میراث مکتوب- هشتصد و هشتاد و یکمین شب از شبهای بخارا به رونمایی و نقد و بررسی کتاب «آتشکدهها و زیارتگاههای زرتشتیان استان یزد» اختصاص داشت که به همت مجله بخارا و بنیاد ایرانشناسی عصر چهارشنبه ۱۲ شهریورماه در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد.
این کتاب توسط مسعود حاجیزاده میمندی گردآوری و تدوین شده، و بنیاد ایرانشناسی آن را منتشر کرده است. در مراسم رونمایی و بررسی این کتاب علیاکبر صالحی رئیس بنیاد ایرانشناسی، علی دهباشی مدیر مجله بخارا، پدرام سروشپور موبد زرتشتی و مدیر اجرایی آتشکده تهران، روزبه زرینکوب استاد تاریخ باستان دانشگاه تهران، مهرداد قدردان پژوهشگر مطالعات زرتشتی، علی مولودی آرانی باستانشناس و مسعود حاجیزاده میمندی جامعهشناس و رئیس شعبه ایرانشناسی یزد سخنرانی کردند. در ادامه گزارشی از بخشهایی از سخنان حاضران در این نشست از نظر میگذرد:
ایراندوستی اصل اساسی حفظ و ماندگاری ایران
علی دهباشی سردبیر و مدیر مجله بخارا نخستین سخنران این نشست بود. وی سخنان خود را با ذکر این نکته آغاز کرد که زمانی در این سرزمین صحبت از ایران و ایرانشناسی مذموم به شمار میآمد. ما در آغاز کارمان در مجله کلک وقتی به این موضوعات میپرداختیم مورد مواخذه قرار میگرفتیم که چرا به این مسائل میپردازید. هر کدام از ما از این برخوردها خاطراتی داریم. اکنون بسیار خوشحالیم که در نتیجه ایستادگی استادان و پژوهشگران و دوستداران این رشته، این محل به عنوان بیناد ایرانشناسی شکل گرفته و آن فعالیتهایی ارزشمند در این زمینه صورت میگیرد.
دهباشی ادامه داد: خوشبختانه برخی از مدیران ما متوجه شدهاند ایراندوستی یکی از اصول اساسی حفظ و ماندگاری ایران است و این نشست نمونه از این روندی است که ما طی کردهایم و به اینجا رسیدیم اینک خوشحالیم که بنیاد ایرانشناسی هم این کار را ادامه میدهد.
ایرانی بودن افتخاری بزرگ است
علیاکبر صالحی رئیس بنیاد ایرانشناسی دومین سخنران این نشست بود. وی ابتدا یاد و خاطره استاد دکتر حسن حبیی را زنده داشت و گفت: ایشان بنیانگذار این بنیاد فاخر و پدیدآورنده این بنای حقیقتاً زیبا هستند. یادشان گرامی باد؛ با عشق این مکان را بنا کردند. بنده در طول ۴۵ سال گذشته، توفیق داشتهام در مسئولیتهای مختلفی خدمت کنم و همیشه به دوستانم گفتهام در هیچ جای دیگری، در هیچ مسئولیتی، به اندازه اینجا احساس آرامش و معنویت را تجربه نکردهام. به یکی از همکارانم عرض میکردم، با شناختی که از اخلاق و روحیه استادم، جناب دکتر حبیبی، داشتم، مطمئن بودم پیش از ساخت این بنا، بسیار جستوجو کردهاند تا مطمئن شوند زمین این مکان غصبی نباشد. پس از انقلاب نیز این حساسیت ادامه یافت. حتی یکی از دوستان میگفت: آبی که از اینجا عبور میکند نیز بررسی شده تا مطمئن باشند که حقی از دیگران در آن نیست. اینجاست که درمییابیم این فضا آمیخته با عشق و اطمینان است؛ فضایی دلنشین و اطمینانبخش.
صالحی در ادامه به اهمیت ایران و ایرانی بودن پرداخت و گفت: بنده بارها برای خودم این موضوع را یادآور شدهام که ما ایرانیها باید همواره شکرگزار باشیم. سه نعمت بزرگ وجود دارد که شکر آنها بر ما واجب است، نخست، اینکه ما اهل معرفت هستیم. ملت ایران، از دیرباز، حتی پیش از اسلام، اهل معرفت بوده است. در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَی وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا…» این آیه به گروههای مختلفی اشاره دارد: مسلمانان، یهودیان، صابئین (که در ایران بهعنوان پیروان حضرت یحیی شناخته میشوند)، مسیحیان، زرتشتیان، و مشرکان. آنچه جلب توجه میکند، این است که زرتشتیان بهعنوان اهل معرفت از دیدگاه قرآنی نیز ذکر شدهاند. این نشانهای از ریشهدار بودن فرهنگ معرفتی در ایران است.
وی گفت: شکر دوم اینکه ما ایرانی هستیم. ایرانی بودن افتخاری بزرگ است. ممکن است کسی بگوید این سخن از روی تعصب است، اما چنین نیست. بنده در بسیاری از کشورها زندگی کردهام و حتی برخی از آنها بهنوعی وطن دومم محسوب میشوند، اما هیچکجا ایران نمیشود. ایران کشوری است که باید تمام توان خود را برای اعتلای آن بهکار گرفت. شکر سوم اینکه در این انقلاب مقدس، توفیق خدمت داشتهایم. اینکه در این مقطع تاریخی و در چارچوب جمهوری اسلامی ایران، مسئولیتی بر عهده ما نهاده شده تا بتوانیم خدمتی انجام دهیم، نعمتی بزرگ و شایسته شکرگزاری است.
