بهتازگی دو جلد از مجموعهی چهارجلدی «سرّ سخنان نغز خاقانی» نوشتهی محمدرضا ترکی به همت انتشارات سمت چاپ شده است. نشست هفتگی شهر کتاب در روز سهشنبه چهارم آذر به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داشت و با حضور ناصر نیکوبخت، سیدجواد مرتضایی، فرزاد ادیبی، مجید منصوری و محمدرضا ترکی به صورت مجازی برگزار شد.
طریق غریب
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، اظهار داشت: بهتازگی کتاب «سر سخنان نغز خاقانی» که ناگفتههایی دربارهی زندگی، شخصیت و شعر خاقانی شروانی است، به قلم دکتر محمدرضا ترکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، شاعر و خاقانیپژوه، به همت انتشارات سمت انتشار یافته است که دریچهای نوین برای شناخت خاقانی بر روی خواننده وجستوجوگر میگشاید. ترکی پرتوی بر زوایای مختلف شعر او تابانیده است و آشنایی بیشتری برای مخاطب با این شاعر دیرآشنا فراهم کرده است.
مرکز فرهنگی شهرکتاب از دی ماه ۱۳۹۴ به مدت یک سال حدود چهل درسگفتار دربارهی خاقانی برگزار کرد که این درسگفتارها، زمینهای را برای اُنس بیشتر علاقهمندان به زندگی و درک راز و رمز شعرش فراهم ساخت و در این فرصت به تحلیل و بررسی کتاب «سر سخنان نغز خاقانی» میپردازیم.
این کتاب با سالشماری از حوادث سیاسی و فرهنگی قرن ششم آغاز میشود. مرور این حوادث که پیش از تولد خاقانی تا پس از درگذشت او را شامل میشود، ما را با فضای قرن ششم وحوادثی که در بسترآن شخصیت و شعر خاقانی و فضای سیاسی وادبی روزگار او شکل گرفته آشنا میکند. بخش بعدی کتاب، زندگینامه وآشنایی با شعر و شخصیت و آثار خاقانی است و بعدازاین، بخش که حدود۹۰ صفحه نکتههایی را در این حوزه مطرح کرده است. شرح قصاید خاقانی آغاز میشود و با نگاه کلی به هر قصیده، گزارشی از هر قصیده براساس محور عمودی آن ارائه میشود. مؤلف معتقد است که بدون نگاه به محور عمودی یک قصیده و نحوهی چینش اجزاء و تصاویر آن در ساختار کلی، بسیاری از راز و رمزهای موجود در قصاید فنی و ساختارمند، مثل سرودههای خاقانی، مغفول میماند.
خاقانی ۵۲۰ قمری متولد شد. پانزدهسالگی آغاز جدی دوران شاعری اوست و در طول نزدیک به شصت سال زندگی آثار ارزشمندی خلق کرد و از بزرگترین شاعران و قصیدهپردازان زبان فارسی در قرن ششم قمری است. خاقانی به دلیل کمال در سخنوری و نعتهای درخشانی که برای پیامبر اکرم(ص) گفته به حسان العجم نیز شهرت یافت. خاقانی با شاعران مشهور آن روزگار، از قبیل رشید وطواط و ابوالعلاء گنجوی و فلکی شروانی و جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی و مجیرالدین بیلقانی و اثیرالدین اخسیکتی و نظامی گنجوی مناسبات دوستانه یا خصمانه داشته است.
غرابت سخن خاقانی درآوردن معانی تازه و برجستهسازی درحوزهی لفظ و معنی و ساختن ترکیبات تازه و نوآیین وکاربرد فنیتر صنایع بدیعی است.
دکتر ترکی خاقانی را یکی از غناییترین شاعران زبان فارسی میداند که من شاعرانهی او بیش از هر چیز دیگر در شعرش حضور دارد و بیانگر احساسات فردی وی در دورههای مختلف زندگانی اوست و قصاید خاقانی در رثای فرزندش رشید از درخشانترین مراثی زبان فارسی است.
