این نهضت مردمی تقدیر از خدمات علمی دانشمندان و تکریم و بزرگداشت آنان، نشانۀ قدرشناسی جامعه فرهنگی ایران از دانش و فرهنگ و حافظان و مروّجان علم در کشور است. خوشبختانه در سالهای اخیر تدوین این جشن نامه ها در زمان حیات فرهیختگان علم و ادب دوچندان شده و از حالت انحصار به افراد سالخورده که آفتاب عمرشان لب بام است، بیرون آمده و برای میانسالان هم جشن نامه تدوین و منتشر شده است.
در این جشن نامه که غالباً به کوشش و سفارش بزرگان علمی کشور صورت می گیرد، به احترام و افتخار فرد مورد نظر، نویسنده می کوشد مقالۀ درخور و ارزشمندی بنویسد به طوری که می توان گفت ارزش علمی این مجموعه مقالات از مقالات نشریات علمی و پژوهشی کمتر نیست که گاه بیشتر هم هست، مع الاسف این مقالات در رتبه بندی مقالات علمی وزارت علوم جایگاهی ندارد.
این جشن نامه ها نهضتی خود جوش و ستایش برانگیز است که کوشنده، به معرفی ابعاد زندگی علمی و اخلاقی دانشمند مورد تقدیر، می پردازد تا نسل نوپای امروزین را بیشتر با فرزانگان گمنام و بی ادعای کشور معرفی کند.
معمولاً پدیدآورندگان، سلیقه به خرج داده و عناوین زیبایی را برای این جشن نامه برمی گزینند که زینت بخش روی جلد کتاب است. یک قطره باران برای جشن نامه زریاب خویی، سایه سرو سهی برای منوچهر مرتضوی، درخت معرفت برای زرین کوب، عطارد دانش برای عزیز الله عطاردی، خرد جاودان برای سید جلال الدین آشتیانی، شاخه های شوق برای بهاءالدین خرمشاهی و…. که همه شوق برانگیز و درخور تحسین است.
تاآنجا که بنده اطلاع دارم، در حال حاضر جشن نامه های متعددی در دست است. جشن نامه استاد محمد علی موحد، حسن انوری، محمد رضا راشد محصل، محمد روشن، محمود مرعشی نجفی، سید احمد اشکوری و دیگران که امید واریم روز به روز رونق بیشتری یابد.
تهیه و تدوین جشن نامه در ایران منحصر به دانشمندان ایرانی نبوده، زیرا ایرانیان هماره قدردان خدمات کسانی بوده اند که به فرهنگ و ادب ایران خدمت کرده اند. جشن نامه هانری کربن، هانری دوفوشه کور، محمدجان شکوری، هرمان لندولت، عارف نوشاهی(نذر عارف)، از آن جمله است.
در این میان چه جشن نامه هایی که به یادنامه تبدیل نشد! مانند جشن نامه مرحوم امین ریاحی و چه عالمانی که چند روز پس از برگزاری مراسم تقدیر و تکریم، طعم جشن نامه را هنوز نچشیده، اجل مهلتشان نداد. امید که پردازندگان به امر تدوین جشن نامه ها به این نکته توجه داشته باشند که به قول سعدی: «عمر برف است و آفتاب تموز» جشن نامه های در دست را با پیگیری مدام به سرانجام برسانند تا بعضاً نویسندگان آنها مجبور نشوند مقالاتشان را جایی دیگر چاپ کنند، چنان که بارها این اتفاق افتاده است.
البته ناگفته نماند که دامنۀ تقدیر و تکریم و تعظیم از دانشمندان ایرانی در سالهای اخیر چشمگیر بوده است. نکوداشتهای انجمن آثار و مفاخرفرهنگی البته در دوره قبل، آیین چهره های ماندگار، آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی، شبهای بخارا و ویژ نامه های نشریه بخارا، اهدای جوایز به مقالات و کتابها به عنوان کتاب سال، فصل، جهانی، پروین اعتصامی، شعر فجر، فارابی، خوارزمی، ، جایزه موقوفات افشار، جایزه سعی مشکور، جایزه دکتر مجتبایی و دهها جایزه دیگرمردمی و دولتی که همه به منظور پاسداشت علم و عالم و فرزانگان علمی و ادبی کشور و برای تشویق و تقدیر از بزرگان دانش و پدید آورندگان برتر تدارک دیده شده، لیکن آنچه مهم است ضرورت بازنگری و آسیب شناسی این مراسم است که متأسفانه دیده می شود که هر سال به خصوص در بخش دولتی، نقایص کار، دوباره تکرار می شود و گوشی برای شنیدن بدهکار نیست.
