میراث مکتوب – نگاه مولانا در مواجهات و امورات جهان مادی و عالم معنوی از دو وجه حقیقت منشأ و معنامحور در اندیشۀ وی موجبات جاذبه و جایگاه متعالی نظری ایشان را فراهم کرده است. او با روشنکردن و هدف قرار دادن دو اصل بنیادین اصالتمحوری و معناطلبی همۀ افعال و کردار یومیۀ آدمی را هدفمند و معنادار میشمارد و در همه حال به میوۀ افعال و کردار، آدمی اشارت میدهد. وی در مقالهای در «فیه مافیه» میگوید: «فی الجمله، اصل عاقبت است، عاقبت محمود باد».
مولانا معماری است که افقها را وسعت میدهد. او نگاهی بسیط و فرامکتب و آیین دارد، اندیشهای سیال و معناجو. او استاد انتخاب زاویه در نگاه وحدتمدار و تجمیعشدۀ عرصههایی چون دین، حکمت، فلسفه، علم، هنر و فرهنگ بشری است و با محوریت هندسۀ معنا در حفظ تناسب لازم بین موهبات و مراتب تعالی آدمی نگاهی اعلا بر مرتبۀ عقل و دانایی آدمی دارد و انسان را بسی پرظرفیت در کسب مراتب و رتبههای عقل علمی و فرادنیوی میداند.
مولانا گرچه در مقام کسب فضایل، آدمی را در قامت کلام و سخن راهبری میکند؛ اما در یک سرفصل جامع، او را باید مربی و استاد «چگونه دیدن» مواهب و مراتب هستی و هرآنچه که هست نامید. او به مثابۀ یک هنرمند در خلق و اعتلای آثارش در ممتازترین نقطۀ ممکن مستقر و به جستجوی معنا میپردازد و در همین موازات او به تمام طبقات جامعۀ بشری، اعم از اهالی دین، علم، ادب، فلسفه، عرفان، هنر و حتی حکیمان روانکاو، اندیشمندان انسانشناسی، نوعی نگاه از دریچۀ اصالت معنا را به ارمغان دارد تا بدینسان هیچ خسرانی در مسیر رستگاری و حلاجی در تمییزدادن حقیقت امور هستی برای انسان حقیقی پیش رو نیاید. مولانا هدفی بلندمرتبه دارد. او میخواهد باورهایی ژرف و ارزشمحور را در باغ اندیشۀ آدمی چون نهالی بکارد تا میوۀ حقیقت معنا، اصل و کیان معنای وجود آدمی گردد.
هندسۀ معنای مولانا، نقل هندسهای است که بتوان به یمن حضور و بهرهجویی از آن، روح و روان آدمی را به دایرۀ حقیقتجو و اصالتطلب متصل نمود، دایرهای ایمن که نقطۀ مرکز پرگارش از حقیقت وجود نشئت دارد و شعاع وسیع این پرگار تا عالم لایتناهی معنا گسترده است. هندسهای که به مدد از اندیشۀ معنوی مولانا، کیستی و چیستی موجودیت آدمی را از فردیت انسان تا هستی وجود پاسخ دهد و هر فرد را به کشف و شهود و درک فردی در مواجهه با مراتب حیاتی وی فائق سازد تا آدمی با معرفت و احاطه بر کیستی و چیستی خود، اعلاترین چیدمان هندسی را در صورت و سیرت انسانی خود ترسیم کند.
مولانا آدمیان را به قبله و مقصود معنا فرا میخواند و اصالت را در معنا میداند و عشق را محیط حاکم بر عالم هستی میخواند و انسان معناگرا را توانمند و اعلامرتبه میشمارد؛ چراکه اینگونه انسانی به خود طبیعی مسلط شده و راه بر عرصۀ متعالی خود حقیقی نهاده، بنابراین زندگی او در قالب معنا ظهور یافته و مقدمات حضوری معنادار را فراهم میکند. چراکه این مرتبۀ اعلا، مقامی حاصل از پویایی در طریق حقیقت معناست که غایت انسان کمالمحور است.
این کتاب تلاشی است برای شناساندن ابعاد و ظرفیت روحی اندیشههای مولانا در اشاعۀ اهداف تربیتی و مرتبتی ایشان بر مشتاقان طریق کمال؛ بنابراین در مجموع به افقها و تناسبات فیمابین ارکان روحی و وسعت نگاه وی پرداخته شده و سعی شده تا مراتب مورد مطالعه و هدف مولانا را چون مراتب حکمت، عقل، وجود، هستی، دین، حیطۀ عدم و همچنین ظرفیتهای رواندرمانی نهفته در کشتی اندیشۀ مولانا را مورد توجه قرار داده و در این برداشت به وجوه همسو و تشابهات در افقها و اشارات روحی، روانی مولانا در تعالی و کمال روح و جان آدمی با اصول بنیادین یکی از مؤثرترین مکاتب روانرمانی و آکادمیک معاصر به نام لوگوتراپی که حاصل تلاش و افق فکری دکتر ویکتور فرانکل بوده است، پرداخته شده تا ظرایف روحی و ظرفیتهای گستردۀ معنوی و نیز شکوه حکمت اندیشۀ مولانا بر همگان متجلی و روشن شود. همچنین در بخشی از کتااب دیدگاه مولانا در فضیلت و ساختار مرتبۀ هنر مورد توجه قرار گرفته تا جایگاه هنر از نگاه ایشان هندسه یابد.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
هندسۀ معنا
شمس جان
هندسۀ زیبایی
هندسۀ هنر
هندسۀ جان
معنادرمانی در مکتب مولانا
اشارات مولانا
هندسۀ مرگ
عرصۀ خیال
عرصۀ عدم
هولوگرافیک
سیمرغ کمال
سخن پایانی
تیرانداز، محمدعلی، هندسۀ معنا در پرگار مولانا، تهران، نگاه معاصر، 211 صفحه، 1397.
کتابخانۀ تخصصی ادبیات