خاقانی شاعری اهل سیاحت بود و به شهرهای مختلف سفر کرد و با آنکه آرزوی دیدار خراسان را داشت، این دیدار برای او فراهم نشد. او با آنکه بیشتر در شروان میزیست، از دربار و محیط شروان خاطری آزرده داشت، خاصه، پس از مرگ پدر و مادر و بستگان نزدیک، دیگر انگیزهای برای ماندن در شروان نمییافت. این بود که از زادگاه خود دل برید و دیگر به شروان برنگشت و سالهای پایانی عمر خود را بیشتر در تبریز گذراند و در این شهر دیده از جهان فروبست و در مزارآباد مشهور این شهر «سرخاب» (مقبره الشعرا) آسود.
خاقانی مسلمانی پاکاعتقاد و پیرو مذهب کلامی اشعری بود و بر معتزله در برخی موارد، مثل مبحث رؤیت حق، خرده میگرفت. او با فلسفه میانهای نداشت و فقه را بالاتر از فلسفه میشمرد. ارادت و علاقهی خاصی به پیامبر و اهل بیت داشت و نعتهای او و نظامی دربارهی پیامبر اکرم(ص) در ادب فارسی کمنظیر است. دکتر ترکی معتقد است که خاقانی را باید بزرگترین ستایندهی کعبه و رسول اکرم(ص) در زبان فارسی به شمارآورد. دکتر ترکی در مقدمه کتاب به خانواده او و مرگ برخی از فرزندانش اشاره کرده و تفسیر و تحلیلی نیز دربارهی خشنودی او از مرگ دخترش ارائه کرده است. اما در ادب فارسی، خاقانی به زنستیزی شهرت دارد و نیازاست که ستیز او با فلسفه و زنان بیشتر کاویده شود.
با آنکه خاقانی کمتر شهرتی به شاعر عرفانی دارد، اما اٌُنس او با سنایی نشان میدهد که در آفریدن مضامین عرفانی پیرو سنایی بوده است و عرفان او بیشتر عرفان نظری است تا عملی.
شایسته است که به آثار منظوم و منثور خاقانی بیشتر توجه و دیوان او که شامل۱۷۰۰۰ بیت در قالبهای رایج شعر فارسی است به همراه «تحفه العراقین» و «منشآت» خاقانی بیشترخوانده شود.
تلاش دکتر ترکی در شناساندن خاقانی و آثارش و نکتهبینیهای او مأجور است.
وظیفهی این نسل میانجی
محمدرضا ترکی اظهار داشت: ما نسلی میانهایم. پیش از ما، در دانشکدههای ادبیات و قبل از آن، در نسل گذشته استادان با متون ادبی از نزدیک مأنوس بودند و آن متون را سینه به سینه از استادان خودشان آموخته بودند. اما با به وجود آمدن دانشگاه و دانشکدهی ادبیات وضع به گونهی دیگری در آمد. دیگر دانشجویان ادبیات بهجای اینکه با خود متون آشنا شوند، با گزیدههایی از متون روبهرویند و بخشهایی از آنها را مطالعه میکنند ودانش آنها هم دانشی گزیدهای است. پس، این نگرانی وجود دارد که در نسل آینده و دنیای پساکرونا و بلایا و ابتلاهای دیگر دنیای مدرن وضع از این هم بدتر بشود. بدین معنا که بعدها دانشجویان ما گزیدهای از گزیدهها را بخوانند و مثلاً تمام نظم فارسی را در کتابی صد صفحهای مروری بکنند و فقط با سرمشقها یا نمونههایی آشنا بشوند.
این خاقانیپژوه افزود: استادان ما با «شاهنامه» و حافظ و سعدی بزرگ میشدند و حجم بسیار گستردهای از متون عربی را مطالعه میکردند. اما امروز این متون در دانشکدههای ادبیات و گروههای ادبیات فارسی تقریباً فراموش شده است. در حالیکه این متون کلید متون فارسی بوده است و بدون آشنایی با آنها دانشی عمیق و جدی از ادبیات فارسی به دست نمیآوریم.
