کد خبر:14070
پ
0281329_3

نگاهی به اثر برگزیده در نهمین دورۀ جایزۀ دكتر مجتبایی

مسیح‌شناسی مولانا به معنی تامّ و تمام كلمه مسیح‌شناسی اسلامی عرفانی است.

میراث مکتوب- حضرت عیسی(ع) یكی از پیامبران اولوالعزم است. نام این نبی بزرگوار به كرات در قرآن كریم و احادیث اسلامی آمده است. مسلمانان برای حضرت مسیح(ع) معجزات و كراماتی قائل هستند از جمله سخن گفتن در گاهواره در دفاع از مادر و نیز زنده كردن مردگان و شفای بیماران و كوران مادرزاد و دمیدن حیات در گل بی‌جان. دانشوران و اندیشمندان مسلمان نیز احترام ویژه‌ای به حضرت عیسی(ع) و همواره در آثار و گفتارشان از او به بزرگی یاد می‌كنند. مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم هجری نیز كه عمری را در قونیه و در همسایگی با مسیحیان زیست همواره در اشعارش نگاهی سرشار از احترام به حضرت مسیح(ع) دارد و او را از اولیای الهی برمی‌شمارد. همین موضوع می‌تواند زمینه‌ساز گفت‌وگویی سازنده و ثمربخش میان پیروان این دو دین ابراهیمی شود. به دیگر سخن می‌توان بازتاب چهره روحانی عیسی مسیح (ع) در ابیات عرفانی ایرانی را با مسیح‌شناسی متالهین و تئولوگ‌های غربی سنجید. كاری كه محمد صبایی در رساله دكتری خود با عنوان «مسیح‌شناسی در سنت مسیحی و اسلامی با تاكید بر آرای رودُلف بولتمان و مولانا جلال‌الدین» صورت داده است. این رساله به تازگی برگزیده نهمین دوره جایزه فتح‌الله مجتبایی در حوزه ادیان و عرفان شد. به این مناسبت محمدرضا عدلی در جستار پیش رو ضمن معرفی مختصر بولتمان به مضامین اصلی این پایان‌نامه و زمینه‌های این مقایسه می‌پردازد كه از نظر می‌گذرد.

امسال نیز همچون سال‌های گذشته آیین اهدای جایزه دكتر مجتبایی در دی‌ماه برگزار شد. جایزه دكتر مجتبایی به رساله‌های دكتری در حوزه «ادیان و عرفان» و «ادبیات فارسی» تعلق می‌گیرد. دریافت، داوری، گزینش رساله‌ها و سرانجام برگزاری مراسم اهدای جایزه كار پرزحمتی است كه بی‌تردید مرهون كوشش‌های مجدانه آقای علی اصغر محمدخانی و همكاران دلسوزشان در موسسه «شهر كتاب» است. البته این كوشش‌ها ثمرات فراوانی داشته است؛ از جمله تشویق جوانان مستعد و مهیا شدن زمینه‌ای برای نشر رساله‌های خوب دانشگاهی. امسال دو رساله دكتری برگزیده شدند: «تصحیح دیوان عارف قزوینی و تحقیق در احوال وی» (اثر دكتر سعید پورعظیمی) و «مسیح‌شناسی در سنت مسیحی و اسلامی با تاكید بر آرای رودولف بولتمان و مولانا جلال‌الدین بلخی» (اثر دكتر محمد صبایی). در این یادداشت كوتاه رساله دكتر صبایی معرفی و مرور خواهد شد.

