میراث مکتوب – ادریس بِدلیسی، ملقب به مولانا، کمالالدین و حکیمالدین، فرزند شیخ حسامالدین علی بدلیسی است و از مورخان بنام دورۀ عثمانی به شمار میرود.
از زندگی، شرح احوال و اوضاع او اطلاع چندانی در دست نیست. وی در روز سهشنبه، ۲۱ صفر ۸۶۱ق در سولقان ری، از توابع تهران، به دنیا آمد. این اطلاع مستخرج از کتاب هشت بهشت است که نسخۀ آن به خطّ مؤلف (به شمارۀ ۲۱۹۷ با تاریخ کتابت ۹۱۹ق) در کتابخانۀ اسد افندی نگهداری میشود. وی از جملۀ منصبداران دربار سلطان یعقوب و بایزید دوم و سلطان سلیم بوده است. پدر وی، شیخ حسامالدین، از شیوخ و افاضل عصر خود و مرید و خلیفۀ سیّد محمد نوربخشیه بود.
ادریس پس از تأسیس سلسلۀ صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه و فضای سیاسی و فرهنگی ایران، به دلیل نگرانی از وضعیت فرهنگی آن روزگار و آشفتگی و التهاب محیط تصمیم به مهاجرت به ممالک روم میگیرد و در آنجا مورد توجه سلطان بایزید دوم قرار میگیرد و کاتب مخصوص و نشانچی دربار میشود. او به دستور سلطان بایزید نگارش تاریخ آلعثمان را بر عهده میگیرد و او نیز در مدت دو سال و شش ماه نگارش کتاب هشت بهشت را به اتمام میرساند.
از جملۀ دیگر آثار ادریس بدلیسی میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد: رسالة الادبا عن مواقع الوباء، ترجمۀ فارسی چهل حدیث، مرآت الجمال، شرح فصوص الحکم ابنعربی، شرح گلشن راز شبستری به نام حق المتین، شرح خمریۀ ابنفارض، حاشیه بر تفسیر بیضاوی، ترجمۀ حیات الحیوان، رسالة فی النفس، رساله در اباحت بعضی اعانی، شرح مثنوی، مناظرة الصوم و السعید، شرح حدیث اربعین، کنز الخفی فی بیان مقامات الصوفی، حق المبین، حاشیۀ شرح تجرید، قانون شاهنشاهی، منشآت به زبان ترکی.
کتاب هشت بهشت شامل تاریخ سلاطین عثمانی و شرح حال هشت تن از شاهان این سلسله است که از عثمان غازی تا روزگار بایزید دوم را در بر میگیرد. این کتاب با یک مقدمه آغاز میشود و با یک خاتمه که به شعر است و در مکه سروده شده، پایان مییابد. پس از درگذشت ادریس، پسرش، ابوالفضل محمد دفتری، ذیلی بر این اثر نوشت که شرح حال سلطان سلیم اول را در بر میگیرد. نوشتۀ ابوالفضل ادریسی به سلیمنامه نیز مشهور است.
کتاب هشت بهشت یا تاریخ آلعثمان نوشتۀ ادریس بدلیسی است که با مقدمۀ دکتر محمدرضا نصیری، عضو وابستۀ فرهنگستان و مدیر گروه مطالعات زبان و ادب فارسی در آسیای صغیر، گرد آمده و انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی آن را به صورت عکسی و در دو مجلد منتشر کرده است.
منبع: فرهنگستان زبان و ادب فارسی