او ادامه داد: وظیفهی ما در جایگاه نسل میانه این است که جد و جهد ویژهای بکنیم تا از این متون رمزگشایی شود. اگر ما برای تصحیح علمی و مجدد این متون و شرح دشواریهای آنها تلاش نکنیم، احتمالاً نسل یا نسلهای بعدی ما هم مجال و حوصله و انگیزهی این کار را نخواهند داشت. این است که چارهای نداریم جز اینکه دانشی را که از پیشنیان خودمان گرفتیم، به نسل بعدی انتقال بدهیم تا زنجیره گسسته نشود. انگیزهی اجمالی و کلی من برای ۲۵ سال اندیشیدن به شعر خاقانی نیز همین بود. چراکه خاقانی از شاعران بسیار مهم و کلیدی زبان فارسی است و به گفتهی برخی استادان، حتی یک سطر از میراث او برای ما مهم و ارزشمند است. من تلاش کردم خاقانی را بفهمم و ابهامها و نقاط لغزش را مطرح کنم. نکات مطرح شده در اینجا، چه در عرصهی زندگی خاقانی چه در زمینهی شعر و شخصیت او، نوعاً تازه است. من بسیاری از مشهورات غلط و به دور از واقعیت را که در اینجا و آنجا بیان شده بود، نقل کردم و سعی کردم هیچ سخنی را بدون دلیل و استناد کافی مطرح نکنم. این در حالی است که شارحان دیگر گاهی اوقات به نظر درست رسیدهاند، اما مستندات خودشان را بیان نکردهاند.
ترکی تصریح کرد: همانطور که دیگر شارحان، که از لحاظ علمی حتماً از من بالاتر بودند، در این کار دچار لغزش شدند من هم به احتمال زیاد در جاهایی دچار لغزش شدهام یا نکتهای را آنچنان که باید و شاید بیان نکردهام. چراکه روش من هم مبنی بر ایجاز بوده است؛ یعنی هرگز به سمت اطناب نرفتم. سعی کردم نکات تازه باشند؛ یعنی اگر چیزی را دیگر شارحان گفتهاند، دیگر به سراغ آن نرفتهام. بلکه به سراغ مباحثی رفتم که یا آنها نگفتهاند یا بین آنها اختلاف نظر جدی وجود داشته و نیاز به داوری بوده است. در آنجا من سعی کردم با مستندات لازم داوری کنم و بگویم که این استاد یا شارح به نکتهی درست دست یافته است. اگر کسی در جایی یا مقالهای به نکتهای اشاره کرده باشد، تا جاییکه مطالعه کردم و در خاطرم مانده، اشاره کردهام و سعی کردم مطلب دست دوم نیاورم. البته گاهی اوقات برای اینکه درست بتوانیم سیر و شرح دهیم و با موفقیت بیان کنیم، مجبوریم بعضی نکات گفته شدهی دیگران را هم در کنار مباحث خودمان مطرح کنیم و اگر این کار را نکنیم، نمیتوانیم مبحث را درست بیان کنیم. به ویژه اینکه شیوهی من در این چهار جلد کتاب شیوهی معلمی بوده است و سعی کردم به گونهای سخن بگویم که در عین ایجاز طوری باشد که یک دانشجوی ادبیات یا علاقهمند به ادبیات یا شعر خاقانی بتواند از آن استفاده بکند و بهره ببرد. این است که این شیوهی معلمی مبنی بر این است که به روشنی سخن بگوییم، باعث شده که برخی نکات را برای روشن کردن مقدمه و پیشینهی بحث و محل نزاع مکرر کنیم. اما به نظرم این مطالب در اقلیت است و نکات تازه و بحثانگیر در کتاب فراوان است.
این مؤلف تأکید کرد: برخلاف بسیاری از شارحان دیگر که فقط به نکات و جزئیات پرداختند و بیت برای آنها مهم بوده است، برای من محور عمودی قصیده بسیار مهم بوده است و سعی کردم با در نظر گرفتن آن شرحی کلی از ابیات بدهم. همچنین، به تاریخ سروده شدن قصاید رجوع کردم. چراکه وقتی تاریخ و ظرف زمانی شعری دانسته شود، میتوان درک بهتر و دقیقتری از آن شعر داشت.
او در پایان گفت: چنین اثری نیازمند نقد جدی است. امیدوارم محققان و استادان آشنا با این حوزه آن را نقد کنند و بعداً بتوانم این نقدها را به ضمیمهی این کتاب منتشر کنم و در معرض نگاه صاحبنظران قرار بدهم.
