کد خبر:10865
پ
فاقد تصویر شاخص

نقدی بر مقالۀ علمی پژوهشی «چهار استاد»

نقدی بر مقالۀ تبیین ساختار سلسله مراتب اداری گورکانیان با تکیه بر منشآت بدایع الانشاء یوسفی هروی(940ق) – سیف الله اکبری ارجانی.

تبیین ساختار سلسله مراتب اداری گورکانیان

با تکیه بر منشآت بدایع الانشاء یوسفی هروی(940ق)

ندا مراد(دانشجوی دکتری)، سید منصور طباطبایی(استادیار دانشگاه تهران)

منوچهر اکبری(استاد دانشگاه تهران)، عبدالرضا سیف(استاد دانشگاه تهران)

گنجینه اسناد، سال 27، شماره 105، بهار 1396. صص  42ـ 28.

 

میراث مکتوب – نوشتن مقاله گروهی در برخی از حوزه­ های علوم انسانی و به ویژه ادبیات، یعنی زحمت به دیگران دادن و ایجاد انحراف در مسیر درست پژوهش. مقالاتی که اگر هم مورد انتقاد قرار گیرد، هرکس دامن خود را مبرا می­داند و مسوولیت خطاها را بر عهده دیگران و از جمله دانشجو می­ اندازد که به او مدرک دکتری در ادبیات داده­ اند. اما حتماً همه از امتیاز پژوهشی چاپ مقاله برای ارتقا بهره­مند می­ شوند. مهمتر آن که یک استاد می­تواند بدون داشتن حتی یک مقاله علمی همه امتیازات مقاله را در کارهای مشترکی از این نوع کسب کند و حتی به استاد کامل و بعد به رتبۀ استاد ممتاز برسد. اگرچه در باب این موضوع در سالهای اخیر سخن بسیار گفته شده است و همه دلسوزان نسبت به آسیب این نوع کارها به مسئولان بی درد وزارت علوم گوشزدها کرده­ اند اما کسی وقعی ننهاده است. نگارنده در اینجا بر آن است تا به بهانۀ نقد یکی از این مقالات، نتیجۀ عملی سخن دلسوزان را نشان دهد. بر پایه تقسیم بندی مطالب اصل مقاله آغاز می­کنم.

عنوان مقاله: این عنوان خود دارای سه اشکال اساسی است:

  1. کاربرد اصطلاح امروزی «سلسله مراتب اداری» به جای نظام دیوانی هم نادرست و هم غیر متناسب با متون کهن و طبقات مطرح شده در این متن است.
  2. همچنین «منشآت بدایع الانشاء» حشو قبیح است.
  3. ذکر سال در برابر نام یوسفی هروی بدون ذکر «تألیف 940ق» موجّه نمی­ نماید.

نویسندگان محترم مقالۀ یادشده، کار را به یک مقدمه و دو گفتار مجزا تقسیم کرده­ اند. مقدمه خود شامل دو عنوان ذیل است:

پرسش­های پژوهش: روشن بودن هدف از نگارش یک مقاله می­ تواند و لازم است به صراحت بیان شود. اما سؤالات مطرح شده به عنوان پرسشهای پژوهش در این مقاله ظاهراً بر پایه متن اصلی رساله دکتری، در قالب سه پرسش مطرح شده است اما مؤلفین محترم در مرحلۀ تدوین مقاله فراموش کرده­ اند که پرسش اصلی این مقاله چیز دیگری غیر از سه پرسش یادشده است.  

پیشینۀ پژوهش: می­ دانیم مهمترین بخش یک پژوهش توجه به پیشینه تحقیق است و اگر این بخش مورد توجه صحیح قرار نگیرد در بسیاری از موارد و از جمله در اینجا کلیت کار تکراری و بی­ فایده خواهد بود. نویسندگان گرانقدر در این بخش به یک جمله اختصار کرده­ اند: «درباره این کتاب پژوهش مستقلی صورت نگرفته است.» اما باید یادآور شد که تصحیح این کتاب در سال 1390 در دانشگاه اصفهان و زیر نظر استاد دانشمند مهدی نوریان توسط آقای هومان اسدی دومكاني انجام شده است. همچنین تنها به یک چاپ سنگی از این کتاب اشاره شده است اما دست کم دو نسخه چاپ سنگی از بدایع الانشاء موجود است که در یکی(چاپ 1316ق) علاوه بر خط نستعلیق روشن و خوانا، در حاشیۀ کتاب شرح موارد دشوار آمده و معنی تک تک کلمات متن در میان سطور نوشته شده است. دو مورد یاد شده اساس کار تصحیح متن به صورت پایان نامه را با پرسشی اصلی مواجه می­کند.

