میراث مکتوب- بهتازگی كتاب «از شرع و شعر» یوهانس توماس پتر دِ بروین، استاد بازنشسته ادبیات فارسی در دانشگاه لیدن هلند، با ترجمه مهیار علویمقدم و محمدجواد مهدوی به همت انتشارات هرمس منتشر شده است. نشست هفتگی شهر كتاب روز سهشنبه هفدهم خرداد به نقد و بررسی این كتاب اختصاص داشت و با حضور محمدجعفر یاحقی، سیدمهدی زرقانی، مهیار علویمقدم و محمدجواد مهدوی برگزار شد.
در دُكان آرام عطار اندیشهور
محمدجواد مهدوی:عنوان كتاب «از شرع و شعر» برگرفته از بیت«ای سنایی چو شرع دادت بال، دست از این شاعری و شعر بدار» در «الحدیقه الحقیقه» است. به جز سخن مترجمان و پیشگفتار، این كتاب سه بخش اصلی و پانزده فصل دارد. بخش اول زندگی حكیم سنایی، بخش دوم آثار سنایی: بررسی فقهاللغوی، بخش سوم سنایی: بین شعر مذهبی و غیر مذهبی، پیشه شاعری است.نویسنده در پیشگفتار، به اهمیت سنایی در تاریخ ادبیات فارسی و نقش او در تحول ادبی اشاره میكند و بعد به این نكته میپردازد كه در غرب (برخلاف بسیاری از شاعران كلاسیك ایرانی) توجه زیادی به تحقیق درباره سنایی نشده است.
از نظر نویسنده یكی از مهمترین دلایل دشواری پژوهش درباره سنایی این است كه ما در زندگی سنایی با تقابل بنیادین كفر و ایمان مواجهیم. به گفته دِ بروین «عرصه زندگی سنایی در دكان آرام عطاری اندیشهور بود و نه جمع مریدانی مجذوب، بلكه او در محیط غیردینی ممدوحانی به سر میبرد كه مناصب اجتماعی والایی داشتند. نشانههایی از وابستگی شاعر به این ممدوحان در مهمترین اشعار دینی او به اندازه اشعار غیردینیاش دیده میشود. مفهوم این سخن آن است كه علاوه بر اینكه باید نگرش سنتی و سنایی را به عنوان زاهدی منزوی اصلاح بكنیم، باید در مفهوم نقش او به مثابه شاعری اندرزی هم تجدیدنظر كنیم.»
دِ بروین دشواری دیگر در حوزه پژوهش در آثار سنایی را این میداند كه هنوز بررسیهای دقیق و همهجانبهای درباره آثار سنایی انجام نشده است. نكته قابلتوجه در بخش اول این است كه دِ بروین زندگی سنایی را در سه دوره با نامهای «شاعری دونپایه در قزوین»، «شاعر اندرزگوی خراسان» و «اندرز به سلطان غزنین» تقسیم میكند. در بخش دوم، نویسنده به بررسی همه آثار سنایی و آثار چاپی میپردازد و نسخههای خطی زیادی را بررسی میكند. این اثر زمانی تالیف شده است كه دسترسی به نسخههای خطی به اندازه امروز آسان نبوده است و دِبروین برای به دست آوردن این نسخهها رنجزیادی را متحمل شده است. دِ بروین در بخش دوم به برخی از دشواریهای كار در زمینه آثار سنایی اشاره میكند و بخش سوم كتاب را به شاعری سنایی اختصاص میدهد و به آمد و رفت او بین شعر مذهبی و غیرمذهبی میپردازد. او در این بخش بر این باور است كه با توجه به ابعاد اجتماعی زندگی سنایی نمیتوان تمایز دقیقی میان فعالیتهای او قائل شد و سنایی در موضع شاعری مذهبی نمیتواند از كمكهای مادی و حمایتهای اجتماعی اشراف و اعیان دولتی و روحانی دست بشوید. همچنین، او در پایان كتاب به این مساله اشاره میكند كه فارغ از اثر محتوای غنایی آثار سنایی بر تاریخ اندیشه، اهمیت اصلی این آثار در جنبههای ادبی آنهاست و اینها میتوانند در زمینه تاریخ متنی شعر فارسی سده میانه بسیار آموزنده باشند. همچنین او اشاره میكند كه باید به تاملات شاعر در مورد كاربرد شعر و بهكارگیری آن در جهت تبلیغ اندیشههای مذهبی و اخلاقی هم توجه كرد.
