میراث مکتوب- دکتر مجدالدین کیوانی در دستنویسی با اشاره به حدود دوازده سال آشنایی با عملکرد و فعالیتهای مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، از مدیریت و همکاران این مؤسسه تقدیر کرد.
یادداشت دکتر کیوانی یکی از دهها یادداشتی است که این مؤسسه از استادان و مفاخر علمی و فرهنگی کشور گردآوری کرده است. بر آنیم که با درج تعدادی از این دستویسها در وب سایت مؤسسه، آنها را در اختیار علاقهمندان قرار دهیم. در ادامه این یادداشت را میخوانید.
به نام آنکه هستی نام از او یافت / فلک جنبش زمین آرام از او یافت
مراکز پژوهشی و بنیادهای فرهنگی را میتوان از نظری به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی آنهایی که بیش از آنچه هستند مینمایند و دیگر آنهایی که بیش از آن هستند که مینمایند. در نتیجه، دستۀ اول بیش از آن اندازه که مستحِقِ آنند، قدر میبینند و حمایت میشوند و دستۀ دوم به قدر استحقاق خود نه در معرض توجه و شناختند و نه پشتیبانی میبینند. مرکز پژوهشی میراث مکتوب در شمار دستۀ دوم است که در حدّ شایستگی خود از عنایت و حمایت معنوی و مالیِ اهالیِ دولت و دیوان بیبهره است، حال آنکه وضع در مورد بسیاری از مؤسساتی که عنوان «تحقیقاتی» و «مطالعاتی» را (اغلب به ناروا) تک میکشند، فرق میکند.
ده دوازده سالی میشود که با فعالیتهای مرکز میراث [مکتوب] از دور و نزدیک آشنا بودهام. مؤسسۀ کوچک کم ادعایی است که کارهای بزرگش کم نیست. بوق و کرنای فراگیری به دست ندارد که هر دم در آن بدمد از خود ستایش کند زیرا میداند که تعریف خود کردن به چه معناست. تشکیلات عریض و طویل، نیروهای خُرد و درشتِ بسیار و ساختمانهای مجلّلی ندارد که بدان ببالد و بنازد. از مال دنیا یکی دو آپارتمان و انبار دارد که اکثر فعالیتهایش را در یکی از این آپارتمانها واقع در طبقۀ دوم ساختمان «فروردین» در خیابان انقلاب تهران متمرکز کرده است. در این طبقه هم پژوهشگرهایش تحقیق میکنند، هم محل تهیۀ سه نشریۀ علمی آن است، هم نشستها و همایشهای گوناگون در آن تشکیل میدهد، هم در سال دهها کتاب و رساله تصحیح، تنقیح و تولید میکند و هم چهارشنبههای آخر هر ماه در آنجا با غذای آبگوشت اِطعام اهل تحقیق و ارباب کتاب و نشر میکند: قالَ هیَ عَصایَ اَتَوَکّأُ علیها و اَهُشُّ بها علی غَنَمی وَ لِیَ مَآربُ اُخری.
در همین فضای محدود و عاری از زرق و برق، به تدبیر مدیر لایق آن، دکتر اکبر ایرانی، و همکاران صمیم و یکدل او چنان جوّ دوستانه و گرمی خلق شده که میسزد الگوی بسیاری از مؤسسات مشابه قرار گیرد. در مرکز میراث [مکتوب]، اگر به سبب تنگناهای اقتصادی ریخت و پاشهای مالی نیست (که بهتر که نیست) اما روح همکاری و نگاههای مثبت فراوان در آن احساس میشود. «در مجلس ما رونق اگر نیست صفا هست / آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست». تجربهای است نه چندان نادر که به محض ورود به بسیاری از مراکز علمی ـ فرهنگی (از دوائر دولتی ناگفته سخن بهتر!) بادِ برودتِ برخاسته از نشستگانِ در آن مراکز، به روی شما میوزد و درجا میخکوبتان میکند، به قسمی که از آمدن خود نادم میشوید؛ اما چون اجبار دارید، ناامیدانه لاحولگویان قدم به پیش میگذارید. در مرکز میراث [مکتوب] چنین نیست. نیّتِ همه در این محیط دوستانه استقبالی دوستانه و همدلانه است. بنای جمع همکاران حلّ مشکل و نمودن راه به ارباب رجوع است. همه یار و مکمل یکدیگرند. میان نیروی ارشد و نیروی زیر نظرِ آن رابطۀ رئیسی و مرئوسی احساس نمیشود. همیشه برخورد مدیرعامل مرکز را با کارکنان و پژوهشگران مرکز منبعث از تمایل به همکاری و همفکری یافتهام، نه ناشی از روح ریاستگرایی و تحکّم. چنین فضای خالی از ملاحظات خشک اداری و آکنده از عشقِ به همکاری در جهت پیشبرد اهداف علمی ـ فرهنگیِ مرکز است که به تولید انبوه کارهای ارزندهای طی کمتر از سی سال اخیر امکان داده است. دکتر ایرانی که در این مرکز نقش محوری داشته، خود شخصیتی مطّلع، هوشمند، آزاده و آزاداندیش است؛ اما این اقبال را هم داشته که با همکارانی کاردان، دلسوز و صمیمی در یک حلقه گرد آیند و مصدر خدمات گرانقدر در راه احیای بسیاری از آثار مکتوب ایرانزمین بشوند. اینان به حداقل میسازند تا فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را به حداکثر برسانند.
برای دکتر ایرانی و همکارانش سلامت، خاطر آسوده و سعادت آرزو میکنم و خواستار آنم که پایدار بمانند تا میراث معنوی ایران عزیز را ماندگار سازند. خدایشان یار و تندرستی آنان برقرار باد.
مجدالدین کیوانی
پانزدهم دیماه هزار و سیصد و نود و هشت شمسی
تهران