میراث مکتوب- شاهنامه فردوسی، یکی از آثار ماندگار در ادبیات کلاسیک ایران که هماکنون وجههای بینالمللی دارد، در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان معتبرترین اثر ادبیات پهلوانی مشرقزمین شناختهمیشود. نکته جالب توجه اینکه بخش قابلملاحظهای از کشورهای شرقی فارسیزبان بیش از کشور مادری فردوسی، در حفظ و نگهداری از این میراث بزرگ فعالند. خبر خوب اینکه به تازگی بزرگترین شاهنامه خطی جهان در مرکز بینالمللی میکروفیلم نور در دهلی به دست هنرمندان هندی ساخته شدهاست. این اثر در ۲85 صفحه و وزن ۳۲ کیلوگرم با خطاطی استاد شمیم احمد در صندوقچهای از عاج قرار گرفتهاست.
آنگونه که گفته میشود زمانی حدود دوسال و نیم صرف تهیه این اثر ماندگار شدهاست. نکته جالب توجه درباره این شاهنامه، وجود 75نگاره مینیاتور و تذهیب از گروه نگارگران هندی عاشق ادبیات ایران در کنار خطاطی مثالزدنی است. این اثر نفیس که دارای وزنی معادل50 کیلوگرم است با اندازه 75 در 55 سانتیمتر تهیه شده. شاهنامهفردوسی هندیها که به زیباترین شاهنامه جهان هم شهرتپیدا کرده، علاوه بر احیای مجدد هنر خطاطی و تذهیب ایرانی که در شبهقاره هند تا مدتهای زیاد گمنام مانده بود، یک بار دیگر نام حکیم طوس را در محافل ادبی جهان بر سر زبانها انداخته و علاوهبر آن پلی تاریخی بین سلسله تیموریان و زمان حال ساخته؛ دورانی تاریخی که اوج حضور هنر و صنعت ایران در شبهقاره هند به شمار میرود.
مانایی شاهنامه به عنوان یکی از نمادهای ادبیات کلاسیک ایران نشان میدهد که عاشقان این اثر در اقصی نقاط جهان، هیچگاه ارادت خود را به آن پنهان نکردهاند و به صورت خودجوش و سینهبه سینه، در حد توان آن را به نسلهای دیگر تحویل دادهاند که کشور هند در این زمینه گوی سبقت را از دیگر کشورها به مدت هزارسال ربوده است.
به هر شکل اقدام مرکز میکروفیلم نور در دهلی میتواند این پیام بزرگ را در خود داشته باشد که فردوسی حالا دیگر نه فقط به عنوان یک ایرانی بلکه به عنوان شخصیتی جهانوطن نمود پیدا کرده و نمیتوان او را درچارچوبی خاص محدود کرد. حرکت خودجوش هندیها که ای کاش در داخل هم تکرار شود نشانگر این نکته مهم است که حماسهسرای بزرگ ما در قالب اثرش موفق به فتح قلبهایی از دیگر ممالکشده و بر ماست که ارزش این اثر کهن را بیش از پیش به جهانیان معرفی کنیم. اقدام هنرمندانه هندیها از دید هر ایرانی یک «دستمریزاد» از ته دل دارد و این آرزو که ای کاش چنین کاری ابتدا از سوی خود ما آغاز میشد و به سرانجام میرسید.
آنچه در این میان مهم به نظر میرسد این است که نباید نگران بیمهریهای خودمان نسبت به مفاخر ملی باشیم چون ظاهرا هستند افرادی که اجازه نشستن غبار بر پیشانی بزرگانمان را نمیدهند. به نظر میرسد نباید نگران بود که فلان کشور به مولوی و کشوری دیگر سنایی و کشوری دیگر ناصر خسرو را بیش از خود ما میشناسند و به عنوان جزیی از پیکره ادبی خودشان به جهان معرفی میکنند. نکته اصلی این است که غنای ادبی ما به حدی است که مجال کسب افتخار را به دیگر کشورها هم میدهد.
رسول آبادیان
روزنامه اعتماد