سنایی شاعری مظلوم است
مهیار علویمقدم :حكیم سنایی غزنوی شاعر بزرگ و پرآوازه سده شش قمری است و بیگمان هیچ قلهای از شاعران بزرگ زبان فارسی به مانند او مقطعساز و دورانساز نبودهاند. میتوان از دوران پیش و پس از سنایی سخن گفت، چنانكه در مورد دوران پس و پیش از نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی. سنایی نقطه عطفی است در تاریخ ادبیات ایران. «حدیقه الحقیقه» او یكی از آثار ارزنده ادب عرفانی فارسی و سرآغاز نوعی خاص در شعر فارسی است. «غزلیات» او حالوهوایی متفاوت با تمام غزلهای پیش از خود دارد. شاید كمتر شاعری را بتوان یافت كه مانند او در چندین زمینه شعری سرآغاز و دورانساز باشد.
سنایی زهد عرفان را به شكل موثر بهمنزله یك فلسفه زندگی وارد «مثنویات» خود میكند. او در ادبیات تعلیمی فارسی نقش بسزایی دارد و عناصر بسیاری از سنتهای دوره اسلامی را با حكمت سنتی و حكمت باستانی دوره پهلوی ایران درهممیآمیزد و به ادبیات فارسی وارد میكند. كاربرد مفاهیم قرآنی و حدیثی و نیز نقل داستانهایی درباره پیامبران و اولیا و مفاهیم اخلاقی طریقت صوفیان در اشعار حكیم سنایی، پدیدهای بیسابقه در ادبیات فارسی است كه از روزگار او وارد عرصه شعر فارسی میشود. تاثیر سنایی از شاعران اندرزگرای پیشین به مانند ناصرخسرو و كسایی و تاثیر سنایی بر شاعران پس از خود نیز در خور توجه است. او اصول عرفانی را در كالبد داستانها و تمثیلهای دلپذیر به زیبایی بیان میكند، بهگونهای كه سرودن اینگونه داستانها و روایتها ملال را از خواننده میرباید و او را به درك مفاهیم ترغیب و در فهم پیچیدهترین و دقیقترین مفاهیم عرفانی یاری میكند. این تحول را سنایی در ادبیات فارسی پدید آورد و بعد از او سرمشق شاعرانی چون عطار نیشابوری و مولانا جلالالدین شد.
سنایی در سه قالب شعری قصیده و غزل و مثنوی میسراید و شعر او آمیزهای است از عرفان و شرع و اخلاق. آثار او عبارت است از «دیوان» و قصیدهها و غزلها و رباعیات و قطعهها با حدود چهارده هزار بیت. كتاب دیگر او به نام «حدیقهالحقیقه» یا «الهینامه» یا «فخرینامه» با حدود پنج هزار تا دوازده هزار بیت و در قالب مثنوی است. منظومه رمزی و عرفانی او به نام «سیرالعباد الیالمعاد» نوعی معراجنامه/سفرنامه به عالم روحانیات است و حدود هشتصد بیت دارد. «كارنامه بلخ» او منظومه كوتاهی با حدود پانصد بیت است. «تحریمهالقلم» در قالب مثنوی، حدود صد بیت خطاب به قلم و بیان مسائل عرفانی است. «مكاتیب سنایی» هم مجموعهای است از آثار منثور حكیم سنایی و شامل چندین نامه. این آثار ششگانه بیگمان سروده حكیم سنایی است و آثاری منسوب به او نیز هست كه انتساب برخی از آنها رد شده در برخی هنوز تردید هست.
اما حكیم سنایی را از ابعاد دیگری میتوان نقد و تحلیل و بررسی كرد. گویا سنایی در «حدیقهالحقیقه» و دیگر منظومههای شعری خود در پی دست یافتن به اصول اندیشهای آرمانشهری صوفیانه است، با نگاهی مبتنی بر آرمانشهراندیشی و جاننگری صوفیانه. حتی او در اشعار خود برای نخستینبار به نقد اجتماعی روی میآورد و از زاهدان ریاكار و دوچهره و از صوفیان دكاندار و صاحبمنصبان اهل زر و زور خردهگیری میكند و با شعار «بمیر ای حكیم از چنین زندگانی/ كزین زندگانی چو مردی بمانی» بر مبنای اندیشهجدید دینی راه چارهای ارایه میكند. پیش از او هیچ اندیشمندی چنین چشمانداز گستردهای (از دیدگاه دینی، عرفانی و اجتماعی) به مقوله مرگ ارایه نكرده است. او در حقیقت حكمتی دینی را شكل میدهد و بنیان میگذارد و خودش در این زمینه پیشگام میشود و در عرصه شعر فرآیند و تحولی را به وجود میآورد كه آن در حوزه نقد اجتماعی است. او با شجاعت و جسارت خاص دربرابر ستمهای حاكمان روزگار میایستد و از ریاكاران زمانه شكوه میكند.