صالحی در ادامه به رابطه ایران و اسلام پرداخت و گفت: در این میان، باید توجه داشت که ایران و اسلام، دو روی یک سکهاند. منظور من از اسلام، معنای معرفتی آن است؛ یعنی فلسفه زندگی مبتنی بر ارزشهای الهی. تمام تلاش ما در این انقلاب، باید معطوف به اعتلای اسلام و ایران باشد. شهید مطهری نیز در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» به این نکته اشاره کرده است.
وی گفت: در کنار خدمات باید حواسمان به صدمات نیز باشد. نمونههایی از ناآگاهی تاریخی میتواند به ما آسیب بزند. ایران، کشوری با تاریخ باشکوه است. وقتی درباره ایران صحبت میشود، از آن بهعنوان بزرگترین امپراتوری جهان یاد میکنند. در زمان هخامنشیان، بیش از نیمی از جمعیت جهان تحت حکومت ایران بود. وجود شخصیتهایی چون کوروش کبیر و منشور حقوق بشر وی، که در سازمان ملل به رسمیت شناخته شده، برای ما مایه افتخار است. اما برخی بهدلیل ناآگاهی، ممکن است نسبت به چنین شخصیتهایی نگاه منفی داشته باشند. در حالیکه ایران همان ظرفی است که فرهنگ، فلسفه، دین، و معرفت باید در آن حفظ و منتقل شود. اگر این ظرف آسیب ببیند، محتوا نیز از میان خواهد رفت.
صالحی در ادامه سخنش را با رباعی زیبایی از مهستی گنجوی، بانوی شاعر قرن ششم هجری، ادامه داد و گفت: این شاعر بزرگ چنین میسراید:
ایام چو آتشکده سینه ماست
عالم کهن از وجود دیرینه ماست
اینک به مثل ز کوزهای آب خوری
کز خاک برادران پیشینه ماست
چنین ابیاتی، پیامآور همبستگی، دلبستگی، و درک عمیق اجتماعی و ارزشیاند.
وی سپس به موضوع آتشکدهها پرداخت و گفت: آتشکدهها در فرهنگ زرتشتی ایران، تنها مکانهایی برای عبادت نبودهاند؛ بلکه نمادهای زندهای از پیوستگی دینی و فرهنگی ایرانیان در طول تاریخ محسوب میشوند. در این معابد، آتش عنصری مقدس و نماد پاکی است که زرتشتیان در گرداگرد آن به راز و نیاز میپردازند.
صالحی گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ…» تا پیش از کشف برق در حدود ۲۰۰ سال پیش، هیچکس تصور نمیکرد که بتوان نوری تولید کرد که شعله نداشته باشد. نور، همواره با آتش همراه بود. بنابراین، زرتشتیان نیز، برای تولید نور، آتش را مقدس میدانستند. این نشاندهنده پیوند عمیق میان انسان، طبیعت، و هستی است.
وی سپس به حضور زرتشتیان در شهر یزد اشاره کرد و گفت: در شهر تاریخی یزد، که از دیرباز مرکز تجمع زرتشتیان ایران بوده، آتشکدههای مهمی همچون آتشکده بهرام وجود دارد که هر یک گنجینهای از تاریخ و فرهنگ ایرانزمیناند. این آتشکدهها نهتنها مکان نیایش، بلکه محل تجمع اجتماعی، آموزش آیینی، و پاسداری از ارزشهای فرهنگی و مذهبی بودهاند. معماری خاص آنها، با تالارها، حیاطها و نگارههای نمادین، جلوهای از هنر ایرانی را به نمایش میگذارد. به همین دلیل، آتشکدههای یزد نهتنها مکانهایی مذهبی، بلکه گنجینههایی ارزشمند از فرهنگ ایرانیاند که در دل کویر، شعلههای فرهنگ ایران را فروزان نگاه داشتهاند.
رئیس بنیاد ایرانشناسی گفت: نخستین نشست مشترک ایرانشناسی با مجله وزین بخارا، با عنوان «شب آتشکده»، اتفاقی مبارک است. چرا که آتشکده، نمادی از پیوستگی تاریخی ایران است. ما بر خوان گسترده گذشتگان نشستهایم و باید تمامی عناصر این تداوم تاریخی را درک و پاسداری کنیم. آتش نامیرای این آتشکدهها، همان آتش بهرام است که نسلها و ادیان و مذاهب گوناگون ایران را به هم پیوند میدهد. فرهنگ، مرز نمیشناسد. هر کجا شعلهای از آتش فرهنگ ایران هست، آنجا ایران است.
صالحی گفت: در دنیای پرآشوب امروز، که ارزشهای انسانی با جنگ، نسلکشی و تخریب محیطزیست روبهروست، انسان ایرانی باید بیش از هر زمان دیگری پاسدار آتش فرهنگ باشد. زمانی که دشمنان این سرزمین، یک روز زبان فارسی را تضعیف میکنند و روز دیگر به فردوسی بزرگ میتازند، پاسبانی از این آتش، وظیفه هر ایرانی است. هر ایرانی، نهتنها پاسدار این آتش جاوید، بلکه خود شعلهای است که باید با نور فرهنگ ایران، تاریکی پیرامون را روشن سازد. یقین دارم که خداوند بزرگ، که در روزهای سخت تاریخ ایران، حافظ این نور ایزدی بود، خود آن را به کمال خواهد رساند.