افقهای نو
ناصر نیکوبخت اظهار داشت: سابقهی خاقانیپژوهی به نقل از پارهای تذکرهها و اظهارنظرها بس طولانی است و خوشبختانه شروح کامل و مختصری از شعر او از گذشته و حال به ظهور پیوسته است و در سدهی اخیر پژوهشهای درخوری از شعر خاقانی در قالب مقاله، رساله، کتاب، شرح در معرض نقد و نظر مخاطبان قرار گرفته است. آنچه به کتاب «سر سخنان نغز خاقانی» اهمیت توجه میدهد، کشف عرصهها و افقهای جدیدی از شعر خاقانی است که تاکنون از دید بسیاری از شارحان و پژوهشگران دیوان خاقانی مغفول مانده بود. این کتاب مبتنی بر مسائل، موضوعات، توصیفات، روششناسی مخصوص دقیقی است که خوشبختانه از منابع کتابی، مقالات و شروح جدید و قدیم بهرهی کافی برده است. متأسفانه پارهای از شارحان معاصر در شرح دیوان خاقانی فقط به کتابهای لغت عمومی و اطلاعات شخصی خودشان اکتفا کردند و کمتر به پیشینهی خاقانیپژوهی توجه داشتهاند. اما این اثر با دیدی نقادانه غالب این پژوهشها را پیش چشم داشته است. با نگاهی به کتابنامه با فهرستی غنی از آثار مرتبط با خاقانیپژوهی مواجه میشویم.
او بیان داشت: خاقانی یکی از برجستهترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی و صاحب سبک است. شعر او در مقاطع تحصیلی دانشگاهی تدریس میشود و شعری پیچیده و فنی است که برای فهم معنی و مقصود شاعر نیاز به تبیین و توضیح آن است. به علاوه، شعر خاقانی مملو از ترکیبات و اصطلاحات علوم متداول و پارهای حوادث تاریخی و اجتماعی و سیاسی عصر او است.
نیکوبخت دربارهی محسنات، نوآوریها و اهمیت کار ترکی گفت: این کتاب حاوی مطالبی است که آن را از شروح پیشین ممتاز میسازد، مشتمل بر یک سالشمار حوادث سیاسی و فرهنگی عصر خاقانی پیش از تولد تا درگذشت او که فهرستوار تنظیم شده و بیانگر بسیاری از ناگفتهها است که ما را به شعر و شخصیت خاقانی راهنمایی میکند. در این اثر در شرح قصاید روش واحدی معمولی شامل معرفی کوتاه قصیده، نکات کلی و تبیین و تعریف براساس محور عمودی قصاید، یافتن تاریخ تقریبی سروده براساس قراین درونمتنی و برونمتنی است.
او افزود: این کتاب تا حدی تکملهای است بر کتاب «نقد صیرفیان». همچنین، نقد و تصحیح بسیاری از مشهورات در باب زندگی، همسر، استادان، فرزندان و سوانح عصر خاقانی است. دیگر اینکه در شرح ناگفتهها اغلب به خود دیوان خاقانی و «طرفهالعین» و «منشآت» ارجاع داده شده است و گاهی در تبیین بعضی از ترکیبات با شواهدی از شعر سنایی و شاعران همعصر مواجهیم. ترکی برای یافتن ترجیح یک ضبط بر ضبطهای دیگر نسخ سعی بلیغی کرده است و گاهی قریحهی شعری نیز به مدد او آمده است.
نیکوبخت در ادامه برخی دریافتها، ضبطها و ترجیحهای ترکی را در شرح و معنی دیوان خاقانی به تفصیل نقد کرد و دربارهی برخی موارد مبهم باقیمانده توضیحاتی داد. در ضمن تأکید کرد که این اظهارنظرها جنبهی استحسانی دارد و دلیل آنها قانع نشدن در بعضی مواضع بوده است که شاید در چاپهای بعدی رفع شود. همچنین، اظهار امیدواری کرد که این موارد را در قالب مقاله یا حاشیهنویسی به مؤلف ارائه کند. او در بخشی از این سخنان گفت: در صفحهی ۲۵ مقدمه دربارهی تولد خاقانی به این بیت خاقانی استناد میکند که «چون به قزوین ساحری شد زیر خاک/ خاک شروان ساحری دیگر بزاد» و مدعی است که این بیت بر تاریخ معنوی شاعر یا تولد شاعرانگی خاقانی دلالت دارد و نه تولد ذاتی او. به نظرم، این اظهار نظر چندان محکمهپسند نیست. اگر چنین چیزی را بپذیریم، باید در تاریخ تولد بسیاری از بزرگان ادب فارسی این تردید را روا بداریم. چراکه غالباً در تاریخ تولد شاعران به شهرت شاعرانگی یا حکمت آنها اشاره شده است. شاید بتوان گفت که مقصود شاعر بیشتر تاریخ تخمینی و تقریبی بوده است.