اما نهصت یادنامه نویسی هم کم از جشن نامه نویسی رونق نداشته اشت. یک نمونه کاملاً تخصصی و حرفه ای را میراث مکتوب با عنوان ارج نامه ها تهیه و منتشر کرد. ارج نامه ملک الشعرای بهار، حبیب یغمایی، صادق کیا، محمد معین، ذبیح الله صفا وعناوینی چون مشکور، گلچین معانی ….که آماده چاپ است و در انتظار بانی و حامی برای نشر آنها.
در این میان ابتکارات جالبی در تدوین کتب یادمان و یادبود و یادنمای، توجه همه را به خود جلب می کند. مرحوم ایرج افشار که مبتکر و مؤسس کارهای علمی بسیاری است، هزینه های مراسم هفت و چهل فرزندش شادروان بابک را که کتابفروش کتب تاریخی – در همین محل فعلی میراث مکتوب داشت – بود، صرف تهیه دو سه جلد کتاب به نام کتابفروشی کرد که در هریک از آنها بیش از 30 مقاله در بارۀ کتابفروشیهای ایران به طبع رسیده است. به تبعیت از این کار خدا پسند فرهنگی، جمشید کیانفر سردبیر سابق آینه میراث، پس از درگذشت جانکاه فرزند دلبندش مزدک، برای یادبود وی به مناسبت سالگرد عزیز فقید خود، دست به انتشار مزدک نامه (ویژه مطالعات ایران شناسی) زد و اکنون مجلد ششم آن را که هر یک قریب به 1000 صفحه است، برای تیرماه آماده انتشار دارد. ناگفته نماند که وی این کار را بدون هیچ حمایتی از جایی انجام داده و اکنون به مناسبت گران شدن کاغذ و دیگر اقلام نشر با مشکلات عدیده ای مواجه است. روح همۀ دانشی مردان ایران و نیزمزدک کیانفر شاد و برای همه در گذشتگان وادی علم و قلم و فرهنگ، آرزوی غفران الهی را داریم.
یادداشت های پیشین:
***************************************************
نقد تلخ است، ولیکن برِ شیرین دارد
کاغذ، رایانه، اینترنت یا کلاً اینتر نَه
19اردیبهشت روز میراث مکتوب
نمایشگاه کتاب در بوته آزمون
هر که آمد عمارتی نو ساخت یا خراب کرد؟
میراث فرهنگی و میراث مکتوب ایران، در خطر دستبرد و تحریف
****************************************************
نظر کاربر: بسیار یادداشت بجایی بود و کاش این سنت حسنه همچنان ادامه یابد
نظر کاربر: مطلب خوبی بود به ویژه که اشاره کرده بودید قدر استادان را در زمان حیات دانست
نظر کاربر: احسان شواربی
جناب دکتر ایرانی گرامی، از یادداشت خوب و مفیدتان سپاسگزارم و مخصوصاً اشاره به یکی از موضوعاتی که هنوز در ایران، آنچنان که شایسته است، جایگاهش را پبدا نکرده، بسیار بجا بود. به درستی نوشتید که ارزش علمی مقالاتی که در بسیاری از جشن نامه ها و یادنامه ها سراغ داریم، غالباً بیشتر از مجلات به اصطلاح علمی – پژوهشی است. اما یک انتقاد؛ اگر وزارت علوم برای این قبیل مطبوعات نیز رتبه و درجه تعیین کند، بدون تردید این آثار نیز، همچون مجلات بسیاری که با گرفتن رتبه تبدیل به محل ارتقاء رتبۀ اعضای هیئت (غیر!)علمی دانشگاهها شده، لطمۀ جبران ناپذیری خواهند خورد و شک نداشته باشید که با علمی – پژوهشی شدن جشن نامه ها و یادنامه ها، سیلی از مقالات ضعیف و بی ارزشی که صرفاً با هدف ارتقا رتبه گردآوری شده اند، به سوی این قبیل آثار گسیل خواهد شد. چه بسا مقالاتی با نام چند نویسنده که شاید حتی یکی از آنها هم با صاحب آن جشن نامه یا یادنامه آشنایی نداشته باشد! بگذارید حداقل چند جشن نامه و یادنامه ای که هر از گاه برای گرامیداشت مفاخر این کشور چاپ می شود، از گزند رتبه جویان و استادنمایان محفوظ بماند و مورد سوءاستفادۀ استادنمایان قرار نگیرد. با سپاس و احترام، احسان شواربی
نظر کاربر: نظر آقاي احسان شواربي كاملاً منطقي و به جا مي نمايد.