نویسندگان دانشمند مقاله در گفتار نخست به موارد ذیل پرداخته ­اند:

شرح احوال هروی: معرفی مؤلف این اثر منحصر به هفت سطر، نقل قول مستقیم از کتاب تاریخ ادبیات فارسی ذبیح الله صفاست؛ بدون کلمه­ ای تغییر یا نکته­ ای در تکمیل. گویی پس از حدود چهل سال از کار دکتر صفا، هیچ اتفاقی نیفتاده و مؤلفین ارجمند حتی با بررسی دقیق آثار مؤلف نتوانسته­اند کلمه­ ای دربارۀ او، زندگی و آثارش بیفزایند.

اهمیت موضوع منشآت از منظر تاریخی و ادبی: مطلب نوشته شده در این بخش مطلب خنثایی است و عملا ارتباطی با منشات هروی ندارد. یعنی می­تواند در هر مقاله دیگر مرتبط با موضوع منشآت آورده شود. پس خاصیت این بخش چیست یا چه نکته تازه­ ای در آن هست؟

ویژگی نامه ­ها در دورۀ گورکانیان: ذیل این عنوان تنها به این عبارت از ملک الشعرا استناد شده است که «هند دربار دوم ایران بود». سپس تنها یک جمله باقی مانده است: «دبیران و منشیان نثر مصنوع را رواج دادند و در زمینه منشآت­ نویسی کارهای درخور توجهی کردند». تعدادی از کتابهای منشآت این دوره نام برده شده و بر اهمیت این دست از متون برای پژوهشگران تاکید شده است.

اهمیت نامه­ های بدایع الانشاء: نویسندگان محترم در این بخش اثبات کرده­ اند که این کتاب هم اثری تعلیمی و هم نمونه­ ای کامل از سرمشق نامه­ نگاری بوده است. کشف مهمتر آن است که نویسنده آگاه بوده است که هنگام نوشتن نامه به بالاتر، هم سطح و یا پایین تر از خود، باید با الحان متفاوت سخن بگوید و البته خود تاکید دارند که این موضوع در دیگر کتابهای منشآت نیز ذکر شده است.

معرفی نسخۀ اقدم:  با توجه به آن که در این مقاله هیچ سخنی از تصحیح متن به میان نیامده است، دانسته نیامد که چرا نسخۀ اقدم معرفی شده است. تصویر دو صفحه از این رساله در مقاله منتشر شده است. نوع خط کتاب به وضوح شکسته نستعلیق است اما در توضیح، نسخه نستعلیق معرفی شده است. بدیهی است شناخت خطوط از اولین شروط کار با نسخ خطی است.

گفتار دوم:

تبیین «سلسله مراتب اداری» و مشاغل دیوانی در نامه­ های بدایع الانشاء و آیین­ های دینی دوره گورکانیان

بحث اصلی مقاله عملا در صفحه هفتم آغاز می­شود. یعنی طبقات مختلف دیوان. اما جالب تر آن است که بحث اصلی مقاله، فرعی­ تر از بخشهای دیگر است. یعنی تنها یک صفحه. نشاندادن طبقات اجتماعی حوزه دیوان در این بخش متاسفانه حتی بر اساس متن بدایع نیست، بلکه به نقل از کتاب اکبرنامه یا تاریخ گورکانیان هند، طبقات دیوانیان به سه بخش تقسیم شده است. سپس بدون هیچ توضیحی، تنها چند نمونه از نامه­ ها آورده شده است.  

به نظر می­رسد نویسندگان ارجمند از چند نکته مهم درباره اصل موضوع پژوهش غافل بوده­ اند:

اولاً، حوزه جغرافیایی کتاب بدایع الانشاء به استناد نامهای جغرافیایی ذکر شده در متن کتاب، بغداد، بلخ، هرات نسف، کابل، مشهد، مهولات، قزوین، جام، خاف و قهسان است و هیچ اشاره­ای حتی در حد یک نام جغرافیای به هند در آن دیده نمی­شود. حتی در توصیف خواتین از تعبیر «بانوی ممالک ایران و توران» و نه مثلا ممالک هند استفاده شده که نشان میدهد این متن در فضا و حوزه جغرافیایی ایران تألیف شده است.