 

بولتمان كیست؟

سال‌ها پیش بود كه در كلاس‌های دكتر فتح‌الله مجتبایی نخستین بار با نام بولتمان آشنا شدم. خوب به خاطر دارم كه استاد از پروژه «اسطوره‌زدایی»2بولتمان سخن می‌گفتند. برای دانشجوی ادیان و عرفان كه مطالعه اساطیر قوت غالب است هر تفسیری از اسطوره مهم و جذاب به نظر می‌رسید؛ لذا به خواندن مقالاتی از او و درباره او روی آوردم. اما بولتمان كیست؟ رودولف بولتمان (1976-1884 م) الهی‌دان شهیر مسیحی، در محیطی چشم به جهان گشود كه حیات دینی با تار و پودش پیوند داشت؛ پدر و هر دو پدربزرگش كشیش بودند. رودولف جوان نیز لاجرم در دانشگاه رشته الهیات را برای تحصیل برگزید و پس از پایان دوره دكتری به تدریس در همین حوزه مشغول شد. حوزه اصلی مطالعات او پژوهش در باب «عهد جدید» بود و در این حوزه چندان غور كرد كه او را تاثیرگذارترین عالمِ «عهد جدید» در سده بیستم میلادی نامیده‌اند.3 امتیاز بولتمان نسبت به معاصرانش توجه به هر دو بُعد الهیات مسیحی بود: یعنی تفسیر ایمان و دفاع از آن. در تفسیر ایمان مسیحی هم‌نظر با كارل بارت بر این باور بود كه باید اجازه داد كتاب مقدس خود با ما سخن بگوید و روایتگر خویش باشد و بُعد دوم فعالیت‌هایش او را به پُل تیلیخ نزدیك می‌كرد، هرچند روش او در دفاع از ایمان با الهیات فلسفی تیلیخ فاصله داشت.4 دیگر مولفه بنیادین در كار بولتمان ارایه تفسیری اگزیستانسیالیستی از دین بود. از این حیث تاثیر مارتین هایدگر در او آشكار است. او به مدت پنج سال در ماربورگ با هایدگر دوست و همكار بود. البته این تلقی از دین را پیش‌تر ویلهلم هرمان در اندیشه بولتمان جاری كرده بود. بر طبق این نگرش، بولتمان اگرچه تردیدی نداشت كه متعلق ایمان حقیقت غایی خداوند است، اما تاكید می‌كرد كه ایمان نه با خودِ این حقیقت بلكه با فهم این حقیقت در وجود فرد مرتبط است.5 بنابراین از منظر بولتمان فهم و تفسیر وجودی (اگزیستانسیل) به این معناست كه بسیاری از امور ایمانی و آنچه در كتب مقدس آمده است، ازجمله مفاهیمی چون لطف یا غضب خدا، سخن گفتن با خدا و غیره، اموری رویت‌پذیر و قابل اثبات تجربی یا حتی عقلی نبوده و نمی‌توانند موضوعی قابل رویت برای مشاهدات عینی باشند. ما تنها زمانی می‌توانیم از این‌گونه امور سخن بگوییم كه با وجود شخصی خودمان در «اینجا و اكنون» و نه به صورت مفاهیمی كلی، سر و كار داشته باشیم.6

 

اسطوره‌زدایی بولتمان

اسطوره‌زدایی بولتمان نیز در همین چارچوب معنا می‌یابد. به زعم بولتمان اسطوره در پی آن نیست كه تصویری عینی از جهان ارایه دهد بلكه می‌كوشد بیان كند كه انسان چگونه خود را در جهان می‌فهمد؛ پس كاركرد اسطوره كیهان‌شناختی نیست بلكه اسطوره كاركردی انسان‌شناختی دارد. به باور بولتمان سیمای جهان در «عهد جدید» سیمایی اسطوره‌ای است. جهانی كه از سه بخش آسمان، زمین و دوزخ تشكیل شده است. بشر امروزی این نگرش از جهان را نمی‌تواند بپذیرد، از این رو، باید این جهان «عهد جدید» اسطوره‌زدایی شود تا با فهم امروزی همخوان شود. در واقع پروژه اسطوره‌زدایی نوعی نقد كتاب مقدس است، البته نقدی كه در پی حذف اساطیر نیست بلكه می‌كوشد تفسیری نو از آنها ارایه دهد؛به بیان دیگر، اسطوره‌زدایی روشی هرمنوتیكی است.7 از این منظر، «ظهور خداوند در پیكر عیسی» به این معناست كه وحدت با خداوند یك امكان پیش روی بشر است و ایمان به این اسطوره زمینه را برای تحقق این نحوه اصیل از زندگی برای بشر مهیا می‌كند8 یا «برخاستن مسیح از مردگان» اسطوره‌ای است كه معنای حقیقی آن زنده شدن مسیح در جان مومن است.9

