من به سه حوزه از کارهای وی اشاره میکنم: زبان پهلوی- فرهنگ و گویش زردشتیان ایران-نسخهشناسی و دستنویسهای اوستا- به این فهرست میتوان موارد بسیار دیگری را نیز اضافه کرد مانند پژوهشهای وی درباره شاهنامه، اساطیر ایران، فقه و حقوق ایران باستان و…
در پژوهشهای مزداپور درباره زبان پهلوی آوانویسی، ترجمه و تحقیق چند کتاب مهم پهلوی یعنی شایستنشایست – (بررسی دستنویس م. او ۲۹) داستان گرشاسب، تهمورس و جمشید، گلشاه و متنهای دیگر – ارداویرافنامه و تعدادی متن کوتاه و بلند یعنی ائوگمدئچا – سور سخن- داروی خرسندی به چشم میخورد، همچنین کار روی چند متن مهم و دشوار دیگر پهلوی را نیز تقریباً به پایان برده که هنوز منتشر نشده است.
دستاورد پژوهشهای او درباره زبان پهلوی دو کتاب مهم بوده است: واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی – پهلوی آسان که درسنامهای برای آموزش خط و زبان پهلوی به نوآموزان این زبان است.
میدانیم راه یافتن به سنت زرتشتی بدون متنهای پهلوی ممکن نیست و بر عکس بدون آشنایی با سنت زرتشتی نمیتوان در خواندن متون پهلوی پیشرفت کرد. آثار پهلوی دکتر مزداپور این ویژگی مهم را دارد که در خدمت آشنایی با سنت زرتشتی است و او با تعلیقات محققانه خود در این متون دسترسی به سنت زرتشتی را برای خواننده و محقق آسان میکند.
حوزه دیگر پژوهشهای مزداپور فرهنگ و گویش زرتشتیان ایران است. در بین محققان ایرانی کسی نیست که به اندازه او درباره آداب و رسوم زرتشتیان ایران و گویش بهدینان یزد تحقیق و پژوهش کرده باشد. در تمام کتابهای مزداپور جزییات بسیاری را درباره آیینها و آداب و رسوم زرتشتیان ایران میتوان یافت. تعلیقات شایستنشایست و دو کتاب زرتشتیان (نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی) و نیز ادیان و مذاهب در ایران باستان از این جملهاند.
یک مقاله که به زبان آلمانی منتشر شده و به فارسی با عنوان «تداوم آداب کهن در رسم های معاصر زرتشتیان در ایران» ترجمه شده است، از معدود مقالاتی است که درباره آیینهای زرتشتی در مجلات اروپایی منتشر شده و خیلی گسترده و در عین حال موجز به تحول آداب و رسوم زرتشتیان در دوره معاصر میپردازد و دارای جزییات بسیار است.
کتاب «گویش بهدینان یزد» در پنج جلد از آثار بسیار مهم و ارزشمند دکتر مزداپور است، اثری که بهتنهایی میتواند دستاورد یک عمر یک پژوهشگر باشد. ویژگی مهم این کتاب این است که مثالهایی که برای هر واژه آورده شده است، گنجینه بزرگی از آداب و رسوم و فولکلور و باورهای زرتشتی است. من یک بار جلد اول و دوم را فقط با تمرکز بر اطلاعاتی که درباره آداب و رسوم، آیینها، ضربالمثلها و اصطلاحات زرتشتی در آن آمده است، خواندم و مطالبی که در این حوزه در این کتاب است، بسیار ناب و شگفت است.
حوزه دیگر پژوهشهای دکتر مزداپور به نسخهشناسی و نسخههای اوستا مربوط میشود. او در سال ۱۳۸۷ مقالهای را با عنوان «چند دستنویس نویافته اوستا» در مجله ایران باستان منتشر کرد. پروفسور کانترا همراه با دانشجویانش تولدو در آن زمان روی نسخههای وندیداد کار میکردند و به این نتیجه رسیده بودند که اوستای گلدنر به یک بازنگری اساسی نیاز دارد.