او بیان داشت: در شرح سوانح زندگی خاقانی، دکتر ترکی در باب فرزندان منوچهر شروانشاه گفته است که منوچهر چهار فرزند داشت و به اسامی آنها را اشاره کرده است. در حالیکه فلکی شروانی تعداد فرزندان او را پنج نفر دانسته است. همچنین، در صفحهی ۲۶ تا ۲۸ ترکی از شاعران همعصر خاقانی به تفصیل یاد کرده است، اما جا داشت دربارهی رابطهی فلکی شروانی با خاقانی نیز سخن گفته میشد. چراکه در این باب اختلافنظرهایی وجود دارد. مثلاً خود خاقانی در ضمن یک قطعهی سهبیتی در مرثیهی فلکی میگوید، «عطسهی سحر حلال من فلکی بود/ بود به ده فن ز راز فلک آگاه». به هر حال، خاقانی مدعی است که فلکی شاگرد او بوده است. ولی در پارهای از ابیات دیگر شاعران، گاهی خاقانی شاگرد فلکی دانسته شده است. مثلاً رضاقلی خان هدایت به استناد بیتی از اثیرالدین اخسیکتی که در معارضه و به هجو خاقانی سروده است، میگوید «ز آخور فلکی توسنی برون آمده که طوق نعلش بر حلقهی دهان من است». از طرف دیگر، بسیاری از محققان معاصر مثل فروزانفر، صفا، انصاری کازرونی و دولتشاه سمرقندی، خاقانی و فلکی را از شاگردان ابوالعلای گنجوی دانستهاند. پس، انتظار میرفت ترکی دربارهی این مهم هم رمزگشایی میکرد.
نیکوبخت گفت: در نقد شرح ابیات باید بگویم که ترکی به پارهای مقالات منتشر شده در نشریات علمی مراجعه کرده است و ضمن نقل و نقد پارهای از این مطالب در پاروقی به آدرس آنها هم اشاره شده است، اما معالأسف مشخصات کتابشناسی این مقالات در فهرست منابع کتاب نیامده است. همچنین، گاهی ترکی در بیان بعضی مسائل بدیهی تفصیل داده است، در حالیکه این کتاب به اعتراف مقدمهی مجموعهی سمت بیشتر برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی تدوین شده است. دیگر اینکه، اگر بپذیریم در پارهای از مواضع وقتی ترکی دربارهی بیتی اظهار نظر نکرده است، نظر شارحان را پذیرفته است، آنگاه میتوانیم نقدهای زیادی بر کتاب روا بداریم.
شرح نکتهها و بدگفتهها
سیدجواد مرتضایی اظهار داشت: این کار در حوزهی تحقیقات دربارهی خاقانی و شعر او بسیار اثرگذار است. پنجه در پنجهی خاقانی انداختن جسارت میخواهد. این میدان مبارزه بسیاری را مغلوب خودش کرده است. ولی فاضل دانشمند، محمدرضا ترکی، بهخوبی نشان داده که در این حوزه بسیار توانمند و مسلط است. پیشتر هم کتابهای «نقد صیرفیان» و «غایت ابداع» (ترجمهی «منشآت» خاقانی) و مقالاتی را دربارهی خاقانی منتشر کرده است. دو مجلد از «سر سخنان نغز خاقانی» منتشر شده است و دو جلد دیگر آن نیز منتشر خواهد شد. همچنین، امیدواریم بعد از این مجموعهی چهارجلدی شاهد مجلدات دیگری در بررسی غزلیات و اشعار خاقانی باشیم.