او مظهر تحول در یك جریان جدید فرهنگی است. او روح مسلط در قرن شش قمری است و علیه مفاهیم نادرست روزگار خودش به ستیز برمیخیزد. تاریخ ایران در نیمه دوم قرن پنجم دچار بحران شده است و سنایی با رویآوردن به مضامین عرفانی و وارد كردن مضامین عرفانی به شعر فارسی، جامعه ایران را از بحرانی مهم نجات میدهد و با بنبستی فرهنگی به ستیز برمیخیزد كه از چندین دهه پیش آغاز شده بود. او نخستین شاعری است كه قلندر را در نقش بنمایههای اصلی در شعر خویش وارد میكند. همچنین او نخستین شاعری است كه خرابات را به یكی از عناصر اصلی تصویری در شعر فارسی تبدیل میكند. سنایی نخستین شاعری است كه به صورت گسترده اسلام شریعت و اسلام طریقت را در شعر خودش در هم میآمیزد.
در هر تصحیحی متن از صافی ذهن مصححی عبور میكند
سید مهدی زرقانی:بیتردید دِ بروین بزرگترین سناییشناس در عرصه بینالمللی است. «از شرع و شعر» او یكی از برجستهترین آثار تكنگاری در حوزه ادبیات عرفانی است و من تكنگاری دیگری در زبان فارسی و انگلیسی سراغ ندارم كه با این اثر قابلقیاس باشد. پس گفتوگو درباره این كتاب افزون بر آنكه یكی از تحقیقات خیلیخوب و كمتر مورد توجه قرار گرفته را به مركز توجه محققان حوزه ادبیات عرفانی به صورت عام و سناییپژوهان به صورت خاص برمیگرداند، از آن رو مهم است كه میتواند به منزله یكی از بهترین الگوهای تكنگاری موفق برای محققان ما مطرح شود. بررسی ترجمه این كتاب از حوزه تخصصی من بیرون است، اما نثر رویاروی خواننده سالم، روشن و به دور از سایه سنگین متن ترجمهای است. در این جلسه فقط بر متدولوژی دِ بروین متمركز میمانم.
در این كتاب با دو دِ بروین روبروییم چهره اول دِ بروین به مثابه یك مورخ ادبی و چهره دوم دِ بروین به مثابه متنپژوه یا نسخهپژوه است. در هر بخش از كتاب نویسنده با مهارت هرچه تمامتر به سراغ الزامات و اقتضائات آن شخصیت یا بُعد رفته است. در بخش سوم هم وقتی به بافت میپردازد، بینابین است؛ یعنی گاهی مورخ ادبی و گاهی نسخهپژوه و متنپژوه میشود. دِ بروین به مثابه مورخ ادبی، بحث را با بیان دیدگاههای سنتی آغاز میكند و در فصل بعدی به سراغ تاریخ ادبیات سنایی میرود. به نظر میرسد در این بحث، او نظریه دریافت را اساس كار خودش قرار داده است؛ یعنی میخواهد سنایی را در آینه گفتار و تحقیقات دیگران نشان بدهد. او سیر شكلگیری تصویر سنایی را در خلال منابع قدیم و جدید بررسی میكند. اینجا، تاریخ ادبیات دیگر تاریخ زندگی نویسنده نیست، بلكه تاریخ تفسیرهایی ارایه شده درباره سنایی است.
دِ بروین به دو دسته منابع نامتعارف مراجعه كرده است كه این در سنت اروپاییان در قرن نوزدهم به بعد رایج است. یكی از اینها حكایت و دیگری شعر خود سوژه و دیگران است. او حكایت را به شیوه تحلیلی خاص خودش منبع زندگینامهنویسی قرار داده است و همین كار او را از نقل حكایت و سنت تذكرهنویسی متمایز میكند. او در مواجهه با حكایتها از آنها رمزگشایی میكند و با عبور از رویه افسانهای آنها سعی میكند به پیام و هسته حكایتها دست پیدا بكند. او خودش متوجه شده است كه باید تخیل را از امر تاریخی تفكیك كند. او حكایت را از منابع گوناگون و مختلف میآورد و با هم مقایسه و هر یك را تحلیل میكند. اما به همین بسنده نمیكند و تبارشناسی حكایتها (البته نه در معنای فوكویی آن) را نیز انجام میدهد و صورت اولیه، علل شكلگیری حكایت، چگونگی تغییرات آن را هم برمیرسد و باهم تطبیق میدهد و تحلیل و رمزگشایی میكند تا به تصویری برآمده از حكایات دست پیدا كند. این برای ادبیات و تاریخ ادبیات ما روش پسندیدهای است چراكه زندگی شخصیتهای بزرگ ما غالبا آمیخته با حكایت است.
یكی دیگر از منابع نامتعارف او شعر سنایی و دیگران به عنوان سند بررسیهای زندگینامهای است. او خیلی هوشمندانه، در تحلیل شعر به عنوان سند زندگینامهای به سراغ ژانر قصیده و مثنویها رفته است، اما از غزلیات پرهیز كرده است. چون اقتضائات ژانر غزل طوری است كه برای اطلاعات زندگینامهای اصلا سند مناسبی نیست.