وی درپایان تاکید کرد: بنیاد ایرانشناسی در دوره جدید، بیش از پیش، در پی تحقق همین هدف است: تلاش برای بازشناسی فرهنگ خدا باور و انسانمدار این سرزمین. امشب، به مناسبت این گردهمایی فاخر، از کتاب «آتشکدهها و زیارتگاههای زرتشتیان استان یزد» رونمایی میکنیم. جا دارد از همه دستاندرکاران این طرح به ویژه جناب آقای دکتر حاجیزاده میمندی، مدیر این پروژه و رئیس شعبه یزد بنیاد ایرانشناسی، و نیز سایر اساتید و پژوهشگرانی که در تدوین و تدبیر این کتاب یاریرسان بودهاند، تشکر و قدردانی نمایم. بنیاد ایرانشناسی در تمامی ظرفیتهای آموزشی، پژوهشی، کتابخانهای و در کلیه شعب خود در استانها، آماده میزبانی از نخبگان، اهالی فکر، اندیشه و دل فرهنگ ایران است. از جناب استاد علی دهباشی عزیز، سردبیر محترم مجله بخارا و سر حلقه شبهای بخارا، و همچنین از سخنرانان و استادان محترم در جامعه ایرانیان زرتشتی، صمیمانه تشکر میکنم و سخن خود را با بیتی از حافظ به پایان میرسانم:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند / که آتشی که نمیرد، همیشه در دل ماست.
برای به جای گذاشتن ایرانی باارزش برای فرزندانمان، متحد باشیم
موبد پدرامسروشپور دیگر سخنران این نشست گفتار خود را با سپاس از بنیاد ایرانشناسی و مجله بخارا آغاز کرد و گفت: این امر باعث افتخار همه ما زرتشتیان است که امروز در خدمت شما عزیزان هستیم. ما زرتشتیان شاید تعدادمان اندک باشد، ولی با همت و غیرتی مثالزدنی خود، خود را وامدار ایران کهن میدانیم و وظیفه خود میدانیم که همیشه در خدمت ایران و ایرانیان باشیم و به نام ایران ایرانی، برای بشریت و جهان هستی مفید باشیم.
وی گفت: باعث افتخار است که امروز یادی کنیم از آتشکدهها؛ آتشکدههای بزرگی که قدمتشان به درازای تاریخ این سرزمین است. شاید اگر رد پای آتش و آفرینش آتش را در فرهنگ ایرانی بخواهیم جستجو کنیم، به گهنبارها یا جشنهای آفرین میرسیم، گهنبارهایی که قدمتشان به پیش از اشو زرتشت بازمیگردد. اگر بخواهیم آنها را ترجمه کنیم، شاید در ایران پیش از اشو زرتشت جشنهای فصلی بودهاند که به معنای تقسیمبندی زمانی هستند؛ به معنی گاهان یا زمانهای انبار کردن و نگهداری که ایرانیان شش تا از آنها را میشناسند. این جشنها در طول سال و در زمانهای مختلف ماه برگزار میشوند و نماد آفرینشهای مختلفاند؛ مانند آفرینش آسمان در تیر ماه، آفرینش آب در شهریور، آفرینش زمین در مهرماه، آفرینش گیاه در دی ماه، آفرینش حیوان در اسفندماه، و آفرینش انسان.
وی گفت: اما چیزی که مشخص است این است که همانگونه که مری بویس، پژوهشگر ارزشمند فرهنگ زرتشتی، در کتاب خود آورده، نوروز را باید به عنوان هفتمین گاه آفرینش و تکمیلکننده این شش چهره شناخت. بنابراین، در فرهنگ آفرینش ما ایرانیان، هفت گاه آفریدیم که با آتش، در حقیقت گرمای مینوی نور مینو، در جهان مادی دمیده میشود. در گاه نوروز که گاه آفرینش آتش است، زندگی آغاز میشود.
سروشپور تاکید کرد: گهنبارها یکی از مهمترین جشنهای دینی ایرانیان در طی سال بودهاند و این جشنها در آتشکدهها، خانهها و مکانهای پاک برگزار میشدند. اما یکی از معنویترین آیینهایی که هنوز باقی مانده، آیینی است به نام «واج یشت» که همراه با پیشواز آیین گهنبار است. موبدان از پاسی از شب در مکانی که یزدگاه نامیده میشود، این آیین را برگزار میکنند، با خواندن بخشهایی از اوستا از یسنا و اجرای آداب و رسوم خاص.
وی گفت: در بخشهایی از متون پهلوی آمده که حتی این آیینها را به دوران شاه جمشید نسبت میدهند. همچنین اعتقاد بر این است که اشو زرتشت با فلسفه نوری خود، که پیشتر آقای دکتر نیز به آن اشاره کردند، پیوندی میان آفرینش آتش و دیگر آفریدهها برقرار کرده است؛ به طوری که این هفت آفرینش تکمیل شده و بخشی از آیین و آداب زرتشتی شدهاند.
وی گفت: اگر گاتها، سرودههای زرتشت را مطالعه کنیم، به این صورت دیده میشود که در آنجا سخن از آتش به میان نیامده، بلکه سخن از نور و نماد آگاهی است. پیامبری که شاید نخستین پیامبری بود که خدای هستی را به یکتایی نام برد و خدای خود را مزدا، به معنای دانای کل هستی بخش، نامید. آنچه برای انسان تعریف کرد این بود که انسانی میتواند به مزدا برسد که اندیشه خود را به جایگاه بهمن یا نیکاندیشی برساند، یعنی اندیشهاش به آگاهی برسد. نماد آگاهی در جهان هستی چیزی نیست جز روشنایی، همانگونه که در روشنایی جهان آن را میبینیم. اگر انسان بتواند به جایگاه بهمن برسد، میتواند به مزدا جهان برسد.
