میراث مکتوب – نشست یادبود چهلمین روز درگذشت استاد ابوالحسن نجفی با عنوان «سایۀ خورشید» روز سه شنبه 18 اسفند ماه سال جاری در دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
در این مراسم که به همت انجمن علمی گروه زبان و ادبیات فارسی و با همکاری معاونت پژوهشی دانشکدۀ ادبیات برپا شده بود، دکتر ضیاء موحد، امید طبیبزاده و سلمان ساکت و سخنرانی کردند.
در آغاز دکتر سلمان ساکت هدف از برگزاری این جلسه را گرامی داشت یاد و خاطره زندهیاد ابوالحسن نجفی و آشنایی بیشتر دانشجویان با کوششها، بزرگیها و خدمات علمی و فرهنگی او دانست. وی در ادامه به سابقۀ آشنایی خود با آثار استاد نجفی بویژه کتاب غلط ننویسیم اشاره و سپس خاطرۀ خود را از نخستین دیدارش با آن مرحوم در فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیان کرد.
وی ادامه داد: استاد نجفی حالتی دوگانه را در من برمی انگیخت: از یک سو مهربانی و صمیمیت از چهرۀ سفید و درخشانش هویدا بود و از سوی دیگر، چون کوهی استوار و با صلابت می نمود تا آنجا که حریمی خاص و شاید نفوذناپذیر برای او در ذهنم تداعی می شد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از آشنایی خود با دو کتاب وظیفۀ ادبیات و ادبیات چیست ترجمۀ مرحوم نجفی یاد کرد و گفت: آنچه در آن هنگام برایم جالب می نمود، این بود که چطور کسی در آن سالها به فکر ترجمه چنین کتابهایی افتاده و چه ضرورتی حس کرده است؟ او باور عمیق استاد نجفی به فرهنگ و ادبیات را مسبب اصلی ترجمه چنین آثاری عنوان کرد.
سپس ساکت از فعالیت مرحوم نجفی در انتشارات «نیل» و انتخاب و ترجمۀ بهترین کتابهای ادبیات جهان توسط نخبهترین مترجمان روزگار خویش یاد کرد، و همّت آن استاد فقید را برای نشر بهترین ترجمهها ستود.
ساکت در ادامه به دوران تحصیل مرحوم نجفی در فرانسه و تلمّذ وی نزد زبانشناس بزرگ فرانسوی، آندره مارتینه و تشنگی وی برای آموختن در فرانسه و آموزاندن در تهران اشاره کرد و روحیۀ حق جویی و دوری از تملق و چاپلوسی را مهمترین دلیل وی برای رها کردن دانشگاه دانست.
ابتکار و دقت نظر استاد نجفی در آثارش و سعه صدر او در شنیدن سخن منتقدان، از دیگر خلقیات پسندیدهای بود که ساکت نمونههایی از آن را برای مستمعان برشمرد و در پایان به نقل از سهراب سپهری در وصف وی چنین خواند: «بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افقهای باز نسبت داشت».
در ادامه دکتر ضیاء موحد، یار دیرین مرحوم نجفی، از دوستی چهل سالۀ خویش با آن مرحوم یاد کرد. سپس از خاطرۀ چاپ وظیفۀ ادبیات و واکنش منتقدان زمان از جمله مرحوم غلامحسین ساعدی و جلال آل احمد در اعتراض به ابوالحسن نجفی سخن گفت.
او خاطرنشان کرد: نقد آنان این بود که چرا شما سخن از ادبیات برای ادبیات میگویید و دم از ادبیات محض میزنید درحالی که ادبیات باید در خدمت هدف باشد و «تعهد» وجه جداییناپذیر آن است.
دکتر موحد از جشن نامه ای که برای مرحوم نجفی به سعی دکتر طبیبزاده تهیه شده است قدردانی کرد و آن را از معدود ارجنامههای تأثیرگذار در سالهای اخیر دانست، اثری که حاوی مصاحبههایی با زندهیاد نجفی دربارۀ مسائل مختلف از جمله ترجمه، ادبیات، فرهنگ نگاری، وزن شعر فارسی و خاطرات اوست.
عضو انجمن حکمت و فلسفه درباب تلاشهای زنده یاد نجفی در انتشارات نیل گفت: «نشر نیل که با سعی نجفی و دو تن از دوستان وی پایهگذاری شد، پیشرو انتشاراتهای ایران در مقابلۀ آثار ترجمه شده با اصل اثر بوده است، کاری که واکنش برخی از مترجمین را برانگیخت و این کار پیش از اقدام انتشارات فرانکلین صورت گرفته است، در حالیکه عدهای فرانکلین را در این زمینه پیشرو میدانند.
