ميراث مكتوب- كامران فاني در اولين نشست “متن پژوهي ،راهگشايي براي عرضه بهتر متون” گفت: نقد متون درواقع يعني تصحيح متن و به همين دليل اصطلاح لاتيني ”اديسييوكريتيكوس/ editio criticus“ به صورت ”تصحيح انتقادي“ وارد زبان فارسي شده و نقد متون هم از همين جا پيدا شده است.
وي ادامه داد :وقتي كه چاپ در اواخر قرن پانزدهم / نهم در اروپا پيدا و باب شد, در ابتدا كتاب ها را درست مثل نسخ خطي چاپ ميكردند. درواقع, وقتي كه براي اول بار خواستند متن تورا ت و انجيل يابه اصطلاح خودشان بايبِل Bible را چاپ كنند, متن لاتين را كه وولرايت ناميده ميشد, كنار گذاشتند و خواستند كه راسموس/ Rasmuss متن عربي و يوناني كتاب مقدس را تهيه كند، اما او در شروع كار متوجه شد كه نسخههاي قديمي با همديگر تفاوت دارند و چون كتاب متني مقدس بود و جنبة اعتقادي داشت, لازم ديد كه اين تفاوتها را متذكر شود و در عمل همين كار را كرد.
فاني افزود :بعد از آن مرحلهاي پيدا شد كه مرحله نقد نام گرفت, همان كه در انگليسي كريتيسيزم/ Criticism و در لاتين ”كريتيكوس“ ميگويند. درواقع, در آن هنگام فكر كردند كه به دو نحو ميتوان به يك متن نگاه كرد. يكي اين كه متن را نقد كنند كه در انگليسي ”Textual Cr“ ناميده شد و در فارسي معادل ”نقد متون“ است. نگاه ديگر از راه «نقد محتوا» انجام ميگيرد. امروزه, مقصود ما از نقد, عمدتاً نقد محتواست, نه نقد متون.
وي تاكيد كرد : درواقع تصحيح به معنايي كه امروز ميشناسيم و محمد قزويني در اوايل قرن بيستم/ چهاردهم آن را اقتباس كرد، در قرن قبل از آن و تحت تأثير نهضت رمانتيسيسم پيدا شد. رمانتيسيسم كه در اوايل قرن نوزدهم/ سيزدهم پيدا شد با ناسيوناليسم همراه بود و هر كشور تصور ميكرد كه بايد به زبان خود و كشور خود و قوم خودش توجه كند و متون قديمي خود را كه معمولاً هم به زبان هاي بومي بودند، به زبان خود چاپ كند. در اين زمينه آلماني ها از ملل ديگر علاقهمندتر و فعالتر بودند.
وي گفت:براي انگليسي ها كه هيچ چيز نداشتند، وقتي براي اول بار خواستند كه نخستين متن زبان انگليسي را كه حماسهاي از قرن هشتم/ دوم به نام بيوولف/ Beowulf بود چاپ كنند, چند نكته برايشان مهم بود: اول اين كه همة نسخههاي خطي مخصوصاً قديمي ترينشان را جمعآوري كنند. ثانياً همه نسخه بدل ها و تحريف ها و تغييرات را ضبط كنند و يك مطالعة دقيق زبانشناختي بر روي آنها انجام داده و اصل نسخهها را حفظ نمايند. در واقع وسواسي پيدا شد و شكل گرفت كه هرگز در ميان قدماي ما مشاهده نشده بود، وسواسي كه بعداً در همه وجوه پيدا شد.در ايران هم وقتي كه مرحوم قزويني در سال1903 / 1321يا 1904/ 1322ق به اروپا رفت با اين روش آشنايي يافت و آن را در مورد چهارمقاله به كار بست و اين اثر را در حدود صد سال پيش به چاپ رساند.
وي همچنين متذكر شد : تنها راه ورود به درون يك كتاب و آگاهي از محتواي آن وجود فهرست هاي الفبايي آخر كتاب است و گمان مي كنم كه در حال حاضر تهيه فهرست وجود آن، مهمترين مسأله در زمينه تصحيح متون است، البته در امر تصحيح متون فعلاً به قسمت اول آن كار ندارم, جز بيان اين نكته كه قسمت اول معمولاً دو بخش دارد. يك بخش همان نقد و به عبارت ديگر نقد محتواست و ديگري نقد متن است .
فاني افزود :يكي از كتاب هايي كه از نظر نثر فارسي بسيار مهم هست، سيرت رسول الله (ص) است كه ترجمهاي است به فارسي از سيره ابن هشام دربارة زندگي پيامبر (ص) و به كوشش آقاي دكتر اصغر مهدوي تصحيح شده است. اين كتاب كه از لحاظ محتوا فوقالعاده عالي است، از نظر نثر فارسي هم بس زيبا و در خور توجه است، چندان كه ميتوان گفت كه يكي از زيباترين نثرهاي زبان فارسي است. درواقع شيوايي و رواني زبان فارسي را بايد در اين كتاب مشاهده كرد.
وي در پايان گفت :نكته ديگر اين كه امروزه رسم بر اين است كه چه در كتاب هاي خارجي و چه در تأليفات ايراني، قسمت هاي مهم را با حروف سياه چاپ ميكنند. اين نكته مهم به درك و فهم مسألة اصلي كمك بسيار ميكند، اما اگر در يك جا زياد شود، بكلي بيفايده خواهد بود. اين همان كاري است كه اكنون در فهرستهاي جديد انجام ميشود، بخصوص كه اگر از طريق كامپيوتر يا اينترنت وارد فهرست يك كتابخانه بشويم و بخواهيم دربارة يك موضوع تحقيق كنيم.