دوم، نویسندگان در مقدمه مقاله دست کم سه اصطلاح مهم و رایج «میرجملگی، پیشوایی، سرخیلی» در حوزه دیوان گورکانیان را به مناسبتی یادآور شده­ اند، اما در متن بدایع نه این سه اصطلاح، و نه هیچ اصطلاح رایج دیگری از دربار هند به کار نرفته است. پس چگونه می­توان بر اساس این کتاب ساختار دیوانی گورکانیان را نشان داد؟

سه دیگر، آن که ساختار کتاب نیز بر پایه ساختار سنتی کتب منشات فارسی از سدۀ ششم تا دهم هجری است که نمونه های فراوانی از آن در دست است. این چنین متنی چگونه، به چه استناد و بر چه اساسی می­تواند ملاک شناخت ساختار سلسله مراتب دیوانی هند باشد؟ به دلایل یادشده، به گمان نگارنده، اگرچه کتاب در سال 940ق تدوین نهایی شده است، اما می­تواند پیش از سفر به هند نوشته شده باشد.

چهارم، کتاب به سلطان و درباریان هند تقدیم نشده، بلکه مؤلف، آن را برای فرزند خود نگاشته است. یعنی هیچ دلیلی برای ایجاد ارتباط میان این کتاب و هند وجود ندارد.

آیین­های دینی گورکانیان بر پایه بدایع الانشاء

اگر چه این بحث ارتباطی به موضوع مقاله منتشرشده ندارد اما مؤلفان به موضوع تبلیغ مذهب تشیع و فرهنگ ایرانی توسط یوسفی هروی اشاره کرده­ اند بی آن که حتی تشیع او را به اثبات برسانند. این در حالی است که خود نویسندگان به فرار مؤلف کتاب «از ترس سرخ کلاهان صفوی(29)» که نشانی از سنی بودن دارد، اشاره کرده اما بدون ذکر هیچ دلیل و شاهدی، مدعی هستند که مؤلف در پوشش منشآت، سنت­های مذهبی شیعیان را رواج می داده است(40)» در صورتی که موارد ذکر شده چون تهنیت عید اضحی، معاودت حج، رمضان، لیالی قدر، عید فطر، ختنه، نکاح، زفاف، هیچ کدام خاص شیعیان نیست.

تنها استناد مولفان به ترویج فرهنگ ایرانی نیز، وجود تهنیت­ نامه نوروز است که به عنوان یک عید مذهبی عملا مورد پذیرش جهان اسلام بوده است و در همه کتب منشات نیز نمونه این تهنیت دیده می­شود و اتفاق تازه­ای در این عرصه نیست. به گمان نگارنده متن بدایع الانشا هیچ دلیلی بر اشتراکات فرهنگی و مذهبی ایران و هند ارایه نمی­کند. این تالیف از نظر ساختار تفاوتی با دیگر منشات نمی­ کند.

نتیجه­ گیری اصل مقاله

محققان محترم در بخش نتیجه­ گیری که باید در یک نگاه دستاورد محققان و سهم آنان را در افزودن نکته­ ای به دانش بشری در باب موضوع را به روشنی نشان دهد، طی چهار بند به موارد ذیل اشاره کرده­ اند:

بند یکم: پژوهش و تحقیق بر آثار ادبی خیلی مهم است.

بند دوم: یوسفی هروی اطلاعات ارزشمندی در باره شیوۀ نگارش دیوانی رایج ارایه کرده است.

بند سوم: این کتاب در باب سلسله مراتب دیوان گورکانیان نشان می­دهد سلطان در رأس و صاحب منصبان در لوای او بوده­ اند.

بند چهارم: نویسندۀ کتاب (که از ترس قزلبان به هند گریخته و تشیع او در مقاله ثابت نشده است) کتاب در گسترش تشیع تاثیر بسیاری داشته است.

