کد خبر:53246
پ
n00326262-s

وزن شعر فارسی و رابطۀ آن با عربی‌مآبی

مسعود راستی‌پور: در میان سخنرانی‌های مراسم بزرگداشت رودکی، که در مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد، و همگی شنیدنی و آموزنده بود، سخنرانی آقای دکتر علی‌اصغر قهرمانی مقبل برای من بسیار پرنکته و جذّاب بود.

در میان سخنرانی‌های مراسم بزرگداشت رودکی، که در مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد، و همگی شنیدنی و آموزنده بود، سخنرانی آقای دکتر علی‌اصغر قهرمانی مقبل برای من بسیار پرنکته و جذّاب بود. ایشان دربارۀ وزن و عروض سخن گفتند و بحث خود را به رودکی محدود نساختند و نتایج کلّی‌تری از بحث خود گرفتند. دو نکتۀ بسیار مهم در سخنرانی ایشان وجود داشت: یکم. “وزن شعر فارسی” و “عروض فارسی” دو چیزند (که از نکاتی است که تا کنون، از میان کسانی که دربارۀ وزن شعر می‌نویسند، پنج نفر را ندیده‌ام که حدود آن‌ها را به‌درستی درک کرده‌باشند)؛ دوم. اگرچه عروض فارسی برگرفته و کاملاً تحت تأثیرِ عروض عربی است، وزن شعر فارسی از وزن شعر عربی جداست. اهمّیّت نکتۀ دوم (که چند سال پیش در مقالۀ مشترک من و آقای بهراد بنائی نیز اشارۀ کوتاهی بدان شده‌بود) کاملاً آشکار است، اما این موضعی است که در آن «من قال» هم از جهات مختلف اهمّیّت دارد، یکی از آن جهات این‌که آقای دکتر قهرمانی مقبل دانش‌آموخته و استاد ادبیّات عرب است و از این روی خود را نیازمند به “عربیّت” فروختن نمی‌داند (خلاف بعضی پژوهشگران ادبیّات فارسی که فضل را در “عربیّت” می‌جویند).
اما در سخن ایشان ان‌قلتی هست که در این‌جا بدان می‌پردازم. ایشان، به دلایل مختلفی که در سخنرانی‌شان خواهید شنید، معتقدند اوزان شعر رودکی نشان می‌دهد که وزن شعر فارسی چیزی جز وزن شعر عرب است؛¹ اما به این نکته نمی‌پردازند که «اگر وزن شعر رودکی از وزن اشعار عرب گرفته نشده، چرا اختیاراتی دارد که در وزن شعر فارسی رایج نیست، بلکه شاید به‌کلّی یافت‌نشدنی است؟». پاسخ این پرسش البتّه در سخنرانی ایشان موجود بود، ولی من آن را به‌شرح‌تر بازمی‌گویم. شعرای فارسی‌سرا، به‌ویژه شعرایی که به دوران عربی‌سرایی ایرانیان (نخستین سده‌های پس از ورود اسلام) نزدیک‌تر بوده‌اند یا خود دستی در عربی‌سرایی داشته‌اند (امثال ناصر خسرو یا سعدی)، در طبع‌آزمایی‌های خود گاه از تأثیر اختیارات وزن شعر عرب یا خصایص شعر عربی بر کنار نمانده‌اند. این‌که رودکی در شعر خود اختیار خزم به کار برده² نه از آن جهت است که وزن شعر فارسی را همان وزن شعر عرب می‌داند، بلکه از آن روست که مطمئن نیست که کدام اختیارات وزن شعر عرب را می‌توان در شعر فارسی نیز به کار بست و کدام را نه؛ او در حال آزمون و خطاست و کاربرد اختیار خزم (که پس از او متروک می‌شود) از خطاهای اوست. اما این‌که سعدی در میان مصراع «فعلاتن» را به «فاعلاتن» بدل می‌کند یا ناصر خسرو شعر مدوّر (/ مدرّج) می‌سراید علّت دیگر دارد: تفنّن و فضل‌فروشی. سعدی از آن‌جا که شعر را ظاهراً بر زبان یک عرب نهاده‌است³ اختیارات وزن شعر عرب را به کار می‌بندد و ناصر خسرو از آن‌جا که به عربی‌دانی و عربی‌مآبی خود مفتخر بوده همانند شعرای عرب دو مصراع را به یکدیگر پیوند می‌دهد (شاعران پس از ناصر خسرو نیز چنین کرده‌اند، اما گویا ایشان بیشتر در پی تفنّن بوده‌اند تا فضل‌فروشی).

ــــــــــــــــــــــــــــــ
١. شاید بیان دقیق‌تر چنین باشد: احتمال بسیار دارد (بلکه یقین نسبی هست) که نخستین سرایندگان شعر عروضی فارسی به وزن شعر عرب متوجّه بوده و از آن تأثیر پذیرفته‌باشند، اما ساختۀ نهاییِ ایشان آن‌گونه با وزن شعر عربی متفاوت است که آن را اساساً باید چیزی دیگر به شمار آورد.
٢. امروز به هر حالی بغداد بخاراست/ کجا میر خراسان است، پیروزی آن‌جاست (سروده‌های رودکی، پژوهش رواقی، ص٧).
٣. نه به اشتر بر سوارم نه چو اشتر زیر بارم/ نه خداوند رعیّت نه غلام شهریارم (گلستان، به‌تصحیح یوسفی، ص٩٢).

مسعود راستی‌پور

منبع: قلم‌انداز

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612