 

مسیح‌شناسی بولتمان

حال پس از نگاهی گذرا به زندگی و اندیشه بولتمان به رساله آقای دكتر محمد صبایی می‌پردازیم. این رساله بی‌اغراق یكی از بهترین رساله‌هایی است كه در سال‌های اخیر در رشته ادیان و عرفان به نگارش در آمده است. رساله دكتر صبایی به راهنمایی خانم دكتر فاطمه لاجوردی و مشاوره خانم دكتر طاهره حاج ابراهیمی در تابستان سال 1397 در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی دفاع شد. بی‌تردید راهنمایی این دو استاد عزیز در كنار سختكوشی دكتر صبایی موجب شده است كه این رساله به وجهی استوار تدوین و تالیف شود. این رساله از پنج فصل تشكیل شده است. فصل اول به سیاق غالب رساله‌های دكتری به كلیات تحقیق می‌پردازد و مولف در آن ضمن بیان مقدمه‌ای درباره مبحث مسیح‌شناسی به پیشینه و اهداف تحقیق نیز نظر دارد. فصل دوم رساله كه بسیار خواندنی است مبحث مسیح‌شناسی را در سنت‌های مختلف بررسی می‌كند از جمله تاریخچه‌ای از این مبحث از آغاز حیات مسیحی ارایه می‌دهد و مولف به‌طور مجزا این موضوع را از اناجیل تا آثار شلایر ماخر و كیركگارد پی می‌گیرد. پس از آن مولف در ادامه فصل به سنت اسلامی نظر می‌كند در آنجا افزون بر آیات و روایات در جست‌وجوی سیمای مسیح به آثار سنایی، عطار، غزالی و چند عارف شهیر دیگر مراجعه می‌كند. موضوع فصل دوم مسیح‌شناسی بولتمان است كه این فصل نیز به خوبی تالیف شده است و مولف منابع متعددی را كه عمدتا به زبان انگلیسی بوده‌اند از نظر گذرانده و الحق گزارشی دقیق از مسیح‌شناسی بولتمان ارایه می‌دهد. در فصل سوم كه به مسیح‌شناسی مولانا جلال‌الدین بلخی اختصاص دارد مولف به توصیف شخصیت مسیح و تعالیم آن براساس آثار مولوی می‌پردازد و سرانجام مولف در فصل پنجم مسیح‌شناسی بولتمان و مولوی را باهم مقایسه می‌كند. در اینجا برای اینكه با محتوای این رساله بیشتر آشنا شویم چكیده‌ای از آن را نقل می‌كنم. مسیح‌شناسی حوزه مطالعاتی بسیار مهمی در الهیات مسیحی است كه به تبیین و تفسیر حیات و هویت مسیح و به‌طور كلی نقش و جایگاه او در مسیحیت می‌پردازد. رودوُلف بولتمان از الهی‌دانانِ بزرگِ مسیحی است كه در حوزه مسیح‌شناسی آرا و آثار مهمی دارد. وی در مسیح‌شناسی خود می‌كوشد ضمن توجه به معضلاتی چون تاریخی بودن یا نبودنِ شخصیت عیسی مسیح و با بهره‌گیری از نگرش‌ها و نظام مفهومی فلسفه وجودی، تعالیم وشخصیتِ او را به گونه‌ای معرفی و بررسی كند كه در زمینه و زمانه جدید، مفهوم و مقبول باشد. برای این منظور، مسیح را شخصیتی فراتاریخی معرفی می‌كند كه در هرجا و هر زمان و در استماعِ پیامِ بشارت‌آمیزِ كتاب مقدس، عمقِ وجودِ مومن را مخاطب می‌سازد و از او تصمیم‌گیری در باب ایمان یا بی‌ایمانی می‌طلبد. بولتمان همچنین بعضی رخدادها و مفاهیمِ مربوط به حیات و تعالیم مسیح را اسطوره‌ای تلقی می‌كند و می‌كوشد آنها را بنابر دیدگاه وجودی خویش بازتفسیر كند تا مومن قادر باشد نسبتی موثر و وجودی با آنها برقرار كند. مسیح‌شناسی بولتمان، مسیح‌شناسی متالهی است كه می‌كوشد تا در درونِ مرزهای ایمان مسیحی، با فلسفه غالبِ زمانه و نگرش‌های تاریخی انتقادی جدیدِ حاكم بر فضای الهیات، تعامل داشته باشد و از آنها بهره‌مند شود. افزون بر این، مسیح‌شناسی بولتمان در بعضی جوانب، آشكارا نسبت به مسیح‌شناسی سنتِ مسیحی نوآورانه است زیرا او آموزهای مهمی چون «الوهیت» یا «دو طبیعت مسیح» را بی‌اهمیت می‌داند و كنار می‌گذارد؛ حال آنكه این دو آموزه در تاریخِ مسیحیت و مسیح‌شناسی، جایگاهی مهم داشته‌اند و درباره آنها چندین شورا برگزار و چندین اعتقادنامه تدوین و صادر شده است. این همه از آن روست كه بولتمان می‌خواست مسیح‌شناسی و الهیاتی ارایه دهد كه با نگرش‌های جدید و نیرومند زمانه، اگر نگوییم كاملا منطبق اما دست‌كم، سازگار و در تعامل باشد. بنابراین نظرات او درباره هویت عیسی مسیح، اگر نگوییم تقابل، دست‌كم تفاوتی آشكار با مسیح‌شناسی سنتی مسیحیت دارد، زیرا می‌بینیم كه درباره مسائلی همچون تجسم، كفاره یا لوگوس دیدگاه‌های بدیعی ارایه می‌دهد. علت آن است كه او باور داشت كه نمی‌توان نگرش‌ها و علوم جدید بشری و دستاوردهای نیرومند و اثرگذار آنها را نادیده گرفت. راه‌حل او برای تداوم بخشیدن به حیات و تاثیرِ بشارتِ ایمان، وامگیری از نظامِ فلسفی غالبِ زمانه، یعنی اگزیستانسیالیسم هایدگر بود تا به مدد نظام مفاهیم و اصطلاح‌شناسی آن، منظومه دین در قالبی مفهوم و مقبول به مومن عصر جدید ارایه شود.