وی گفت: بنابراین، در گاتها تکیه بر نور است. اما در فرهنگ ایرانی، آتش جایگاه ویژهای دارد که شاید به نخستین کشف آتش توسط ایرانیان بازمیگردد. این موضوع در تاریخ پیشدادی، به ویژه در زمان هوشنگ شاه، شکل گرفت و در شاهنامه نیز به زیبایی ذکر شده است. جشن سده که جشن پیدایش آتش است، نمادی از تمدنسازی ملت ایران است. شاید در بسیاری از فرهنگها، آتش به وسیله خدایان هدیه شده باشد، اما در تمدن ایرانی ما، آتش را خود ایرانیان کشف کردهاند، آن هم به طبیعیترین شکل ممکن.
سروشپور در ادامه گفت: در زمان شاه جمشید، آتشکدههای متعددی بنا شد که فقط محل نگهداری آتش نبودند، بلکه محل آموزش، پرورش، همازوری و مهمتر از همه محل جشن و شادی بودند. ایرانیان همواره جشن را با آتش و شادی برگزار میکردند، که نمادی از ارزشهای فرهنگی ایران است.
سروشپور گفت: یکی دیگر از بخشهای مهم فرهنگ ایرانی، همازوری یا همراهی و همدلی اصناف و مردم با موبدان بوده است. همازوری با نیکان و راستگویی و بر پایه راستی، فلسفه فرهنگ ماست.
وی گفت: در این فرصت مجدد از بنیاد محترم ایرانشناسی سپاسگزاری میکنم و اعتقاد دارم که امروز در این برهه حساس از تاریخ سرزمینمان، مسئولیت بزرگی بر دوش همه ماست. باید فاصلهها را کنار بگذاریم و به دنبال انسجام و همازوری واقعی ایران و ایرانیان باشیم. این اتفاق تنها زمانی رخ میدهد که به ارکان هویتی خود بیشتر توجه کنیم؛ ارکانی که هر یک دارای فلسفههای باارزشی هستند.
سروشپور در پایان گفت: جشن مهرگان که سال گذشته به ثبت جهانی رسید، جشن مهر و پیمان است و احترام به زندگی را در خود دارد. امروز جهان مهرگان را میشناسد و ما نیز به عنوان ایرانی باید گامهای بزرگی برداریم تا این جشن را بهتر بشناسیم و پاس بداریم. جشن سده را نیز داشتیم که جامعه زرتشتی به رسم همیشگی آن را برگزار کرد. این جشن متعلق به ایران و ایرانی است. پارسال به صورت خودجوش در شهرهای مختلفی مانند خراسان، کرمان و بوشهر برگزار شد که نمادی از فرهنگ و تمدن ایران است. جشن بهمنگان نماد صلح است و باور داریم جهان در سایه بهمن یعنی نیکاندیشی، تنها میتواند به صلح پایدار برسد. جشن سپندگان و جشن اسفندگان نیز نماد احترام و برابری زن و مرد در فرهنگ ایرانی است. این جشنها چهار هزار سال سابقه دارند. بر ماست که همچون امروز دست در دست هم، همازور و با همت، برای حفظ، ارتقاء، پیشرفت و شکوفایی این سرزمین تلاش کنیم و برای به جای گذاشتن ایرانی باارزش برای فرزندانمان، متحد باشیم.
آتشکدهها نمادی از میراث فکری و فرهنگی
روزبه زرینکوب استاد تاریخ دانشگاه تهران سومین سخنران این نشست بود. وی در ابتدا از دو نگرش در طی تاریخ ایران به موضوع آتش و آتشکده یاد کرد و گفت: نخست نگرش و نگاهی است که آتشکده را به عنوان معیاری از از میراث فکری و فرهنگی ایران نمایش میدهد و دوم نگرشی که آن را به عنوان وسیله و ابزاری برای سوءتفاهم فرهنگی در نظر میگیرد.
زرینکوب گفت: اکنون آتشکدهها در سراسر جهان، از هند، پاکستان و سریلانکا تا آمریکا و کانادا و از اروپا تا چین استرالیا، پراکندهاند، اما کانون اصلی پیدایش و گسترش آتشکده، فلات ایران بوده است. در طی قرون، مهمترین آیینها و مناسک دینی زرتشتیان در آتشکدهها برگزار میشده است. با این حال، تاریخ پیدایش آتشکده مشخص نیست.
وی گفت: در روایت هرودوت آمده است که ایرانیان برای خدایان خود تندیس نمیساختند و پرستشگاه یا قربانگاه نیز برپا نمیکردند. ایشان اینگونه کارها را بیخردی میدانستند. پدر تاریخ سپس ادامه میدهد که ایرانیان بر بلندترین قلههای کوهها برای زئوس (از زبان خودش میگوید) قربانی میکردند. مقصود ایرانیان از زئوس، گنبد آسمان بود. در بسیاری از نسخههای خطی شاهنامه، در پادشاهی هوشنگ، چنین آمده است: هوشنگ، که با مردمان و همراهانی از کوهستانی میگذشت، ماری سیاهرنگ دید. پس سنگی برگرفت و به سوی مار افکند. سنگ به مار اصابت نکرد، اما از آن سنگ آتش پدید آمد. آنگاه هوشنگ نیایش کرد و خداوند را ستود که فروغی چنین به او ارزانی داشت.
