میراث مکتوب- زندهیاد دکتر حسین رزمجو که استاد دانشگاه و نویسندۀ بسیار توانمندی بود، در ستایش سعدی میگوید: «سعدی به ما آموخته که بهگونهای سخن بگوییم و بنویسم که هم زیبا و عوام فهم باشد و هم اینکه خواص آن را بپسندند.»
این سخن را گره بزنیم به این نکته که میگویند زبان سعدی، زبان معیار است. باتوجه به این که در تعریف «زبان معیار» باید ویژگی «بهروز» بودن را در نظر بگیریم، چگونه است که زبان شاعری که چندین قرن از آن گذشته است، زبان معیار و بهروز باشد. پاسخ به این پرسش را باید در نثر و شعر این شاعر شیرینسخن شیراز جستجو کرد و دید چه ویژگیهای در کلام اوست که توانسته است قرنها را سپری کند و همچنان «معیار» بماند.
سعدی پاسدار زبان فارسی شد و توانست در آن بلبشوی سیاسی زمانه نثری بیافریند که هنوز هم برای ما قابلفهم است؛ چنانکه دیروز در مکتبخانهها و امروز در دبستانها گلستان آموخته و خوانده میشد و میشود. میدانیم که زمانۀ سعدی با میانداری زبان عربی همراه بود و از قضا مغولان مهاجم که به زبان فارسی آشنا نبودند، افرادی را در دستگاه دیوانی خود قرار دادند که فارسی بدانند و این موضوع کمک کرد که زبان فارسی ـ که در دوران بنیعباس رونق بسیاری داشت ـ جانی بگیرد و سعدی در همین زمان سعی کرد مانند همعصران خود با عربیگویی، فضلفروشی نکند. او با ایجاز، اختصار و کوتاهگویی به زیبایی سخن گفت و از به کار بردن زبانی پیچیده و مصنوع پرهیز کرد.
از نشانههای دیگر معیار بودن زبان سعدی همین که ضربالمثلهای فراوانی که ریشه در نثر سعدی دارد، در ذهن و ضمیر و زبان مردم جاری است و ماندگاری این مثلها گواهی بر سادگی زبان اوست.
سعدی در گلستان با وجودی که از تمام ظرفیتهای زبانی استفاده کرده است، باز هم سادهگویی و سادهنویسی را فدای زبانآوریهای ادبی نکرده است.
سعدی مبنا و خطکش درست و غلط در زبان فارسی است. فارسی امروزی ما دستاورد رنج این ادیب بزرگ فارسی است و هر آنچه امروز از آن با عنوان زبان میشناسیم یادگار ایشان است.
بارها شنیدهایم که مثلاً فلانی سعدی معاصر است و این بدان معناست که سعدی متر و معیار اندازهگیری فصاحت و بلاغت زبانی است. کلام دلنشین، روان، ساده و قابلفهم، زبان سعدی را ممتاز کرده است. سعدی بالاتر از زمانۀ خود و نوآور بود و بهدلیل همین سادگی و روانی است که گلستان به زبانهای بسیاری ترجمه شده است.
و سخن دکتر محمود فتوحی میتواند جانمایۀ این نوشته باشد که: «سعدی شاعر زبان و خداوندگار نظم است و دلیل این که صاحب زبان معیار فارسی است، همین نظم موجود در کلام اوست و به گواه بسیاری از بزرگان زبان فارسی باید گفت زبان فارسی معیار، از زمان سعدی به بعد شکل گرفت.
نظم در نحو تحقق مییابد. نظم شامل نظم پایه و نظم هنری است. نظم پایه همان زبان معیار مورد توافق عموم و درجۀ صفر نگارش است، اما نظم هنری در سخنانی است که توجه مخاطب به نوع سخن و نه معنای آن جلب میشود. سعدی یک زیباگوی نحودان محسوب میشود که آگاهانه با نحو کار میکرد و دو نوع نظم پایه و هنری در اشعار سعدی وجود دارد که او را از دیگران متمایز میکند.»
علیرضا حیدری
منبع: خراسان