میراث مکتوب- اردیبهشت که از راه می رسد، خیلیها را سر ذوق میآورد تا از بهار و طبیعت وام گیرند و طبع وجودشان گرم شود به شعر و شاعری. همه آنانی که با سعدی شیرازی و شعرش مأنوس بوده اند، زبان بیان احساسشان، از غم و شادی تا عشق و عاشقی را مدیون او هستند و به همین سبب در این ایام بازار سعدیخوانی و از سعدیگفتن و نوشتن، در محافل و فضای مجازی داغ است. زبان فارسی عمری بس دراز دارد. این عمر طولانی نشان از ریشهدار بودن این زبان است؛ ریشهای که با وجود حملات دشمنان به خاک ایران در طول تاریخ و تلاش برای تغییر این زبان، هنوز هم مستحکم و استوار است. با وجود این عمر بلند، هنوز ارتباط ما با متون کهن فارسی قطع نشده است. هنوز هم میتوانیم شاهنامه فردوسی و دیوان های نظم و نثر سعدی و دیگر پارسی گویان ایران زمین را صدها سال بعد از پدیداری شان در دست بگیریم و بخوانیم و بفهمیم. هنوز میتوانیم به رسم قدیم به دیوان لسانالغیب تفأل بزنیم یا غزل های ناب آن را بخوانیم و آن را با همه وجود درک کنیم.
روز سعدی (اول اردیبهشت) در تقویم ایران یادآور اهمیت زبان و ادب فارسی است؛ میراثی که مردان و زنان بسیاری طی سده ها با وجود انواع ترکتازیها و نامهربانی ها آن را پاس داشته و تقدیم نسلهای بعدی کرده اند؛ از رودکی و فردوسی و نظامی تا شیخ مصلح الدین و دیگران تا ادیبان و شاعران معاصر.
زنده نگه داشتن زبان فارسی با وجود هجمههایی که به آن وارد شده، موضوعی است که دکتر الهام باقری، استاد ادبیات فارسی به آن اشاره میکند و میگوید:«با گذشت این همه سال، تغییرات بسیاری در زبان فارسی رخ داده؛ چندین واژه از بین رفته و کلماتی هم به دایره زبان فارسی راه یافته، اما با وجود این، زبان رسمی کشور ایران همچنان فارسی مانده است.»
این پژوهشگر میگوید:«معروف است که فردوسی این زبان را حفظ کرده اما واقعیت این است که یک نهضت، جنبش و پویش بزرگ از دوران یعقوب لیث صفار تا پادشاهان سامانی موجب حفظ این زبان شده است. این جنبش، پژوهشگران، شاعران و نویسندگان را ملزم میکرد که تمام نثر و نظم را به فارسی بنویسند. شاعران بسیاری از جمله رودکی، شهید بلخی، فردوسی و سعدی و نویسندگانی مانند ابوریحان بیرونی، ابوعلی بلعمی، ابنسینا و ابوالفضل بیهقی، نهضت بزرگ نوشتن به زبان فارسی را پاسداری کردند و واژگان بسیار زیبایی را به زبان فارسی افزودند که هنوز هم بسیاری از آنها کاربرد دارد. همینطور در زمان حال، بزرگان واژهساز مانند بهرام بیضایی، احمد شاملو و محمود دولتآبادی بودند که در این زمینه بسیار تلاش کردند، اما هرگز به فرهنگستان زبان و ادب فارسی دعوت نشدند تا از برابرسازیهای ساخته شده توسط آنها به جای واژگان بیگانه استفاده شود.»
زبان مخفی دهه هشتادیها
یکی از نگرانیهای برخی پژوهشگران برای زبان فارسی، استفاده از اصطلاحات و واژههایی است که بیشتر در گپوگفتهای نسلهای اخیر و ازجمله ۸۰ به کار میروند. اصطلاحات و واژگانی مثل خیلی خفنه، حق پرومکس، سمی بودن، اکلیلی شدن، اسپم خنده، دمت جیز، رل، سینگل، پارتنر، کراش و پیچوندمش را به احتمال فراوان در ادبیات جوانان امروزی شنیدهاید. اصطلاحات پرکاربردی که هر روز به تعداد آنها اضافه میشود. رواج این اصطلاحات موجب شد برخی از کسانی که دلشان برای ادبیات فارسی میتپد، نگران تخریب زبان فارسی باشند، نکتهای که این استاد ادبیات دانشگاه آن را رد کرد. به اعتقاد او، زبان فارسی با اصطلاحات دهه هشتادیها تخریب نمیشود. باقری میافزاید:«استفاده از این واژگان و اصطلاحات خاص، فقط مخصوص دهه هشتادیها نیست. این زبان مخفی در میان نسلهای قبل هم رواج داشته، مثل زبان «زرگری» که در دورهای رایج بوده است. اتفاقاً زبان مخفی نشاندهنده پویایی زبان است که نهتنها در کشور ما که در کشورهای دیگر هم اتفاق میافتد؛ مثل کتاب دیکشنری آکسفورد که یک جلد مربوط به زبان اسلنگ یا زبان عامیانه مردم چاپ کرده که به اصطلاحات زبان عوام در دورههای مختلف پرداخته است.»
به اعتقاد او، در تمام جهان و در دل زبانهای زنده دنیا گروه جوانان حق دارند زبانی را برای خود کنند چه بسا که بسیاری از مشاغل و حرفهها هم این کار را میکنند. این نسل، قابی متفاوت از خود در جامعه به نمایش میگذارد، به طوری که تفاوت بین یک فرد متولد اواخر دهه ۷۰ با فرد متولد اوایل دهه ۸۰ بهخوبی آشکار است، زیرا آنها زبان را به گونهای استفاده میکنند که نسلهای دیگر متوجه آن نشوند و به عبارتی زبان مخفی برای خود ایجاد کردهاند. بنابراین در این زمینه نباید نگران شبکههای اجتماعی بود که زبان را با واژههایی بیگانه برای یک گروه سنی تعریف میکند.