زرینکوب گفت: فعل «پرستیدن» که در اینجا و در بسیاری از متون دیگر در باب آتش و مناسک مربوط به آن به کار رفته، قرنهاست که ایرانیان باستان و زرتشتیان را در معرض سوءتفاهم و گاه تهمت و افترا قرار داده است. در واقع، از آنجا که مهمترین آیینهای دینی ایرانیان باستان همواره در حضور آتش انجام میگرفته، از روزگاران دور مخالفان و دشمنان دین زرتشتی، زرتشتیان را آتشپرست خواندهاند. شاید از زمانی که ایرانیان آتشکده را پدید آوردند و آتش نقشی محوری در مناسک دینی آنان یافت، دشمنان ایشان نیز فرصتی یافتند تا این آیین را هدف افترا قرار دهند. با آنکه در اوستای کنونی سرودی درباره آتش است و پنجمین نیایش «خرده اوستا» به نام «آتش بهرامنیایش» خوانده میشود، اما این تمرکز دینی زرتشتی بر گرد آتش و آتشکده، ظاهراً معطوف به اوستای متأخر است. در گاهان، که کلام پیامبر ایرانی محسوب میشود، تنها هشت بار از آتش یاد شده و تنها از نماز بردن نزد آتش سخن رفته و در جای دیگر زرتشت از ایزد آذر و ایزد برومند یا بهمن پناه میطلبد.
وی گفت: هرودوت در بیان فتح مصر به دست کمبوجیه و بیحرمتی وی به شاه پیشین مصر، آماسیس، مینویسد: کمبوجیه دستور داد جسد آماسیس را بسوزانند. او در ادامه میگوید: «این کار بیشترین بیحرمتی به مقدسات است، زیرا آتش برای ایرانیان خداست.» صرفنظر از درستی این گزارش، باید توجه داشت که هرودوت در این مورد تنها خبری را نقل کرده است، بدون آنکه داوری کند.
زرینکوب ادامه داد: در بررسی سوءتفاهمهای پیرامون آتشپرستی، اشارهای به ریشهشناسی فعل «پرستیدن» مفید خواهد بود. این فعل در فارسی میانه، از ریشهی فرضی «پریستن» در زبان ایرانی باستان آمده که به معنای «در پیرامون چیزی ایستادن» است. در دورهی میانهی زبانهای ایرانی، این فعل به معنای «خدمت کردن» نیز به کار رفته و واژگانی چون «پریستا» یا «پرستار» از آن مأخوذند. از این رو، «پرستیدن آتش» به معنای عبادت آن نیست، بلکه به معنای «نگاهبانی» یا «در پیرامون آن ایستادن» است. ظاهراً به همین دلیل، ایرانگرد ایتالیایی در سفرنامهاش مینویسد: «زرتشتیان آتش را محترم میشمارند، اما آن را درخور پرستش نمیدانند».
وی گفت: به نظر میرسد افترای آتشپرستی نسبت به زرتشتیان از روزگار ساسانی و بهویژه در زمان شاپور ذوالاکتاف آغاز شده است. در آن دوران، اتحاد نامبارک میان مسیحیان و امپراتوری روم سبب واکنش در ساختار سیاسی و دینی ایران گردید و پیوند میان دو نهاد شاهی و دین در ایران تقویت شد. مسیحیان ایرانی که شاه ایران را نماینده شیطان بر روی زمین میپنداشتند، به تدریج به ستون پنجم روم بدل شدند. شاپور نیز چارهای جز مقابله با آنان نیافت. اگرچه این دوره از تاریخ ایران سرشار از تلخی و درگیری است، اما شاپور، با تصمیمی دشوار، نه تنها ساسانیان بلکه ایران را در برابر اتحاد مسیحیت و امپراتوری روم از ورطه تهدید و هلاک نجات داد. در پی آن، مسیحیان ایرانی در برابر سرکوب حکومت ساسانی با نگارش رسالههایی به زبان سریانی، نه تنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ مسیحیت را نیز تحریف کردند. این متون که با عنوان «اعمال شهدای مسیحی ایران» شناخته میشوند، جهان را به دو بخش خیر و شر تقسیم میکردند؛ که طی آن مسیحیان، خیر مطلق و ساسانیان، شر تمامعیار معرفی میشدند. در این متون، ایرانیان به عنوان پرستندگان آتش و خورشید تحقیر شدهاند. این گونه تهمتها در بیشتر این متنها تکرار شده است.
وی گفت: این سوءتفاهمها در دوران اسلامی نیز ادامه یافت و البته آتشکده به عنوان مکان اصلی آیینهای دینی زرتشتی، کانون این اتهامات شد.
زرینکوب در ادامه به برخی از این متون اشاره کرد و گفت: در مقابل، در برخی از منابع دوره اسلامی، برخلاف منابع مسیحی دوره مسیحیان، از آتشکده به عنوان محراب و قبله زرتشتیان یاد شده نه خدا و معبود.
زرینکوب سپس مصادیقی از این نگرش را یاد کرد و گفت: نکته جالب توجه آن است که ظاهراً زرتشتیان در پایان دوره ساسانیان خود آتشکده را محراب معرفی کردهاند. از این رو برخی از لغویون و لغتشناسان در برخی از فرهنگهای قدیم زبان فارسی مثل برهان قاطع و فرهنگ آنندراج اصطلاحاتی چون قبله زرتشتیان را کنایه از آتش خواندهاند.
وی گفت: باری، تاریخ ایران و فرهنگ ایرانی در طی سدهها و هزارهها همواره دستخوش سوءتفاهمهای فراوان بوده است. حیات اجتماعی و فرهنگی مردم ایران بارها در معرض جهل، تعصب و خرافه قرار گرفته و عناصر مفید و سازنده درونی خود را از دست داده یا دستکم آنها را به چالش کشیده است. اما چه باک که فرهنگ ایرانی چنان پرفروغ و نورانی است که همواره در برابر تهاجم جهل، تعصب و خرافه، با ظهور و تقویت نیروهای درونی خود و با بهرهگیری از دانایی، تفاهم و تسامح، در نقطه مقابل جهل و تعصب، ساحت خود را از بیاخلاقی و بیخردی پاک کرده است. آتش و آتشکده در ایران هرچند گاه و بیگاه معروض سوءتفاهم و افتراء بودهاند، اما از آنجا که بخشی از میراث فرهنگی ایرانیان محسوب میشوند، همواره خود را از این برداشتهای نادرست و ناروا رهانیدهاند و البته انشاءالله همچنان خواهند رهانید.
وی در پایان، چند پیشنهاد به بنیاد ایرانشناسی مطرح کرد و گفت: شاید بهتر باشد در چاپ بعدی کتاب گرانقدر «آتشکدهها و استان یزد» که به همت جناب آقای دکتر حاجیزاده و دوستان انجام شده، تصاویر کتاب در قطع بزرگتری چاپ شود؛ چرا که این اقدام میتواند میراث فرهنگی استان یزد را با قدرت و سرعت بیشتری به دیگران معرفی کند. دوم پیشنهاد میشود بنیاد ایرانشناسی اطلس آتشکدههای ایران را تدوین کند؛ چنین کاری میتواند به تقویت حضور ایران و فرهنگ ایرانی در عرصه جهانی منجر شود. سوم اینکه، ۸۴ سال پیش، یک محقق آلمانی به نام کورت اردمان در سال ۱۹۴۱ (۱۳۲۰ شمسی) پژوهش مستقلی در باب آتشکدههای ایرانی ارائه داد که در زمان خود پژوهشی بینظیر بود. سپس سی سال بعد در سال ۱۹۷۱، باستانشناس نامداری از آلمان به نام کلاوس شیپمان کتابی تحت عنوان «آتشکدههای ایرانی» تألیف کرد. این کتاب، اگرچه اکنون حدود ۵۴ سال از انتشار آن میگذرد، هنوز مهمترین مطالعه در زمینه آتشکدههای ایران محسوب میشود. پیشنهاد میکنم بنیاد ایرانشناسی طرحی برای ترجمه و ویرایش علمی این کتاب مرجع در نظر بگیرد. اکنون، از ورای ۲۶ قرن تاریخ پر تلاطم ایران، هنوز ندای آن بزرگ به گوش میرسد که برای مردم ایران دعا کرده است؛ «خداوند این سرزمین را از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ بپایاد»، انشاءالله.
آتش نماد راستی و نظم و قانون است
مهرداد قدردان نویسنده و پژوهشگر زرتشتی دیگر سخنران این نشست به آتش و آتشکده پرداخت و گفت: آتش در نزد اقوام مختلف محترم بوده و پیش از اشوزرتشت هم در این سرزمین مقدس بوده و تقدس و گرامیداشت آتش نزد زرتشتیان با متنی از یسنای ۴۴ از گاهان همراه بوده است که میگوید: کیست آفریدگار و پدر اشا؟ اشا در اوستا راستی، نظم و قانون و یکی از ویژگیهای اهورامزدا است. وی گفت در یسنای ۴۷ بند دو به این پرسش مهم خودش پاسخ میدهد و میگوید: او مزدا، پدر و آفریدگار اشا است.
وی گفت: در کنار این اشا، ما ۶ ویژگی دیگر نیز داریم. در اوستا ۷ ویژگی برای اهورامزدا برشماری و احصا میشود که هر کدام از این ویژگیها یک بعد آفرینشی را راهبری میکنند. این ویژگیها در اوستا امشاسپندان خوانده میشوند. امشاسپند یعنی پاک و جاوید. هر کدام از این ویژگیها یک نماینده در گیتی یا جهان مادی دارند. اشا یک ویژگی اهورامزدا به معنای راستی و نظم و قانون است.
وی سپس به برخی دیگر از امشاسپندان و تجلی آنها در گیتی اشاره کرد و گفت: تجلی اراده خداوندی بر آفرینش آتش اشا است. برای زرتشتیان از دیرباز آفرینشگری اهورامزدا بسیار مهم است و به همین مناسبت برای آنها جشنها یا گهنبارهایی به مدت یک ماه در سال برگزار میکنند. این آفرینش اهورایی در شش جشن پاس داشته میشده است و برای آنها سفرهها یا خوانهایی برپا داشته میشده است.
قدردان سپس به برخی از این جشنها و سفرههایی که برای آنها برپا میشد اشاره کرد و گفت: در سفرههای گهنبار هفت نماد آفرینش گذاشته میشود. برای اشا مجمر آتش گذاشته میشد. در هفت سین ما هم همین نمادها وجود دارد، مثلاً شمع برای آتش است.
وی گفت: این آفرینشگری در نیایشگاهها و آتشکدهها هم این آفرینشگری خداوند مورد تایید قرار میگیرد. ما در آتشکدهها چهار عنصر را میبینیم. به باور ایرانیان باستان از ترکیب و امتزاج این چهار عنصر آب و باد و خاک و آتش، آفرینش تکوین یافته و موجودات پدید آمدهاند.
قدردان به حضور آب و باد و خاک در آتشکدهها اشاره کرد و گفت: عنصر چهارم یعنی آتش را خودشان میافزودند. آتشکده برای این نبوده که زرتشتیان آتش بپرستند، بلکه برای این بوده که آفرینشگری اهورامزدا پاس داشته شود. اما علت اینکه نام آن را آتشکده خواندهاند، این است که به باور ایرانیان زیرساخت و شالوده جهان بر پایه اشا و راستی است. جان جهان در دیدگاه اشوزرتشت، اشا است. به همین خاطر آتش در مرکز آتشکده قرار میگیرد و زرتشتی وقتی نیایش میکند، باید بداند که راست باشد و از نظم و قانون پیروی کند و برای همین است که در اوستا میگوید صراط المستقیم و راه رستگاری یکی است.
قدردان سپس موضوع را از منظر حکمت اشراق یا حکمت خسروانی مورد بحث قرار داد و گفت: در حکمت اشراق گفته میشود که اهورائیت خداوند از طریق اشه جهان و گیتی را پدید میآورد و فرا میگستراند.
قدردان در بخش دیگری از صحبتهایش به آتشکدههای کتاب پرداخت و سپس به دو آتشکدهای اشاره کرد که در یزد هستند، اما در کتاب به آنها پرداخته نشده و گفت: به بنیاد ایرانشناسی تبریک میگویم که این کتاب وزین و گرانسنگ را منتشر کرده و میراث ملموس زرتشتیان را در کل استان یزد جستجو کرده و آتشکدهها در اقصینقاط یزد را پیدا کرده است. این کار بسیار ارزشمند و در خور توجهی است. اما دو آتشکده در این کتاب نیامده که علت آن این است که ویرانه شدهاند که هر یک داستانهایی دارند.
روند تدریجی و طولانی مسلمان شدن ایرانیان
علی مولودی باستانشناس دیگر سخنران این نشست بود که مشخصاً به آتشکده هراسکان در آران و بیدگل پرداخت و گفت: موضوعی که میخواهم بر آن تأکید کنم، روند تدریجی و پیچیده تحولات زرتشتیان پس از حمله اعراب به ایران است. برای این موضوع، شاهد و مصداقی از یکی از آتشکدههایی که افتخار حضور در کاوشهای باستانشناسی آن را داشتهام، خواهم آورد.
وی گفت: ایران به عنوان یکی از چهار یا پنج ملت تاریخی جهان شناخته میشود؛ ملتی که بخشهایی از تاریخش نقاط عطفی است که هویت خود را در آنها یافته است. برخی از این نقاط عطف، باشکوه و شکوفا هستند و برخی دیگر، نقاطی که عقدههای تاریخی ملت را در خود دارند. حمله اعراب و گذار از دوره ساسانی به دوران اسلامی یکی از همین نقاط عطف تاریخ ملت ایران است که به دلیل پیچیدگیهای تاریخی، شاید بهدرستی شناخته نشده است. به همین دلیل، کجفهمیهای زیادی درباره این دوره وجود دارد.
وی گفت: دو روایت عمده در میان عموم مردم رواج دارد: روایت اول این است که حمله اعراب با خونریزی و کشتار فراوان و به ضرب شمشیر انجام شده و ایرانیان به زور مسلمان شدند. روایت دوم میگوید ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند و به سرعت مسلمان شدند. روایت سومی نیز وجود دارد که معتقد است ایرانیان خسته از نظام طبقاتی دوره ساسانی، اسلام را به عنوان دینی برابریطلب پذیرفتند. اما واقعیت این است که هیچکدام از این روایتها به طور کامل درست نیست. روند مسلمان شدن ایرانیان، روندی پیچیده، چندلایه و بلندمدت بوده است. در این زمینه نظرات متعددی وجود دارد که من به برخی از آنها خواهم پرداخت.
مولودی گفت: یکی از مهمترین محققانی که به این موضوع پرداخته است، استاد عبدالحسین زرینکوب است. او بر روند تدریجی و پیچیده مسلمان شدن ایرانیان که شامل عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است، تأکید دارد و بر مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر این روند تأکید میکند. به باور او، مسلمان شدن ایرانیان تدریجی و طولانیمدت بوده است. جناب استاد احسان یارشاطر نیز به صورت مفصل در آثار خود به این موضوع پرداخته و او نیز بر تدریجی بودن روند مسلمان شدن ایرانیان تأکید دارد. از نظر او، مهمترین عامل در پذیرش اسلام، حفظ فرهنگ ایرانی بوده است. همچنین ایشان بر اهمیت طبقات مختلف جامعه ایرانی تأکید میکند و میگوید که سرعت پذیرش اسلام در میان اشراف و شهریاران بسیار بیشتر بوده است. یکی دیگر از پژوهشگران مهم در این حوزه، دنیل دنت است که بر عامل اقتصادی تأکید میکند. او روند مسلمان شدن ایرانیان را پدیدهای اقتصادی-اجتماعی میداند و مالیات سرانه یا جزیه را یکی از مهمترین دلایل مسلمان شدن ایرانیان میشناسد. دنت اجبار مستقیم یا تبلیغ دینی را به عنوان عامل ثانویه مطرح میکند.
وی در ادامه با اشاره به پژوهشهای محققانی چون جمشید چوکسی گفت: اکنون میخواهم برای توضیح این روند طولانی، چندلایه و پیچیده، یک مصداق روشن بیاورم: آتشکدهای در کاشان که در طی دو فصل کاوشهای باستانشناسی، از دل خاک بیرون آورده شده است. این آتشکده گواهی بر روند تدریجی مسلمان شدن ایرانیان است و نشان میدهد که در شهر تاریخی هراسکان کاشان، که یکی از نخستین شهرهایی بود که مسلمان شد، همچنان جامعه زرتشتی در اطراف آن حضور داشته و آتشکده خود را زنده نگه داشتهاند.
