کد خبر:40307
پ
35736

نظامی گنجوی سخنوری میهن‌دوست

نظامی افزون بر آنکه در بزرگ داشتن ادب فارسی نقشی بی همتا داشته، سروده‌های فراوانی هم در زمینۀ ارجمندی و سترگی نام ایران دارد،

میراث مکتوب- کجاست گنجه و شور نظامی ما کو؟ / به جان این همه مجنون، هوای لیلا نیست (شعبان کرم‌دخت)

دلبستگی و وابستگی به زاد و بوم، ریشه در رگ و پوست و خون هر انسانی دارد و چنان این دلبستگی با آدمی تنیده شده که انگار با جدایی‌اش روح هم از بدن جدا خواهد شد. چنانکه انسان‌های بی‌ریشه چونین‌اند.

در این میان انسان‌ها بنا به جایگاه و پایگاه فرهنگی و اجتماعی خود این شوق و ذوق را هر کدام به شیوه‌ای با دیگران در میان می‌نهند، یکی با نثر، یکی با نظم، یکی با آواز، یکی با موسیقی، یکی با نقاشی و هر کسی به فراخور دانش و سواد در این راه گام می‌زند که در میان نثرنویسان، بی گمان نام دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن با نگارش چندین کتاب و ده‌ها گفتار می‌درخشد.

در تاریخ پرفراز و نشیب فرهنگ و ادب فارسی صدها تن به هنرپروری پرداخته‌اند. در این جا و به ناچار روی سخن را با سخنوران توانمند ادب فارسی می‌چرخانیم که آثاری در زمینۀ میهن دوستی خود آفریده‌اند. برخی نام ایران بسیار در اشعارشان بسامد فراوانی دارد، همچون ابوالقاسم فردوسی توسی (۳۲۹ – ۴۱۶  ق) سخنور و حماسه‌سرای ایرانی و سرایندهٔ حماسهٔ ملی ایران شاهنامه که می‌گوید:

مرا ارج ایران بباید شناخت

بزرگ آنکه با نامداران بساخت

…چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم و بر زنده یک تن میاد

….همه سر به سر تن به کشتن دهیم

از آن به که کشور به دشمن دهیم

دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود

(شاهنامه)

از دیگر اشعاری که دربارۀ ایران سروده شده، قطعه‌‌ای است از محمّدعلی بن ابی‌طالب، متخلص به حَزین لاهیجی (۱۱۰۳-۱۱۸۰ق) سخنور نامی ایران در سدۀ دوازدهم با نام «صفت ممالک بهشت نشان ایران» که چنین و به زیبایی از ایران نام برده است:

بهشـتِ برین است ایران زمین

بسیطش سلیمان‌ وشان را نگین

بهشـتِ برین باد جـان را وطن

مبادا نـگین در کـفِ اهــرمـن…

(ایران ما: 20)

و یا فرّخی یزدی (1264-1318ش) سخنور پاکباز ایرانی که بارها در دیوان خود از ایران و ایرانی نام برده و سرانجام سر در راه وطن نهاده می‌گوید:

مادر ایران نشد از مرد زادن عقیم

کان زن فرخنده را، فرزانه فرزندیم ما

ارتقاء ما میسّر می‌شود با سوختن

بر فراز مجمر گیتی چو اسفندیم ما

(دیوان فرّخی یزدی: 17)

ای خاک مقدس که بود نام تو ایران

فاسد بود آن خون که به راه تو نریزد

(دیوان: 86)

نه این وطن که بُد از جلوه رشک خلد برین

ز آب و خاک و هوا بُد بهشت روی زمین

ز بلخ وسعت او بود تا به قسطنتین

گهی ضمیمه بُدش هند و روم و ارمن و چین

(دیوان: 274)

و یا حسین پژمان بختیاری (۵ آذر ۱۲۷۹ – ۳ آذر ۱۳۵۳) مترجم، نویسنده، ترانه‌سرا و سخنور معاصر که گوید:

اگر ايران به جز ويران‌سرا نيست؛

من اين ويران‌سرا را دوست دارم

اگر تاريخِ ما افسانه‌ رنگ است؛

من اين افسانه‌ها را دوست دارم

(ایران ما: 47)

و یا ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹ قزوین – ۲ بهمن ۱۳۱۲ ش همدان) سخنور و موسیقی‌دان  نامدار ایرانی دوران قاجار و پهلوی که در غزلی از شكوه و بزرگی ایران چنین یاد می‌‌كند:

بزرگی است و شرافت مرام ایرانی

كـه باد باده عـزت بـه جا ایـرانی

به احترام سخن گو، مگر نمی‌بینی

نگاه داشت جهان احتـرام ایـرانی

(آثار منتشرنشدۀ عارف قزوینی: 249)

و ترانه‌ای به یاد ماندنی از ابوالقاسم الهامی (لاهوتی)  (۲۰ مهر ۱۲۶۴ در کرمانشاه – ۲۵ اسفند ۱۳۳۵ در مسکو) سخنور و روزنامه‌نگار نامی معاصر در وصف میهن:

تنیده یـاد تو در تار و پودم میهن،‌ ای میهن

بود لبریز از عشقت وجودم، میهن ای میهن

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی

فدای نام تو بود و نبودم، میهن ای میهن….

