میراث مکتوب- اوایل دهه شصت یکی از آرزوهای هر سالم این بود که مسابقات والیبال و شنا دبیرستانها آغاز شود و ما از دبیرستان بهرام (صادق بعدی) به دبیرستان رازی (کالج فرانسویهای سابق) برویم. درختکاری و گلکاریهای منظم، جویهای روان آب، هوای خنک و سالنهای ورزشی متعدد و ساختمان و کلاسهایی که هیچ شباهتی به مدارس ما نداشت از آنجا برایم “باغ تفرجی” ساخته بود رشکبرانگیز. تنها دبیرستانی که با آن پهلو میزد البرز بود که هم قدمت بیشتری داشت و هم افتخارات ماندگارتری.
سالهای بعد رازی تبدیل شد به ادارۀ آموزش و پرورش و خانۀ معلم و … . وقتی سال هزار و چهارصد برای تزریق واکسن کرونا آنجا رفتم و آن منظرۀ آخرالزمانی را دیدم “پندارم اشکی نیز افشاندم”. با دیدن ازدحام فراوان اتومبیلها به جای درختها و گلها و انبوه آدمهای ماسکزدۀ مضطرب، فهمیدم “سقفِ بلندِ آرزوهای نجیبِ ما” مدتهاست بر سرمان آوار شده است. میگویند یکی از ویژگیهای جامعه کوتاهمدت عمرِ کوتاهِ نهادهای آن جامعه است. در چنین جامعهای نهادها ماندگار نمیشوند و نمیتوانند پشتوانهسازی کنند و… .
اما آنچه امیدوارم میکند این است که در همین شهر نهادهایی شکل گرفتهاند و بالیدهاند که هم مایۀ امیدواری و هم مایۀ سربلندیست. در چنین جامعهای سیسال استمرار، مداومت و موفقیت هم صبر و کوشش و کار مدوام میخواهد و هم بختِ جوان. مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب وظیفهاش احیا و نشر میراث کهن ماست، نشر بیش از چهارصد و پنجاه جلد کتاب با هر نگاهی، کاریست کارستان. در کنار آن، ایجاد نشریاتی علمی و برگزاری نشستهای متعدد تخصصی و پرورش جوانان دانای دانشپذیری که تحسین همگان را برانگیختهاند، نشان از نگاه بلندمدت، عشق و علاقه به فرهنگ و میراث این سرزمین است. قبلاً نوشته بودم مدیریت چنین مجموعهای (چنان که در سلفش بنیاد فرهنگ ایران دیدهایم) علاوه بر تدبیر و خردمندی، وسعت مشرب میخواهد و سینهای مشروح. امیدوارم نسلهای بعد صد و بیست سالگی میراث را جشن بگیرند.
راه گذر از جامعۀ کوتاه مدت به گمانم جز این نیست که قدردان کارهای ارزشمند یکدیگر باشیم.
دکتر بهرام پروینگنابادی
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی