ميراث مكتوب- دكتر سهراب يزداني در شصت و دومين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: يكي از محاسن كتاب مرآت الوقايع مظفري، به خصوص از دوره شرح مشروطيت به بعد، آوردن اشعار عاميانه است.
وي در نشستي با عنوان«رونمايي و نقد و بررسي كتاب مرآت الوقايع مظفري و سه ويژه نامه تاريخ علم» كه روز دوشنبه 19 آذر ماه 86 در اين مركز برگزار شد، افزود: دوره مظفري در تاريخ جديد ايران، از اهميت فراواني برخوردار است. مي توانيم بگوييم كه مجموعه تحولات، پديده ها، فشارهاي داخلي و خارجي و دگرگوني هايي كه از سال ها پيش و شايد بعضي از آنها پيش از دوره قاجاريه در جامعه ايران به وجود آمد، در حال شكل گرفتن بود و در يك دوره ده ساله، بر بدنه جامعه ايران متولد شد. اين پديده ها، برخي داخلي بودند و برخي خارجي و در پايان اين دوره ده ساله، پديده شگفت انگيزي در جامعه ايران رخ داد. ايرانيان براي اولين بار در عرصه تاريخ چند ساله خودشان، براي ايجاد دولتي مسئول و قانوني بر مبناي قانون اساسي، مبارزه كردند.
دكتر يزداني ادامه داد: به نظر من بعضي از مسائلي كه در دوره مشروطيت مطرح شد، آثار و نتايج خودش را در جامعه ايران باقي گذاشت، به صورتي كه تا به امروز، همچنان ادامه پيدا كرده و ادامه خواهد يافت تا زماني كه جامعه ايران به توازن اجتماعي و سياسي خاصي كه طالب آن است، برسد. به اين ترتيب، دوره مظفري، بسيار دوره مهمي است و قاعدتا براي شناخت دوره مظفري بايد به كتاب هاي تاريخي رجوع كنيم، اما اين منابع تاريخي كجا هستند؟ اين منابع، بسيار كم است، يعني منابع تاريخي باز مانده از دوره مظفري، حتي به تعداد انگشتان دست ما نيستند. خانم دكتر اتحاديه از افضل التواريخ نام بردند كه يكي از منابع معدود اين دوره است. عين الوقايع كه بخشي از آن مربوط به دوره مظفري است، يكي ديگر از آن منابع است، ولي ما ديگر منبع چنداني نداريم و از نظر كميت دچار فقر زيادي هستيم. به اعتقاد من، فقر ما تنها كمي نيست، كيفي هم هست. يعني همين منابع موجود ما به معناي واقعي كلمه، تاريخ نيست، سالنامه نگاري است. يعني وقايع تاريخي با اهميت و بي اهميت را بر اساس زمان وقوع، پشت سر همديگر قطار كرده اند و در واقع، به نوعي، شبيه يك روزنامه هستند كه شما مي خوانيد و مي خواهيد از رويدادها مطلع بشويد.
وي افزود: درباره تحولات جامعه، چندان اطلاعاتي را در اختيارشان نمي گذارند و همچنان اين دوره مظفري را در ابهام فرو مي برند. بنابراين ما همچنان از تحولات اجتماعي، فكري، اقتصادي و حتي سياسي اين دوره، نا آگاه هستيم. يعني نمي توانيم اين ها را به صورت يك مبناي تحقيقي در اختيار خودمان بگيريم و راجع به آن صحبت كنيم. كتاب مرات الوقايع مظفري هم مانند كتاب هاي ديگر، همچنان سالنامه نگاري است و در واقع اگر ما به آن نگاه كنيم، مي بينيم همان الگوي گذشته را در اختيار گرفته و بر همان اساس كار تاريخ نويس را انجام مي دهد. در كتاب با جزئياتي سر و كار داريم مانند وضعيت جسماني و ظاهري شاه. اخلاق، رفتار و كردار او و اطرافيانش و مشاغل دربار و دولت و حكومت هاي محلي. برخي از اين اطلاعات، به نظر من اطلاعات بسيار ناچيز و بي اهميتي است، در عين حال، ملك المورخين، سنت شكن است. يعني حتي در غالب همان سالنامه نگاري، بسياري از سنت هاي سالنامه نگاري گذشته را رعايت نمي كند. ديد جديدي به ما مي دهد، اما در وراي اين آشوب ظاهري كه در كتاب وجود دارد، ما مي توانيم با طبقه بندي اطلاعات كه ملك المورخين در اختيار مي گذارد، تصويري از دوره مظفري به دست بياوريم كه در كتاب هاي ديگر ما به اين ترتيب، به آن ها دسترسي نداريم. ملك المورخين، برخلاف بسياري از نوشته هاي رسمي دوره قاجاريه، با رندي بعضي از مسائل را عنوان مي كند كه شما در منابع ديگر نمي بينيد. در عين حال، در كتاب اطلاعاتي وجود دارد كه به ما آگاهي هايي درباره زندگي اجتماعي و اقتصادي آن دوره و بهاي مواد غذايي مي دهد.
دكتر يزداني گفت: در بسياري از منابع تاريخي به خصوص منابع مخالف مشروطيت ما اين ديدگاه را مي بينيم كه كه ايرانيان در دوره قبل از مشروطيت، مردم ساكت و آرامي بودند، سر خم مي كردند و چيزي در برابر دولت و حكومت گران يا افرادي كه بالاتر از آنها بودند، نمي گفتند. در كتاب ملك، ما يك همچين چيزي را نمي بينيم. مردم ايران، مردم سركشي هستند براي گرفتن حق خود، يقه حكومت گران و دولتمردان را مي گيرند . سراسر كتاب بخصوص از سال هزار و سيصد و شانزده تا بيست و چهار پر از رويداد است كه در آنجا، ايرانيان بر ضد دولتمردان، حكومت گران و حاكمان محلي، قد علم كرده، شورش و به آنها توهين مي كنند.
وي در پايان افزود: يكي از محاسن كتاب به خصوص از دوره شرح مشروطيت به بعد، آوردن اشعار عاميانه است و در جامعه اي كه مردم به طور عادي حق اظهار نظر سياسي ندارند، در جاهايي مثل ايران كه اساس فرهنگ شان، شعر و شاعري است، مردم شكايت ها و اعتراض خود را نسبت به حكومت گران، در غالب اشعار و بعضي وقت ها به صورت مستحجن بيان مي كردند. ما ايرانيان معمولا به اين پديده توجه نداريم، اما يك محقق روس به نام چيكوفسكي وقتي به ايران مي آيد،كوچه به كوچه و كوي به كوي، اين اشعار را جمع مي كند و به صورت يك مجموعه با خودش به روسيه مي برد و شادروان نوايي به اين كتاب دسترسي پيدا مي كند و اين كتاب را به عنوان اشعار عاميانه ايران در اختيار ما مي گذارد كه براي ما به نوعي نشان دهنده مبارزه مردم با ستم است.