وی با بررسی برخی تصاویر از این آتشکده گفت: نکته مهم درباره این آتشکده این است که معماری آن نشان میدهد که به مرور زمان، آتشکده آرامآرام کوچکتر شده است؛ این روند کوچکتر شدن را در طول چند صد سال استفاده از آتشکده میتوان مشاهده کرد.
مولودی گفت: در نهایت، تحلیل فضایی و سیر تحول معماری آتشکده هراسکان نشاندهنده افول تدریجی اقتصاد جامعه بومی و کوچکتر شدن آتشکده است، اما نکته مهم این است که با توجه به وجود مجمر مرکزی، آتشکده تا واپسین دوره همچنان کاربری خود را حفظ کرده و آتش آن فروزان بوده است. این تحلیل تاریخی که در ابتدا مطرح کردم درباره روند تدریجی و طولانی مسلمان شدن ایرانیان، توسط کاوشهای این آتشکده به خوبی تأیید میشود.
آتش یکی از عناصر اصلی فرهنگی ما در ادبیات فارسی است
مسعود حاجیزاده میمندی، جامعهشناس و رئیس بنیاد ایرانشناسی یزد واپسین سخنران این نشست بود که سخنان خود را با خواندن شعری از سعدی و سپاس از بنیاد ایرانشناسی و مجله بخارا آغاز کرد و گفت: از روزی که آقای دکتر صالحی به عنوان رئیس بنیاد ایرانشناسی انتخاب شدند، بسیار خوشحال شدم زیرا بنیاد ایرانشناسی دوباره به ریل اصلی خود بازگشت. بنیاد ایرانشناسی بنا بر شرح تأسیس خود، وظیفه پژوهشهای اصلی، وزین و فاخر را بر عهده دارد. این امر به همت زندهیاد دکتر حبیبی بزرگوار محقق شده که سالها برای آن تلاش کردند و این بنیاد موفق شد پژوهشهای وزینی را در عرصههای مختلف از گذشته تا امروز در اختیار جامعه و فرهنگدوستان ایران قرار دهد.
وی گفت: از آنجا که موضوع سخن درباره آتش و آتشکدهها است و من به عنوان دانشجوی ساده جامعهشناسی، که حوزه کاریام جامعهشناسی ادبیات و جامعهشناسی دینی است، اشاره میکنم به اینکه آتش یکی از عناصر اصلی فرهنگی ما در ادبیات فارسی است.
وی گفت: پژوهش آتشکدههای یزد توسط پژوهشگران بنیاد ایرانشناسی انجام شده و من به عنوان مسئول بنیاد ایرانشناسی استانی، کمترین سهم را در این پژوهش داشتهام. همانطور که بزرگواران فرمودند، این پژوهش با عشق انجام شده است. تحقیق بدون عشق ممکن نیست. ما این پژوهش را به عنوان رسالتی برای توسعه فرهنگی ایران ضروری میدانستیم.
حاجیزاده گفت: اگر فرهنگ را به عنوان مجموعهای پیچیده در نظر بگیریم که شامل هنر، به ویژه ادبیات، دین، علم، تکنولوژی و آداب و رسوم است، آتشکدهها نماد دیناند. دین حوزه مقدس است، یعنی حوزهای فراتر از عمر و زندگی روزمره ما. معمولاً گفته میشود دین شامل باورها و اعتقادات، مناسک و مراسم، و اجتماعات آن گروه است؛ مثلاً در اسلام مسجد محل برگزاری اجتماعات و مراسم مسلمانان است، در مسیحیت کلیسا، در یهودیت کنیسه، و در دین زرتشت آتشکدهها و زیارتگاهها. بنابراین، پاسداشت پژوهشهای مربوط به دین، به ویژه دین زرتشتی در استان یزد، یکی از عناصر ماندگار فرهنگ است. اگر قرار است فرهنگ ما که متعلق به همه مردم ایران است، بدون تحریف حفظ شود، باید درباره همه این فرهنگها پژوهش انجام شود.
وی گفت: این پژوهش کار علمی و روشمند است. ما سعی کردیم این پژوهش را به شیوه تکنگاری انجام دهیم، یعنی یک مورد را به شکل عمیق بررسی کنیم. ما ۲۳ زیارتگاه را در استان یزد به عنوان یک کلیت مورد بررسی قرار دادیم و از جنبههای مختلف آنها را تحلیل کردیم، اما واقعیت این است که این پژوهش هنوز نقصهای زیادی دارد. از بزرگانی که این پژوهش را ستایش کردند و سپاسگزاری نمودند، بسیار ممنونم. ایشان خودشان از بزرگان این حوزهاند و نقاط قوت پژوهش را تشخیص دادند.
وی در پایان گفت: جامعهشناسان میگویند هر پدیدهای شاخصی از متنی است که در آن شکل گرفته است. آتشکدهها نیز در یزد بخشی از این متن فرهنگی هستند. یزدیها آدمهای سختکوش، جدی و صبور و اقتصادی هستند. آنها علاوه بر دینداری، دارای سازگاری فعال هستند و توانستهاند کویر را آباد کنند. به همین دلیل است که یزد به عنوان نگین کبیر، دارالعلم و دارالعباده شناخته شده است. شهر یزد به عنوان ایرانشهر شناخته میشود. من افتخار میکنم که از یزد آمدهام و از شما تشکر میکنم.
در پایان این مراسم، از کتاب «آتشکدهها و زیارتگاههای زرتشتیان استان یزد» با حضور سخنرانان و مهمانان رونمایی شد.
محسن آزموده
منبع: ایبنا