 

مسیح‌شناسی در سنت اسلامی

در بخش دیگر رساله، موضوع مسیح‌‌شناسی در سنت اسلامی با تاكید بر آثار مولانا بررسی می‌شود. مسیح در قرآن پیامبری از پیامبران الهی است و سیمایش با آنچه در مسیحیت می‌بینیم تفاوت دارد. قرآن مسیح را عبد و نبی خدا، پسر مریم و روح‌الله معرفی می‌كند و بدین‌سان تمامی اركان عقیدتی مسیحیت در باب الوهیت و ازلیت مسیح و نیز جایگاه و مقام او همچون یگانه پسر مولود خدا را كنار می‌گذارد و از بدعت‌های مسیحیان می‌شمارد. مسیح در امتدادِ جریانِ نبوت ظهور می‌كند، جریانی كه خدا در آن انبیای خویش از آدم تا خاتم (ص) را مبعوث فرمود تا راهنمای بشر به مقصد رستگاری باشند. مسیح در بطن و بستر همین جریان ظهور می‌كند و اصل و اساسِ پیامش با پیام سایر انبیا همسو و موافق است. كلیات این مسیح‌شناسی به اندیشمندان مسلمان، به ویژه عارفان رسیده است و آنان با بسط این نگرش در باب حیات و هویت عیسی مسیح، سخن گفته‌اند. می‌توان گفت كه تقریبا تمام عارفان مسلمان از مسیح سخن گفته‌اند. مسیح در عرفان اسلامی سیمای عارف كامل، معلم اخلاق و مرشد معنوی به خود گرفته است. افزون بر این، عارفان مسلمان، احتمالا با تكیه بر تعبیر قرآن كه مسیح را روح‌الله خوانده است، او را علاوه بر نبی خدا، حقیقتی انفسی در جان آدمی نمایانده‌اند كه در مقابل جسم و جنبه جسمانی وجود بشر قرار می‌گیرد. این حقیقت انفسی «عیسای جان» خوانده می‌شود. عارفان توصیه كرده‌اند كه عیسای جان را باید با دوری از شهوات و كسب فضایل تقویت كنیم و پرورش دهیم تا همچون عیسی مسیح، صاحبِ انفاسِ پاك شویم و توانایی صعود به آسمان را پیدا كنیم.