(ایران ما: 195)

و مهدی اخوان ثالث (م. امید) (۱۰ اسفند ۱۳۰۶ در مشهد – ۴ شهریور ۱۳۶۹ در تهران) سخنور و نویسندۀ معاصر ایران که با شوقی تمام می‌گوید:

ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم

تو را‌ ای کهن بوم و بر دوست دارم

تو را‌ ای کهن پیر جاوید برنا

تو را دوست دارم، اگر دوست دارم

تو را‌ ای گرانمایه دیرینه ایران

تو را‌ ای گرامی گهر دوست دارم

تو را‌ ای کهن بوم زادبوم بزرگان

بزرگ آفرین نامور دوست دارم….

(شعر مهدی اخوان ثالث: 1292)

در این میانه، یکی از بالانشینان ایران دوستی و میهن دوستی، سخنور توانا جمال‌الدین ابومحمّد الیاس متخلص به نظامی و نامور به حکیم نظامی گنجوی (۵۳۵ – ۶۰۷–۶۱۲ ق) سخنور و داستان سرای نامی فارسی‌گوی ایرانی در سدۀ ششم هجری است که او را به دلیل آفرینش سبکی نو، پیشوای داستان‌سرایی در ادبیّات فارسی می‌دانند. بسیاری به پیروی از او داستان‌های عاشقانه سرودند و حتی برخی کوشش نمودند چون او خمسه‌ای داشته باشند. در شعر کمتر سخنور ایرانی پس از اوست که نامی از دلدادگانی چون فرهاد و شیرین، خسرو و شیرین یا لیلی و مجنون نباشد.

به پاس تلاش‌ها و کوشش‌های سترگ وی در پاسداشت فرهنگ و زبان فارسی در تقویم رسمی ایران روز ۲۱ اسفند را روز بزرگداشت نظامی گنجوی خوانده‌اند.

او که در منظومۀ لیلی و مجنون، خود را «دهقان فصیح پارسی‌زاد» می‌داند و بدان می‌نازد که از نژاد پارسی است، افزون بر آنکه در بزرگ داشتن ادب فارسی نقشی بی همتا داشته، سروده‌های فراوانی هم در زمینۀ ارجمندی و سترگی نام ایران دارد، چنان که او را می‌توان در ردیف شیفتگان جاوید سرزمین ایران دانست. او هماره به سرزمین مادری‌اش عشق می‌ورزد. عشقی بی پایان به ایران دارد. آنجا که می‌گوید:

«همه عالم تن است و ایران، دل

نیست گوینده زین قیاس، خجل

چون که ایران، دل زمین باشد

دل ز تن به بود، یقین باشد

(هفت پیکر : 616،)

مینگیز فتنه، میفروز کین

خرابی میاور در ایران زمین

تو را مُلکی آسوده بی داغ و رنج

مکن ناسپاسی در آن مال و گنج

(شرفنامه: 922)

به خود نامدم سوی ایران ز روم

خدایـم فرستاد از آن مرز و بوم

(شرفنامه: 985)

در جای دیگر از زبان دارا می‌گوید:

ز رومی کجا خیزد آن دست زور

که کشتی برون راند از آب شور؟

بشوراند اورنگ خورشید را

تمنا کند جای جمشید را

به تاراج ایران برآرد علم

برد تخت کیخسرو و جام جم

شکوه کیان پیش باید نهاد

قدم درخور خویش باید نهاد

سگ کیست روباه نازورمند

که شیر ژیان را رساند گزند؟

ز شیران بود روبهان را نوا

نخندد زمین تا نگرید هوا

….کلاه کیان هم کیان را سزد

در این خز تن رومیان کی خزد؟

من از تخمۀ بهمن و پشت کی

چرا ترسم از رومی سست‌پی؟

ز روئین‌تن و درع اسفندیار

بر اورنگ زرین منم یادگار

(شرفنامه: 932-933)

و با سرافرازی چنین می‌گوید که ایران جای بیگانگان نیست:

زمین عجم، گورگاه کی است

در او پای بیگانه، خشتی پی است

(شرفنامه: 990)

این باشندۀ شهر گنجه در شمال غربی ایران بزرگ که تا سدۀ بیستم میلادی جزو خاک پهناور ایران بوده و امروز در قلمرو دولت جمهوری آذربایجان است، با سرایش سروده ها در منظومه های «لیلی و مجنون»، «هفت پیکر» و «شرفنامه»   به این وابستگی نازان است. این احساسات پاک وزیبا را می‌توانیم در اشعار جاودانه او به ویژه در اسکندرنامه  و خسرو و شیرین  به آشکار ببینیم.

کتابنامه

اخوان ثالث، مهدی: شعر مهدی اخوان ثالث (م.امید)، تهران: زمستان، 1395، ج2.

ح‍ائ‍ری ‌(کورش)،  ه‍ادی‌: آثار منتشرنشدۀ عارف قزوینی، ش‍اع‍ر م‍ل‍ّی‌ ای‍ران‌، تهران: جاویدان، 1372.

فرّخی يزدی، میرزا محمّد:  ديوان فرّخی يزدی؛ همراه با اشعار نویافته، به کوشش: حسین مسرّت، با مقدّمۀ دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن، تهران: مولی [ويرايش سوم]، 1391.

قزوه، علیرضا: ایران ما، تهران: مؤسّسۀ نشر شهر، 1383.

ن‍ظام‍ی‌، ال‍ی‍اس ‌ب‍ن‌ ی‍وس‍ف‌: کلیات دیوان حکیم نظامی گنجه ای، به کوشش: حسن وحید دستگردی، تهران: امیرکبیر، 1335.

 

حسین مسرّت – محمود رهبران

منبع: روزنامه اطلاعات

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612