اقبال زیاد به ادبیات فارسی
این استاد ادبیات فارسی اعتقاد دارد امروزه شعر فارسی از اقبال بالایی در شبکههای اجتماعی برخوردار است:«طی پژوهشی که برای پایاننامه یکی از دانشجویان صورت گرفت، مشخص شد بیشترین پیامهایی که در شبکههای اجتماعی بازنشر و به اشتراک گذاشته میشود، اشعار و نثر فارسی است. این موضوع نشان میدهد ادبیات فارسی علاقهمندان بسیاری دارد.»
او با اشاره به اینکه زبان فارسی با ادبیات فارسی دو مقوله متفاوت است، میافزاید:«درمورد زبان فارسی، باید یک نیروی قاهره و بالادستی وجود داشته باشد که بتواند بر رسانههای جمعی بویژه صدا و سیما تأثیر بگذارد.» موضوعی که از نظر باقری تا اوایل دهه ۹۰ توجهی به آن نمیشد و حتی در پشت کتابهای عربی دوره راهنمایی و دبیرستان عنوان میشد زبان مادری ما، زبان عربی است که در اینباره میگوید:«بعد از فرمایشات رهبری در دهه ۹۰ توجه بسیاری از مردم به نگهداری از زبان و ادبیات رسمی فارسی جلب شد و ایرانگرایی بین جوانان بسیار رواج یافت. هرچند نقصهایی در این زمینه وجود دارد که بهخصوص خود را در شبکههای اجتماعی یا رسانههای رسمی به رخ می کشند، اما افراد بسیاری هستند که در مواقع تخریب زبان، تذکراتی بجا میدهند و زبان را پالوده میکنند. کلیپهایی تولید میکنند که شاید گاهی اشتباهی در آن رخ بدهد، اما میبینیم که همین حرکتها نشان میدهد مردم خودشان حافظ زبان هستند بدون اینکه بخواهند پشت سرشان نیروی قاهره یا اجباری باشد. بسیاری به صورت خودجوش پاسدار زبان فارسی هستند و با همه وجود تلاش میکنند از این میراث گرانبها حفاظت کنند.»
معادلهایی خالی از ظرافت
امروز که توجه به ایرانگرایی و اقبال به زبان فارسی در جامعه بیشتر شده است، نوک پیکان بیشتر انتقادها به سمت فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. این مدرس ادبیات درباره این انتقادها اینگونه میگوید:«فرهنگستان در حد وظیفه خودش بسیار ضعیف عمل کرده و واژگانی که انتخاب میکند با ساختار زبان فارسی ناآشنا و خالی از ظرافت است، به همین سبب در زمینه برابرسازی کلمات خارجی رضایت مردم را جلب نکرده است.»
باقری با بیان اینکه فرهنگستان زبان فارسی و برابرسازی آن در دل مردم جایی ندارد، میگوید:«مردم در برابر گزینش واژگان برابری که فرهنگستان اجبار یا پیشنهاد میکند، مقاومت دارند. در واقع مردم خودشان واژگان را انتخاب میکنند. نکته اصلی اینجاست کسانی که برای زبان فارسی تصمیم میگیرند، به ساختار زبان فارسی آگاهی ندارند و تخصصشان زبانشناسی فارسی نیست، اما برای خط و زبان دستور صادر میکنند. پیشنهاد من برای فرهنگستان این است که از نوابغ بسیاری که در حوزه ادبیات و زبان فارسی داریم، استفاده شود.»
او در ادامه با بیان اینکه فرآیند واژهسازی بسیار طبیعی رخ میدهد، میگوید:«این گمان درست نیست که فقط اهل فن و متخصصان حوزههای مختلف ممکن است واژه بسازند. علاوه بر پژوهشگران، همه اعضای یک جامعه زبانی، پیوسته در حال واژهسازیاند، اما بسیاری از واژههای آنها ثبت و ضبط یا به اصطلاح مدخل نمیشوند. مثل واژه «سگدست» که گروه فنیکاران و متخصصانی آن را ساختهاند که مکانیک ماشین بودهاند یا بسیاری از بانوان خانهدار یا فروشندگان لوازم برقی معادلهایی برای وسایل خانگی ساختهاند که همچنان کاربرد دارد. گاهی این واژهها بخت و اقبال پیدا میکنند و آنقدر به کار میروند تا کاربردی شوند و میتوان آنها را در لغتنامه و فرهنگ پیدا کرد.» باقری در پایان میافزاید:«بسیاری از واژگانی که چند ده سال قبل در فرهنگستان ساخته شدهاند، واژههایی هستند که کارکرد ندارند و مردم آنها را به کار نمیبرند؛ برای مثال مردم هنوز به کامپیوتر، رایانه نمیگویند. هنوز خودرو واژه مورد پسند عام مردم نیست و هیچ ایرانی به ماشین، خودرو نمیگوید. مردم هنوز به ترمینالها، پایانه نمیگویند. دلیل این موضوع آن است که در ساخت این واژگان ظرافت و شناخت درست ساختار و معنای واژگانی وجود ندارد. یعنی پس از گذشت این همه سال از ساخت واژه، هنوز که هنوز است مردم آن را نپذیرفتهاند و اصرار فرهنگستان برای کاربرد آنها نشانه ضعف آن مجموعه است.»
نیلوفر منصوری
منبع: روزنامه ایران