مولانا با تكیه بر چنین سنتی و با وامگیری از كلیات آن، در آثار خویش از عیسی مسیح سخن می‌گوید؛ به عبارت دیگر، مسیح‌شناسی مولانا به معنی تامّ و تمام كلمه مسیح‌شناسی اسلامی عرفانی است. مولانا نه با اصول ایمانی مسیحیت آشنایی كامل داشت و نه لازم می‌دید كه از منظر آن اصول به حیات و هویت مسیح بنگرد. او با تكیه بر روایات قرآنی و حكایات عرفانی، سیمایی دوگانه از مسیح ترسیم می‌كند؛ مسیح از وجه انضمامی همان پیامبر الهی است كه در دنباله دین موسی و بلكه تمام پیامبران پیشین، مبعوث شده است. ویژگی مسیح اتكا به محبت و برخورداری از روحانیت تام است. مسیح نه خداست و نه پسر خدا؛ او بر صلیب كشته نشده است و قدرت نجات بخشیدن هم ندارد. مولانا تمام این عقاید را از انحراف‌هایی می‌داند كه در دین مسیح پدید آمد. بنابراین از نگاه مولانا، مسیح صرفا پیامبر خداست. اما افزون بر این، حقیقت مسیح از شخصیت تاریخی عیسای نصرانی و مرزهای عقیدتی مسیحیت فراتر می‌رود و در هر عصر و زمانه‌ای در وجود پیران و اولیای خدا متجلی می‌شود و از طالبان طریق دستگیری می‌كند. این حقیقتِ فراتاریخی مسیح، جنبه دیگری نیز دارد كه مولانا از آن به «مسیح جان» یا «عیسای دل» تعبیر می‌كند. از دیدِ مولانا، «عیسای دل» یا «مسیح جان» لطیفه‌ای انفسی در نهاد تمام انسان‌هاست كه در پرده حجاب‌هایی از میل و شهوت و غفلت محجوب شده است و آدمی با بهره‌گیری از ارشاد پیران و اولیای خدا می‌تواند پرده از گوهر وجود خویش برگیرد. بدین‌ترتیب می‌بینیم كه مولانا، بی‌آنكه به عیسای تاریخی مسیحیت توجه كند، هم به شخصیت تاریخی عیسی مسیح در مقام پیامبری الهی و عارفی كامل، البته در تلقی اسلامی آن نظر دارد و هم به حقیقت فراتاریخی مسیح توجه می‌كند و آن را چونان ودیعه‌ای الهی در نهاد بشر و حقیقتی متجلی در وجود اولیا و پیران طریقت می‌شمارد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- عضو هیات علمی گروه ادیان و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

2-demythologizing‌

3-Ogden, S. M., “Bultmann, Rudolf “, Encyclopedia of Religion, Vol.2, p.565.

4- Ibid.

5- Ibid.

6- عبدالکریمی، بیژن، «بولتمان و اسطوره‌زدایی»، کتاب ماه دین، 1380، ص14.

7- فرگوسن، دیوید، رودولف بولتمان، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران، گام نو، 1382، ص197.

8- عبدالکریمی، بیژن، «بولتمان و اسطوره‌زدایی»، کتاب ماه دین، 1380، ص13.

9- فرگوسن، دیوید، رودولف بولتمان، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران، گام نو، 1382، ص193.

نویسنده: محمدرضا عدلی

منبع: روزنامه اعتماد

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612