آیا واقعا دستاورد یک رساله دکتری و یا یک مقاله علمی پژوهشی رسیدن به این نتایج واضح و مبرهن و یا برداشتهای نادرست است؟

*

اغلاط متن و اعراب نادرست:

نگارنده سالهاست از غالب اساتید ادب فارسی، انتظار کار پژوهشی به معنی آکادمیک آن را ندارد. و به جدّ معتقد است بسیاری از این بزرگواران مفهوم پژوهش را، با موضوع تسلّط بر متون و توانایی شرح و معنی نصوص، اشتباه گرفته­ اند. اما بر اساس همین حداقل هم، انتظار می­رود اگر استادان محترم ادبیات فارسی، متنی نه چندان دشوار را از نظر گذراندند، دست کم در اعراب گذاری، درست­خوانی و درست معنی کردن عبارات، خطایی نکنند. در شواهد اندک متن مقاله که از اصل کتاب نقل شده است، نادرستی­های ذیل به چشم می­ آید. اگرچه شخصاً تردیدی ندارم که این خطاها نه از اساتید ارجمند، بلکه مربوط به سهل­انگاری حروف نگار و ویراستار مجله است، اما اصلاح این موارد در مرحلۀ انتشار اصل کتاب لازم می­ نماید.

نادرست خوانی:

«ارتباح» نادرست و ارتیاح صحیح است. (دوبار ص36، 39)

«سبحانِ اوان» نادرست و سحبانِ اوان درست است.(37)

«سنت، ختان­که» نادرست و سنّتِ ختان، که [در]، درست است. (ص39)

«به صورت» نادرست و صوب درست است.(در ص۳۶(.

اعراب گذاری نادرست:

لیُظهره علی الدین کلِه به صورت لیَظهره علی الدین کلُه اعراب گذاری شده است(36).

تنکحوا تَوالَدوا به صورت تُوالِدوا آمده است.(39)

و من دخله کان آمِناً به صورت و من دخله آمَنّا علامت گذاری شده است.(39)

ذکر معانی نادرست برای کلمات متن:

صبغة الله، به جای رنگ خدا، دین خدا معنی شده است.

محفل، خطاکننده معنی شده است. (39)

قدوةالانامی)با یای تفخیم است(پیشوای مردمی معنی شده است(36).

مستبشر به معنی شادان، شادمان معنی شده است(36).

معتضد به معنی پشت‌گرم، یاری گیرنده معنی شده است(36).

استسعاد به معنی نیکبختی جستن، نیکبختی ابدی معنی شده است(36).

سخن پایانی

چگونه می­توان پذیرفت که فردی در هند بدون دانستن زبان فارسی و انگلیسی و تنها بر پایه یک متن ادبی هندی که حتی مطمئن نیست که در ایران نوشته شده باشد، در باره نظام دیوانی دوره صفوی ایران مقاله بنویسد؟ و اکنون چهار پژوهشگر ایرانی بر پایه کتابی در انشا به زبان فارسی که متاثر از فرهنگ هندی نیست و حتی شواهد حکایت از آن دارد که در هند هم تالیف نشده است، در باره سلسله مراتب دیوانی هند مقاله­ ای بنویسند که حتی یک منبع غیر فارسی ندارد؟ آن هم موضوعی که تاکنون کتب متعددی درباره آن به زبان انگلیسی نوشته شده است.

قاعدتا محور اصلی مقاله باید موضوع سلسله مراتب اداری گورکانیان باشد.

نیز به گمان نگارنده، مشکل اصلی نویسندگان سرگردانی در ارایه کاری در قالب یک مقاله علمی پژوهشی است. موضوع اصل رساله، مقدمه و تعلیق­ نویسی و تصحیح این رساله بوده است. بدیهی است از این عنوان موضوعی علمی پژوهشی به دست نمی­ آید. نویسندگان مجبور شده­ اند بعداً عنوانی را انتخاب کنند که در ظاهر علمی پژوهشی باشد. اما در عمل نتوانسته­ اند به هیچ روی از عهده برآیند. به عبارتی، انتخاب نادرست موضوع پژوهش باعث شده است تا در تمام متن مقاله، اساتید گرامی میان معرفی نسخه و بحث ادبی و تصحیح متن و موضوع تاریخی انتخاب شده، سرگردان بمانند. موضوع انتخاب شده یک موضوع تاریخی است نه ادبی و در عین حال هیچ یک از نویسندگان محترم دستی در پژوهش­های تاریخی ندارند، فلذا در انتخاب موضوع طبقات دیوان هند بر پایه یک متن بی­ارتباط با حوزۀ هند به خطا رفته و در نتیجه تمام بحث تاریخی مقاله منحصر به یک صفحه حرف تکراری شده است.

سیف الله اکبری ارجانی

 مقالۀ تبیین ساختار سلسله مراتب اداری گورکانیان با تکیه بر منشآت بدایع الانشاء یوسفی هروی(940ق) را اینجا مطالعه کنید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612