهریانشان باشد، بی‌گمان، به زحمتش می‌ارزد. آنچه بر این فایده افزود سخنرانی کوتاه استاد انوشه در پایان برنامه بود که در آن، بیش از آن‌که از خود بگوید، از بابل و از فرهیختگان بابلی گفت.  بعد از برنامه، به یاد یکی از دوستان بسیار کتابخوان افتادم که اهل بابل است. تلفن کردم و گفتم که در شهر شماییم و سبب سفر را که فهمید، با آن‌که انوشه را می‌شناخت و آثارش را دیده بود، گفت نمی‌دانسته است که با او همشهری است.

این‌گونه برنامه‌ها، در فضای «همایش‌زدۀ» تهران، ممکن است زیر سایۀ انبوهی از برنامه‌های مشابه به‌چشم نیاید و به‌شایستگی اجرا نشود؛ اما تجربه نشان داده است که در شهرهای دیگر معمولاً چنین مراسمی باشکوه خواهد بود. حتی برخی از دانشورانِ تهران‌نشین، که حاضرند برای شرکت در این بزرگداشت‌ها به سفری یک یا چندروزه بروند، ممکن است برای حضور در برخی جلسات مشابه در همین تهران انگیزۀ کافی نداشته باشند؛ چراکه می‌دانند بهای رفتن به جلسه‌ای دوساعته اتلاف وقتی چندساعته در خیابان‌های شلوغ و دودزدۀ پایتخت است و نرسیدن به هیچ کار دیگر در آن روز. اما فرصت سفری یک‌روزه، با همسفرانی همه اهل تحقیق و دوستدار دانش، و امکان دیدن شهرهای نادیده و نفس کشیدن زیر آسمانِ همچنان آبی را کم کسی است که از دست بدهد. سفر بزرگان به شهرهای گوناگون نیز فرصت خوبی است برای نهادهای علمی و فرهنگیِ آن شهرها، اعم از دولتی و خصوصی، که با برنامه‌ریزی قبلی، آنان را به سخنرانی یا دیدار و گفت‌وگو با علاقه‌مندان دعوت کنند؛ همچنان‌که بهترین فرصت است تا گردشگاه‌ها و آداب و رسوم و تاریخ و فرهنگ این نواحی را به مهمانان بشناسانند؛ مهمانانی که بیشترشان شاگردان و همکاران و دوستان بسیار دارند و می‌توانند بهترین مبلّغانِ جاذبه‌های گردشگریِ این سرزمین‌ها باشند.

از این نکته نیز غافل نباید بود که تدارک چنین برنامه‌هایی در شهرهای کوچک و به‌دور از پایتخت چه مایه دشوار است. علاوه بر هزینه و زمان و توانی که گردانندگان برنامه، برای تأمین برخی ملزومات، باید صرف تماس با پایتخت‌نشینان کنند، و  احیاناً چند باری هم به تهران  سفر کنند، ادارۀ امور مهمانان نیز بسیار دشوارتر و پرهزینه‌تر از نظایر این برنامه‌ها در پایتخت است. می‌دانیم که برنامه‌ریزی برای جلسه‌ای با دو ـ سه سخنران و معدودی مستمع، همه هم ساکن تهران، در همین پایتخت چه مایه دشوار است. لحظه‌ای فکر کنیم که فراخواندنِ سخنرانان و مهمانانی از شهر یا شهرهایی دیگر ــ از تأمین وسیلۀ رفت و برگشت و محل اقامت آنان تا فراهم آوردنِ هرآنچه برای میزبانی از آنان، از آغاز تا پایان سفر، لازم است ــ  همزمان با تمام «دنگ‌وفنگ»های برپایی چنین مراسمی، چه مایه دشوارتر است. دوستان بابلی‌، با آن‌که شاید پیش از این تجربۀ چندانی در برپایی چنین برنامه‌هایی نداشته‌‌‌­اند، به‌خوبی از عهدۀ این دشواری برآمدند. این‌قدر هست که در تهران، سالانه، همایش‌ها و نشست‌های متعدد برپا می‌شود و از این همایش‌ها، حتی از نمونه‌های بد و ناموفق، درس‌ها می‌توان گرفت و چنین فرصتی در اختیار گردانندگان این برنامه نبوده است.

سفر یک‌روز و چندساعته به بابل، برای من، برکاتی دیگر هم داشت که از جملۀ آنها آشنایی با حُسن خلق و خوش‌مشربی، و البته استفاده از دانش و تجربۀ برخی همسفران بود؛ آنان را در این سفر بسیار بهتر و بیشتر شناختم تا در دیدارها و گفت‌وگوهای کوتاهِ قبلی .  

می‌خواستم چیزی مفصل‌تر بنویسم و می‌دانستم فرصت نوشتنش دست نخواهد داد. این قلم‌انداز را برای ثبت خبر برپایی این برنامه، و قدردانی و سپاسگزاری از میزبانانمان، تقدیم کردم. باشد که در شهرهای دیگر و برای بزرگان آن شهرها نیز چنین گام‌های مبارکی برداشته شود. عمر پربرکت استاد حسن انوشه و دیگر خادمان دانش و فرهنگ ایران‌زمین دراز باد!

الوند بهاری

13 اسفند 1393

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612