میراث مکتوب- در سال ۲۰۱۷، وقتی با مصطفی عابدینیفرد برای نخستین سمپزیوم طنز فارسی را در کنار کنفرانس سالانه انجمن جهانی طنزپژوهی(ISHS) فراخوان مقاله دادیم، عنوانی را دریافت کردیم که توجهم را بسیار جلب کرد. پژوهشگری به نام جلیل نوذری با مقالهای به نام «نویسنده رستمالتواریخ کیست؟» مدعی شده بود که طبق یافتههای او، نام واقعی رستمالحکما نه آنچنان که خود نویسنده در کتاب به صراحت مدعی میشود (محمد هاشم آصف) بلکه رضاقلی خان هدایت است. این ادعا برای من بسیار عجیب بود و منتظر ارایه آقای نوذری شدم. ایشان از طریق ویدیو کنفرانس چکیده مقالهاش را ارایه داد اما من قانع نشدم. تا جایی که به یاد دارم دکتر حسن جوادی، طنزپژوه معتبر ایرانی که اتفاقا مفصلا در کتاب «تاریخ طنز در ادبیات فارسی» به رستمالتواریخ و رستمالحکما پرداخته هم اشکال گرفت و قانع نشد.
چندی بعد مطلع شدم که پژوهشهای جلیل نوذری در کتابی با همان عنوان منتشر شده. سفارش دادم از ایران برایم بفرستند و راستش بیشتر منتظر چیزی بودم در ردیف همین کتابهای «طنز در آثار…» که قلماندازند و ارزش پژوهشی خاصی ندارد. اما وقتی کتاب را بدست گرفتم واقعا ذوق زده شدم. یک کتاب خوب، یک پژوهش ارزشمند و یک کار آموزنده کمنظیر.
میدانم سؤالی که ممکن است با دیدن عنوان این کتاب به ذهن خیلیها برسد این است که آخر چه ارزش و اهمیتی دارد که بدانیم نویسنده رستمالتواریخ کیست؟ اصلا مگر چند نفر این کتاب را خواندهاند که یک نفر بردارد کتابی سیصد صفحهای بنویسد و صدها کتاب و مقاله و یادداشت و شخصیت تاریخی را زیر و بالا کند که نشان دهد محمد هاشم آصفی وجود نداشته و رضاقلیخان هدایت این شخصیت و کتابهای منسوب به او را به وجود آورده. اما اولا باید گفت که رستمالتواریخ یکی از کتابهای نادر و ارزشمند دوره قاجار است که وقایع نگاری سیاسی و اجتماعی دوران مربوط به زوال امپراتوری صفوی تا عهد فتحعلیشاه قاجار را پوشش می دهد. هر چند که این کتاب مستقلا نمی تواند مورد اعتماد تاریخی قرار گیرد (و به وضوح با افسانه آمیخته است) اما در مقابله با سایر آثار مفید فایده است. افزون بر این اطلاعات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ارزشمندی از دوران مورد بررسیاش ارایه میکند که تا قیمت خربزه و انگور در ادوار مختلف را شامل میشود. چیزهایی که آن زمان دون شان تاریخ نگاری بودند و امروزه سخت باارزشند. ثانیا، ارزش پژوهشی یک کار بیش از آن که به موضوع و پرسش پژوهش باشد به روششناسی و کیفیت منابع و چگونگی ارجاعات و عمق دادهها و تحلیل آنهاست. «بررسی تغییر نحوه جفتگیری چهارده جفت از نهنگهای حاشیه جنوب غربی اقیانوس آرام طی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵» ممکن است به نظر خواننده عادی مسخره بیاید (خصوصا وقتی که بفهمد گروهی از پژوهشگران با صرف بودجه زیاد و چند سال زمان آن را تهیه کردهاند) اما ممکن است به نظر اهل فن نه فقط جالب و آموزنده بلکه شایسته چاپ در معتبرترین ژورنالهای علمی و دریافت جایزه باشد.
مختصر بگویم که من با خواندن این کتاب قانع شدم که رضاقلی خان هدایت نویسنده رستمالتواریخ است اما مهمتر از این مساله، به نظرم ارزش پژوهشی کار نوذری است. کتاب به معنای کامل کلمه پژوهشی و اکادمیک است و حتی اگر خواننده قانع نشود نمیتوان ارزشمندی بررسیهای دقیق و مقابلههای موشکافانه نوذری در تکتک صفحات این کتاب (که گاه بیش از بیست ارجاع و پانویس دارد در یک صفحه) را نادیده گرفت یا از آن نیاموخت. کتاب در دوازده فاصل به طور روشن و دقیق و ساختیافته به موضوع میپردازد، بعلاوه نمایهها (کسان، جایها، گروهها، کتابها) و منابع آخر کتاب که مفصل و دقیقاند و قابل استفاده برای هر پژوهشگری. نگارشاش فنی و ادبیاتش پالوده است (با صرفنظر از معدود اشکالات ویرایشی عموما در سجاوندی های بخشهای پایانی). از نظر گستره محتوایی و بررسی نقدها و گمانهزنی ها و اشکالات درباره رستمالحکما و رستمالتواریخ، نوذری تقریبا همه را پوشش داده و فکر کنم فقط گمانهزنی عبدالله شهبازی (مبنی بر بابی بودن محمدهاشم آصف و نگارش این کتاب برای دستکاری تاریخی در جهت پیشگویی کردن ظهور باب) را از قلم انداخته که البته تاثیری هم در نتیجهگیری ندارد. همچنین بجا بود نوذری که گسترده نامزدهای هویت واقعی رستمالحکما را تا صادق هدایت باز میکند و یک یک را بررسی و رد می کند محمد حسن خان اعتمادالسلطنه را هم در عداد مظنونین میآورد.
هر چند که معدود نقدها یا اشکالاتی از این دست به کتاب می تواند وارد باشد( و امیدوارم در چاپهای بعدی مورد توجه قرار گیرند) من این کتاب را یکی از بهترین و منسجمترین کارها در حوزه طنزپژوهی ادبی / تاریخی می دانم و از مطالعهاش چیزهای زیادی یاد گرفتم. به آقای جلیل نوذری و همچنین مرکز پژوهشی میراث مکتوب که این کتاب را با کیفیتی خوب منتشر کرده دستمریزاد میگویم.
محمود فرجامی
منبع: انجمن جهانی طنز فارسی