حدیقه از پرنسخهترین و آشفتهترینهای زبان فارسی
محمدجعفر یاحقی:سنایی شاعر بزرگی است كه در سرنوشت شعر فارسی تاثیر شگرفی بر جای گذاشته است و حق او بسیار بیش از آن است كه پیش از این در نشستهای شهر كتاب یا در همایشی در دهه هشتاد در دانشگاه تربیت معلم درباره او گذاشته شده است. سالها پیش در معرفی مختصری كه از متن انگلیسی این اثر در نشر دانش نوشته بودم، عنوان آن را به «از شرع و شاعری» برگردانده بودم و این را ترجیح میدهم.
آشنایی من با كتاب «از شرع و شعر» به كمبریج و ملاقات دِ بروین در لیدن باز میگردد. در سفر كوتاهی به لیدن در تابستان۱۳۶۵خورشیدی سراغ او را در بخش فارسی دانشگاه لیدن گرفتم و او را در بخش فارسی و در اوج اعتلای استادی یافتم. او استاد كرسی مطالعات شرقشناسی و به ویژه ایرانشناسی و مدیر بخش بود. وقتی برای اولینبار دِبروین را ملاقات كردم، او را با نشاط و علاقهمند و آگاه به مسائل زبان فارسی یافتم. او در حوزههای مختلف زبان فارسی كار كرده بود و در مباحث فنی زبان فارسی مثل عروض، صناعات و تاریخ ادبیات و انواع ادبی انسان صاحبنظری بود. راجع به این كتاب هم صحبت كردیم و او توضیح داد كه رساله دكترای او زیرنظر كارل یانگ بوده است.
دِ بروین در كارهای متعددی مصاحبت و مشاركت داشته است و مقالات زیادی در دایرهالمعارف اسلام و در دانشنامه ایرانیكا نوشته است كه بعضی از آنها چاپ شده است و شاید مقالات دیگری هم در راه داشته باشد. به نظر میرسد دِ بروین از سنایی در رساله دكترای خود، به عرفان منتقل میشود و كتاب دیگرش «شعر صوفیانه» یادگار همین آشنایی او با عرفان است كه به فارسی هم ترجمه شده است. كارهای متفرقه و متعدد او در زمینههای متعدد در نشر دوره تاریخ ادبیات زیر نظر عرفان یارشاطر در امریكا منتشر میشود. او مدتی در آنجا هم همكاری داشت و حتی ویراستار اصلی كتاب بود.
مطالعات دِ بروین در این كتاب بسیار دقیق و هوشیارانه است. به همه ابعاد این اثر نمیتوانم برسم، ولی درباره موضوعی سخن میگویم كه در سفر نخست به لیدن از او شنیدم. در آن زمان او نسخههای خطی سنایی را جمعآوری كرده بود و قرار بود حدیقه و در ادامه دیگر آثار سنایی را چاپ بكند. این همیشه در پس ذهن من بود و دایم منتظر بودم روزی حدیقه را به تصحیح او ببینم. چراكه او در كار مدرس رضوی اشكالاتی دیده بود و باور داشت تجدیدنظر و تجدیدچاپ این كتاب ضروری است. حتی وقتی بنا شد با همكاری سیدمهدی زرقانی به «حدیقه الحقیقه» بپردازیم، احتیاط میكردم. خبری نشد و من ایمیلی از دِ بروین پرسیدم و متوجه شدم بازنشسته شده است و نمیخواهد این كار را دنبال كند. بنابراین تلویحا از او اجازه گرفتم تا این كار را پی بگیرم. حتی او ما را راهنمایی كرد تا نسخهای از دانشگاه لیدن بگیریم. در نهایت، در تصحیح تازه «حدیقه» كار دِبروین را در نسخهشناسی فوقالعاده یافتم.
دِ بروین با دیدن نسخههای زیاد و بررسی دقیق آنها تكلیف یكی از پرنسخهترین و آشفتهترین كتابهای زبان فارسی را روشن كرده و به نكتههای شایان توجهی رسیده است كه شاید برای ما نمونه باشد. به نظر میرسد این مرد هلندی زبان فارسی و در كنار آن زبان عربی و تركی را یاد گرفته است تا بتواند در بررسی نسخههای خطی بسیار دقیق باشد. البته دِ بروین نمیتواند به فارسی سخن بگوید، فقط فارسی را میشناسد و به خوبی میخواند، اما به زبان انگلیسی ارتباط برقرار میكند. به هر روی، این از شگفتیها است كه كسی اینقدر فارسی خواندنی را خوب یاد گرفته است كه بتواند در نسخههای خطی اینطور تحقیق بكند.
غزاله صدر منوچهری
منبع: روزنامه اعتماد