در ادامه وی خاطرهای در بیان شجاعت استاد نجفی بیان داشت و گفت: «روزی شخصی از ایشان پرسید شما که بسیاری از آثار سارتر را ترجمه کردهاید، چرا از آثار فلسفی وی مانند هستی و نیستی چیزی ترجمه نکردهاید و استاد در جواب گفت: «من توانایی آن را در خودم نمیبینم»».
این استاد فلسفه و منطق در تبیین اهمیّت دادن مرحوم نجفی به جوانان و پیگیری آثارآنان گفت: «ایشان همواره مجلات نوپا را نه با دیدۀ رد، بلکه با چشم قبول مطالعه می کرد و عموماً از میان آنها آثاری را برمی گزید و برای من و دیگردوستان خویش می خواند و سپس از ما میخواست تا بگوییم فلان اثر اعجابآور و خوب از کیست؛ و چون ما اظهار بیاطلاعی میکردیم، میگفت این کار فلان جوان است که من این هفته آن را در مجلهای خواندهام و سپس از آن اظهار شگفتی میکرد و نویسنده را شایستۀ حمایت میدانست».
موحد در پایان از دوران تحصیل زندهیاد نجفی در فرانسه یاد کرد و یکی از دلایل پایان ندادن به رسالهاش را روحیۀ مدرک گریزی و پرهیز از ثبت موفقیتهای رسمی و آکادمیک دانست، چیزی که بعدها موجب خارج شدن وی از دانشگاه شد، چراکه با تب و تاب مدرکگرایی روزگار ما نسبتی نداشت. او سخنانش را با قرائت شعری که برای استاد نجفی سروده بود، پایان داد.
سخنران سوم جلسه دکتر امید طبیبزاده بود که دربارۀ غلط ننویسیم مرحوم نجفی سخن گفت و بیان داشت برخی از منتقدین همواره تلاش میکنند از بعضی آثار برتر صاحبنامان خردهگیری کنند و غلط ننویسیم نیز از این خردهگیریها برکنار نمانده است. عدهای مرحوم نجفی را به این اثر تقلیل دادهاند و سپس به نقد مؤلف آن پرداختهاند. از کتاب
غلط ننویسیم پس از انتشار در سال 1366 در کمتر از دو هفته ده هزار نسخه فروخته شد. بعدها عدهای استقبال از این اثر را به دلیل نقدهایی دانستند که برخی بر آن نوشتند، درحالی که کتاب پیش از انتشار نقد ناقدان و در اوج موشک باران تهران با این استقبال مواجه شد.
دکتر طبیبزاده غلط ننویسیم را توصیف زبان ندانست بلکه آن را تجویز صورت معیار زبان فارسی و سنجهای برای نقد میان درست و نادرست در زبان معیار قلمداد کرد؛ اثری که نمنونههای دیگری از آن در سایر زبانهای اروپایی نیز وجود دارد، مانند تألیف هنری واتسون فولر (1858- 1933) در زبان انگلیسی که به تبیین زبان معیار در انگلیسی پرداخته است. او گفت: نقدی که برخی از جمله آقای کریم امامی بر غلط ننویسیم وارد میکنند و آن را نوعی دستور تجویزی میدانند نادرست است، این اثر دستور نیست بلکه شیوهنامۀ کاربرد زبان معیار است، چیزی که همواره مرحوم نجفی بر آن اصرار داشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینای همدان در ادامه بیان کرد که ویراست جدید غلط ننویسیم با نظارت وی و آخرین اصلاحات مرحوم نجفی زیر نظر گروهی از صاحبنظران در آیندهای نزدیک منتشر خواهد شد.
در پایان جلسۀ چهلمین روز بزرگداشت مرحوم ابوالحسن نجفی، دکتر محمد جعفر یاحقی دربارۀ شناخت خویش از دو نجفی گفت و افزود: در دهۀ چهل و اوج بازار داغ روشنفکری تب داغ اندیشههای دکتر علی شریعتی دانشجویان را به خواندن آثار سارتر سفارش میکرد و در این میانه ترجمههای خوب مرحوم نجفی حلقۀ واسط آگاهی من از اندیشۀ سارتر بود و اصحاب جنگ اصفهان در ذهن من و همدورهایهایم آرمانی بودند برای روشناندیشی.
و اما چهرۀ دوم استاد ابوالحسن نجفی برای من شخصیتی است متین و علمی، کسی که با اخلاق علمی خویش همواره بر معیارهای علمی و اصیل تاکید می کرد و برای مسئولیتهای مختلف، افراد پیشنهادی را با آن معیارها میسنجید.
در حاشیۀ مراسم یادبود نمایشگاهی از عکسهای زنده یاد ابوالحسن نجفی و آثار وی برپا شده بود که با استقبال شرکت کنندگان مواجه شد.
گزارش از امیر منصوری