او در ادامه گفت: جلد اول «سر سخنان نغز خاقانی» را با دقت خواندم و بسیار لذت بردم. این جلد شامل مقدمه، نگاه کلی، تاریخ سروده و نکتهها است. مقدمهی ۹۲ صفحهای شامل مطالبی بسیار خواندنی، مانند سالشمار حوادث مهم قرن ششم هجری، زندگی خاقانی و ذکر نکاتی تازه است. بر خلاف آنچه غالب تذکرهنویسان و خاقانیپژوهان اذعان داشتند، ترکی با ذکر دلایلی متقن پیوند سببی خاقانی با ابوالعلاء گنجوی بهواسطهی پیوند با دختر او را رد میکند. او سال وفات خاقانی را با ارائهی مدرکی بسیار مستدل و معتبر تعیین میکند. همچنین، مذهب فقهی خاقانی را تعیین میکند. اکثر خاقانیپژوهان ادعا میکنند که خاقانی بر مذهب شافعی بوده است، اما ترکی با ذکر شواهدی از متن دیوان خاقانی و بیتهایی از قصاید او ثابت میکند که قریب به یقین خاقانی بر مذهب حنبلی بوده است. چراکه از دوسه بیت او بوی شافعی بودن هم به مشام میرسد.
مرتضایی افزود: نویسنده در بخش «نگاه کلی» مضامین و محورهای اصلی قصیده را بر میشمرد. این خواننده را با فضای کلی قصیده آشنا میکند. در بخش «تاریخ سروده» نویسنده کوشیده است با توجه به قرائن آشکار یا گاهی ضمنی و پوشیده در برخی ابیات قصاید تاریخ سرایش قصیده را دقیق مشخص کند یا حدس بزند. این کار بسیار مهم است. ضمن اینکه با این کار میتوان پیوند مسائل تاریخی و اجتماعی را با سرایش قصیده دریابیم که این در حوزهی سبکشناسی هم بسیار مهم است. چراکه میتوانیم سیر تحول سبکی این شاعر را هم بررسی کنیم.
او ادامه داد: بخش اصلی کتاب ذیل عنوان «نکتهها» قرار گرفته است. این بخش حاصل سالها تدریس و تحقیق در حوزهی خاقانیشناسی است و بهسادگی بهدست نیامده است. شعر خاقانی بسیار دشوار است. چنانکه برخی از اصحاب تذکره به مبالغه گفتهاند شاید پانصد بیت خاقانی قابلفهم باشد. این نشان میدهد که از دیرباز فهم شعر خاقانی برای مخاطبان دشوار بوده است. نویسنده بهخوبی با مراجعه به منابع دست اول و اسناد درجهیک توانسته است از برخی بیتهایی که شارحان خاقانی یا فعالان در این حوزه به آن اشارهی مستندی نکردهاند، بهخوبی رمزگشایی کند. برای مثال، بسیاری از شارحان قصیدهی ترسائیه را حبسیه و ممدوح آن را شاهزادهای ارمنیمذهب دانستهاند. اما ترکی ثابت میکند که این قصیده حبسیه و در مدح شاهزادهی ارمنی نیست. همچنین، قصیدهی نهم دیوان خاقانی در مدح رشیدالدین وطواط است. او مقدمهی بسیار محققانهای نوشته است و با ذکر دلایلی ثابت کرده است که برخلاف دیدگاه رایج، ابتدا میان رشیدالدین وطواط و خاقانی کینهای بوده است و بعد این کینه به دوستی و آشتی تبدیل شده است.
مرتضایی در پایان گفت: قطعاً این کتاب برای روزگار ما بسیار مغتنم است. چراکه بسیاری از افراد، حتی دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، به مطالعه یا پژوهش در اشعار فنی، پیچیده و دشوار خاقانی رغبت ندارند. و چنین کتابهایی میتواند کلیدهای دریافت این پیچیدگیها و دشواریها را در اختیار خوانندگان بگذارد و به مطالعهی این آثار جلب کند. خاقانی شاعر فرمالیست/صورتگرای تمامعیار است. او در این زمینه پیشکسوتِ حافظ است و بدون تبلیغ، هیچ نکته، اصطلاح یا کلیدواژهای نیست که خاقانی بیهوده آن را به کار برده باشد. بلکه همه قطعاً مستند به یک سندند.
