میراث مکتوب- پیش از این چهار دیباچۀ قدیم برای شاهنامه شناخته شده بود. از این چهار دیباچه، سه تا با کیفیّت خوبی تصحیح و چاپ شدهاست. در سالهای اخیر دیباچۀ پنجمی شناخته و بهتصحیح محمدجعفر یاحقی و محسن حسینی وردنجانی منتشر شده است.
مصحّحان این دیباچه معتقدند این اثر نکات ارزندهای دارد و مؤلّف آن با بررسی متن خود شاهنامه توانسته است برخی افسانههای دیباچههای پیشین را رد کند و نتایج درستی دربارۀ زندگی فردوسی بگیرد و ضمناً دربارۀ سلسلههای پادشاهی ایران نیز، بر اساس شاهنامه و کتب تاریخی، مطالبی نوشتهاست.
آنچه در این دیباچه جای بررسی دارد از این قرار است: بررسی دقیق ارتباط متن این دیباچه با دیباچههای پیشین و تأثّر احتمالی این دیباچه از آنها؛ مشخّص کردن این که مؤلّف دیباچۀ پنجم از کدام کتب تاریخی در کجای مطالبش استفاده کردهاست؛ بررسی نثر دیباچۀ پنجم و نقاط ضعف و قوّت آن و تأثّرات احتمالی نثر مؤلّف از نثر کتب کهن که احیاناً در مواردی موجب انحراف نثرش از معیار زمانه شدهباشد؛ بررسی ضبط ابیات شاهنامه در دیباچه و مقایسۀ آن با نسخههای کهن شاهنامه و نسخههای معاصر مؤلّف و حدس زدن این که از کدام خانوادۀ نسخ بیشتر بهره بردهاست.
متأسفانه در این تصحیح جز اشارهای کوتاه و بدون شاهد به ارتباط دیباچۀ پنجم با سایر دیباچهها، هیچ اثری از سایر مطالب یادشده نیست.
در مقالۀ «چاپی نه درخور متن از متنی نه درخور چاپ! نقد دیباچۀ پنجم شاهنامه»، افزون بر آنکه تصحیح این متن، از نظر کلّیات و جزئیات، به محک نقد خورده، محتوای دیباچۀ پنجم شاهنامه هم مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتهاست.
این مقاله به قلم علی شاپوران، در شمارۀ 78-79 فصلنامۀ گزارش میراث (دورۀ سوم، سال دوم، شمارۀ یکم و دوم، بهارـ تابستان 1396) به انتشار رسیده است.
این شماره از مجلۀ گزارش میراث را از اینجا میتوانید تهیه کند.