مزداپور در آن سالها چند دستنویس را هم چاپ کرده بود: خرده اوستا به خط ملا بهروز در تاریخ ۱۲۲۶ یزدگردی برابر با ۱۲۷۳ هجری قمری در کرمان به کتابت در آمده و از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی منتشر شده است. دستنویس دیگر، یشت وسفرد (یسنا و ویسپرد) و نام کاتب، و تاریخ بر آن نیست. این دو از کتابخانه ارباب جمشید سروش سروشیان بود که از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
سومین دستنویس که یکی از قدیمیترین نسخههای اوستای جهان و مورخ ۹۷۶ یزدگردی است کاتب آن مویدی از کرمان است به نام فریدون مرزبان و این وندیداد را که همراه با یسنا و ویسپرد است در شرف آباد یزد به یادبود موبد جوان ناکامی به نام جمشید مرزبان ویراف نوشته است.
مزداپور همچنین در سال ۱۳۸۵ بنیاد دستنوشته های کهن را به ثبت رساند. محمدرضا محمدی مدیرعامل و دکتر کتایون مزداپور، رییس هیئت مدیره این بنیاد بودند و تعدادی از ایرانیان فعال و علاقهمند و چند تن از همکیشان در این بنیاد عضویت داشتند. شادروان موبد مهربان فیروزگری نیز عضو افتخاری بنیاد بود.
پروفسور کانترا سال ۲۰۱۰ مقاله مزداپور (چند دستنویس نویافته اوستا) را میخوانند و به این ترتیب مسیر و فصل جدیدی را در کار و تحقیق خود باز میکنند و آن جستجو و پیدا کردن نسخههای ایرانی اوستا بود.
مسلماً کسی که در مرکز این جریان قرار داشت خود دکتر مزداپور بود که با کمک دوستان، دانشجویان و همکیشان زرتشتی کمک کردند تا امروز دهها نسخه اوستا از وضعیت بسیار نامناسب نابودی نجات پیدا کنند، اسکن شوند و به کتابخانهها سپرده شوند که میتوان به کتابخانه مجلس، کتابخانه دانشگاه تهران، کتابخانه یگانگی، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه و موزه ملی ملک اشاره کرد.
پروژه دیجیتالسازی این نسخهها را از همان سالها پروفسور کانترا آغاز کرد و سال ۲۰۱۶ که کانترا از سالامانکا به برلین رفت به پروژه CAB (مجموعه متون اوستایی برلین) گسترش پیدا کرد.
کتایون مزداپور را به درستی باید بانوی نجاتبخش دستنویسهای ایرانی اوستا دانست. همین برای مزداپور کافی بود اینکه ببینند این میراث کهن و دستنوشتههای ارزشمند و در خطر نابودی، در جایی امن آرام گرفتهاند. چیزی که برای من بسیار الهامبخش است و از کتایون مزداپور آموختم این است و همیشه سعی میکنم مثل یک لوح جلوی چشمم باشد این است که خود کار مهم است نه اسم و رسم من.
سال ۲۰۱۸ که پروفسور کانترا به ایران آمده بود به همت مزداپور بزرگداشتی در دانشگاه تهران برای او گرفته شد و یک شماره مجله فروهر هم برای بزرگداشت کارهای کانترا به وی اختصاص یافت.
مزداپور هرجا سخنرانی داشت و یا مقالهای نوشت، از تمام افرادی که حتی یک کمک کوچک به نجات دستنویسها کردهاند یاد کرده است. همیشه با اینکه خودش در مرکز این کارها و پژوهشها بود اما وظیفهای که برای خودش تعریف کرده بود این بود که قلمش و کارش در وقف به سرانجام رسیدن کار و بزرگداشت کمکها و تلاشهای کسانی باشد که در انجام کار کمک رساندهاند.
فرزانه گشتاسب؛ متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی و عضو هیأتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منبع: ایبنا