ترجمهی تصویری
فرزاد ادیبی، گرافیست و طراح، اظهار داشت: خاقانی برای من همیشه شاعری دور از دسترس و درون قلمرویی پرنقش و نگار و نفوذناپذیر بود. سال ۱۳۹۵ آقای محمدخانی طبق روال از من خواستند برای پردهی پشت سخنرانان درسگفتارهای شهر کتاب طرحی بزنم. این بار درسگفتارها مربوط به خاقانی بود. بنابراین، به سراغ خاقانی رفتم تا برای این درسگفتارها پردهای درخور طراحی کنم. امسال هم دکتر محمدرضا ترکی از من خواستند برای کتاب «سر سخنان نغز خاقانی» طراحی کنم. به مناسبت این کار بیشتر با خاقانی آشنا شدم و ارتباط گرفتم.
او توضیح داد: گرافیک به نوعی ترجمهی زبان تصویری است و در هر ترجمهای زبان مبدأ، زبان مقصد و مسیر ترجمه وجود دارد. من درس زبان مقصد را خواندم و تا حد زیادی در زبان مبدأ کار کردم؛ یعنی معمولاً کارهایم در حوزهی ادبیات بوده است. اما خاقانی را کمتر میشناختم. پس دوباره به سراغ او رفتم و متوجه شدم که او در عین اینکه مهندس واژهها و کلمات است، در جاهایی چهقدر عاطفی برخورد کرده است؛ علیرغم تبختری که در بعضی جاهای در اشعارش وجود دارد، در جاهایی چهقدر متواضع است. این برای من خیلی جذاب و جالب بود.
ادیبی در پایان تأکید کرد: در طراحی جلد کتاب علمی و آموزشی دست طراح بسته است و چندان جای جولان دادن ندارد. اما سعی کردم تا آنجا که میشود قدری هنرمندانهتر عمل بکنم. دو ظرفی که روی جلد این کتابها کار شده است، تقریبا معاصر این شاعرند و تصویر نمادین پرندهای را دارند که آن را میشناسید. تلاش کردم تا جای ممکن ترجمهی درستی از این کتاب ارائه بدهم. امیدوارم در این ترجمه موفق شده باشم.
بازیابی معانی فوتشده در فرهنگ لغت
مجید منصوری، عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینا، اظهار داشت: در ارزش شعر خاقانی همین بس که شمس تبریزی میگوید، آن دو بیت خاقانی میارزد به جمله دیوان سنایی و فخرینامهاش. البته او آن دو بیت را مشخص نمیکند. خاقانی شاعری ابتذالگریز و به قولی شاعر خواص است و دریافتن شعر او احاطه و اشراف زیاد میخواهد. شاید به همین سبب، خیلیها بمباران اطلاعاتی در شعر او را به عقدهی حقارت و مسائلی اینچنینی ربط میدهند. به هر جهت، تدریس و تحقیقات دانشگاهی پایگاه و جایگاه شعری او را بالاتر برده است. چنانکه امروز با علت و دلیل او را ستایش میکنیم، از معنیتراشی شارحان گذشته فاصله گرفتیم و به قولی خاقانی را بهتر میشناسیم.
او در ادامه گفت: من ششهفت سال مستقیم شاگرد محمدرضا ترکی بودم و بعد از آن هم از طریق دنیای مجازی از علم و دانش او بهره بردم. اگر بخواهم او را با یکیدو واژه توضیح بدهم، او دانشمندی متواضع است. این تواضع در علم و جایگاه ترکی در ادبیات فارسی ریشه دارد و در همهی نوشتههای او از جمله این کتاب مشاهده میشود. احاطهی کمنظیر او به متون ادبیات فارسی، عربیدانی و اشراف او بر آثار خاقانی و تحقیقات قدم و جدید به این کتاب ارزش بالایی بخشیده است. مطالعهی او در متون نظم و نثر عربی در فهم شعر خاقانی بسیار راهگشا بوده و دستیابی او به نکتههایی را ممکن کرده است که از دید شارحان دیگر دور مانده است. افزون بر این، اشراف او بر آثار خاقانی و آثار تحقیقاتی جدید و قدیم در شرح او مؤثر بوده است. چنانکه در شرح او ربط بین آثار مختلف خاقانی دیده میشود؛ یعنی در بسیاری موارد شعر خاقانی با دیگر شعرهای او توضیح داده شده است.
او افزود: مؤلف خود شاعر است و عنوان شاعرانهی کتاب تعجبی ندارد. اما باید گفت که این عنوان زیادهگویی نیست و بهخوبی محتوای کتاب را انعکاس میدهد. گرهگشاییهای این شرح تأیید میکند که عنوان برای کتاب خیلی بزرگ نیست. حتی به نظرم، این شرح را باید در مقایسه با سایر شرحهای دیوان خاقانی قضاوت کرد و در مقام مقایسه به اندازهی قامتی از دیگر شرحها بالاتر است. مؤلف وقت خواننده را تلف نمیکند؛ یعنی این شرح گزارش سادگیهای دیوان خاقانی نیست. ترکی برعکس دیگر شروح بهجای حذف شرح بیتهای دشوار، از بیتهای ساده گذشته و بیتهای دشوار را توضیح داده است. پس، اگر مخاطب اندک علاقهای به شعر خاقانی داشته باشد، نکتههای نغز نوشته شده بر این دیوان مثل سیل او را با خود میبرد.
منصوری بیان داشت: ترکی خواننده را گمراه نمیکند. اینجا، اگر از جایی نقل شده به آن اشاره شده است. حتی اگر در گفتهی خود مؤلف شک و تردیدی وجود دارد، احتمال آن را مطرح کرده است. دیگر اینکه، کتاب هم شرح و هم نقد منصفانهی نقدهای دیگر است. افزون بر نقد منصفانه، در این کتاب از مقالات و تحقیقات جدید استفادهی امانتمدارانه شده است. ترکی همانطور که در جایی میگوید، توجه به قصاید سنایی کلید فهم برخی قصاید خاقانی است، در این شرح گاهی به ابیات سنایی گریز زده است. همچنین، نثر کتاب دانشگاهی و به دور از هرگونه لفاظی شاعرانه و عبارتپردازیهای چندپهلو است. به بیانی، نثر ترکی زلال و بیپیرایه است.
او مقدمهی این اثر را کتابی ارزشمند در باب احوال و آثار خاقانی دانست و تأکید کرد، این کتاب صرفاً شرح نیست و میتوان براساس نکتههای بیان شده در آن تصحیحی از دیوان خاقانی انجام داد که از بهترین و معتبرترین تصحیحها باشد. سپس، گفت: از بخشهای ارزشمند این کتاب بحثهای لغوی است. اکتفا نکردن به سخن فرهنگنویسها ارزش کار را بالا برده است. گاه واژگانی در دیوان خاقانی وجود دارد که معانی فرهنگ لغتی آنها نمیتواند مفهوم و مقصود ابیات خاقانی را روشن کند. مشخص است که اینها معنیهایی داشتهاند که از فرهنگهای لغت فوت شده است. در اینجا، ترکی براساس شواهدی از شعر خاقانی و متون مختلف معانی جدیدی برای آنها حدس زده است.
او ادامه داد: در بخش تاریخ سروده شدن قصاید، ترکی با توجه به اشراف بر آثار خاقانی و تاریخ عصر او برخی موارد را کنار هم گذاشته و توانسته حدس و گمان را به تاریخ دقیق نزدیک کند و مخاطب را یک قدم به فهم شعر خاقانی نزدیک کند. چراکه قدما اشعار را براساس حروف قوافی و ترتیب الفبایی مرتب میکردند و این تا حدودی کار را برای محققان دشوار میکند.
منصوری از کیفیت صفحهآرایی و وجود اشکالات ویرایشی در اثر انتقاد کرد و در پایان گفت: شارح دانشمند این کتاب دلبسته ودلباختهی آثار خاقانی است و این دلبستگی گاهی اوقات به نوعی جانبدارانه به چشم میآید. البته هر کس با بوطیقای شعری و اندیشهی خاقانی آشنا باشد، به همین صورت خواهد بود. مثلاً وقتی خاقانی در باب مرگ دخترش شادی میکند، دیگران او را سرزنش میکنند، اما ترکی این را نوعی سنت ادبی قلمداد میکند و به درستی نشان میدهد که خاقانی به سرنوشت دخترانش بسیار اهمیت میداده است. کما اینکه در «منشآت» و نامههای او خطاب به دامادهایش این امر مشخص است.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه شهر کتاب