حدود ۷۵۰ سال قبل سرزمین ایران دستخوش تجاوز مغولان شد. حجم تخریب و نابودی در توصیفات منابع دست اول تاریخی بر کسی پوشیده نیست. لیکن در همان روزگار صَعب، رصدخانه مراغه بهعنوان مهمترین نماد علمی جهان اسلام و ایران پا به عرصه گذارد. در عوامل دخیل در این امر، هم از علاقه مغولان به علوم دقیقه و منحصراً نجوم یاد میشود (مغولان رصدخانه دیگری نیز در قراقروم و نیز در چین بنا کردند) و هم از سیاست خواجه نصیرالدین طوسی که با تحریک آنان به این امر خدمت بزرگی به حفظ مواریث علمی گذشته و پربارتر شدنشان کرد.
رصدگاهها یا رصدخانهها در جهان اسلام سابقه طولانی داشتند. گاه در فضاهای حکومتی و با پشتوانه مالی حاکمان برپا میشدند (مانند رصدخانه شماسیه در بغداد و رصدخانه دمشق بر بالای تپهای که بهنام صومعهای در آنجا «تلّ ِدِیرِ مُرّان» نامیده میشد) یا در خانههای شخصی منجمّان (مانند خانواده بنوموسی، که در خانه خود در نزدیک پلی در بغداد رصد میکردند یا خانواده بنواماجور با اصالت ترکی که بر ایوان خانه خویش در بغداد، موسوم به «طارمه» رصد میکردند یا یک سده پس از آنان، ابنالأعلم، منجم شیعه که رصدهایش را بر سقف خانهاش در بغداد انجام داد). از آن رصدگاهها تنها نامی باقی مانده است. رصدخانه مراغه از معدود آثار برجایمانده از میراث علمی اسلام و ایران است که هم در منابع متنی، هم از حیث میراث مادّی و فیزیکی و هم در روایت شفاهی حضور دارد.
نتیجه عملی و ملموس رصدهای نجومی فراهم آوردن جداول ریاضی، مثلثاتی و نجومی همراه با دستوراتی برای نحوه استفاده از آنها بود. مجموعه این جداول «زیج» خوانده میشد، نامی برگرفته از «زیگ» پهلوی که گویا آن نیز مأخوذ از «تانترا»ی سانسکریت بود. جداول و دستورات زیج امکان محاسبات از سادهترین تبدیلات تاریخ در گاهشماریهای مختلف و تبدیلات نجوم کروی تا محاسبه مختصات سیّارات برای یک عرض جغرافیایی خاص و روز و ساعت مشخص را ممکن میساختند. (تا همین اواخر، پیش از عصر اطّلاعات، چنین جداول و دستورالمعلهایی منتشر میشد.) مهمترین بخش هر زیج تئوریهای کمّی حرکت سیّارات بود: پارامترهای بنیادین الگوی بطلیموسی (مشتمل بر پارامترهای «ساختاری»، مانند: طول دائرهالبروجی نقطه اوج مداری، خروج از مرکز و شعاع فلک تدویر و پارامترهای حرکتی، مشتمل بر مقدار میانگین حرکت روزانه یک سیاره در امتداد دائرهالبروج) تعیین و سپس جداول تعدیلات و حرکات براساس آنها محاسبه و تدوین میشد.
تاریخ رصدخانه مراغه به دو دوره مشخّص تقسیم میشود: در دوره نخست که با نخستین رصد تاریخدار در سهشنبه، ۱۷ اسفند ۶۴۰ هجری خورشیدی (۷ مارس ۱۲۶۲ م.)، به دست محییالدین المغربی (اسیر جنگی که مغولان از شام بهعنوان «مهمان هلاکو» به رصدخانه فرستاده بودند) آغاز میشود و با مرگ او در ۱۲۸۳م. پایان میگیرد. حاصل این دوره دو زیج بود: نخست، «زیج ایلخانی» که خواجه نصیرالدین طوسی بههمراه چهار دانشور دیگر تدوین کرد. این زیج در تئوریهای سیّارهای از مقادیری برای پارامترهای بنیادین استفاده کرد که سابقاً موجود بودند: تئوریهای خورشید و ماه از ابن یونس (مولّف زیج الحاکمی الکبیر، از مهمترین زیجهای دوره اسلامی) که ۲۵۰ سال پیش از خواجه در قاهره رصد میکرد؛ تئوریهای زهره و مشتری از ابنالأعلم؛ و تئوری سیّاره زحل از ابنالفًهّاد باکوئی شیروانی، منجمّی که یک سده قبل از رصدخانه مراغه در ناحیه شمالی ایالت آذربایجان ایران رصد میکرد و آخرین زیج او «زیج علائی» به زبان فارسی حاوی گزارشهای رصدی او در دهه ۱۱۶۰ میلادی است. در مقدّمه زیج ایلخانی، خواجه به اقتباس از ابن یونس و ابن الأعلم اشاره دارد، ولی از ابنالفهّاد نام نمیبرد.
زیج دوم، «ادوار الأنوار»، از محییالدین المغربی مبتنیبر مقادیر جدیدی بود که او براساس رصدهای خود در رصدخانه مراغه (از رصد پیشگفته در ۱۲۶۲ م. تا آخرین رصد در ۱۲۷۴ م.) محاسبه کرده بود. او رصدهای خویش، مشتمل بر هشت رصد خورشید، شش رصد ماه، رصد هشت ستاره پرنور، ۱۳ رصد برای سیّارات بیرونی و محاسبات انجامیافته براساس آنها را در رسالهای منحصربهفرد، بهنام «تلخیص المجسطی»، شرح داده است. نقل است که شعری از او بر ربع جداری، مهمترین ابزار رصدخانه که او تمام رصدهای خویش را با آن انجام داد، نقش بسته بود: أنا ربع دائره الفلک / طوبی لمن مثلی ملک / بی تدرک الاوقات حقا / و یقینا دون شکّ (= من ربع دایره فلکم / خوشا من که همچون فرشتهام / زمانها با من دقیق و صحیح اندازهگیری میشوند).
در دوره دوم رصدخانه مراغه که چهار دهه به طول میانجامد، ابزار رصدی جدیدی به ابداع غازانخان، هفتمین ایلخان مغول، در رصدخانه مراغه ساخته شدند. غازان حاکمی دانشور بود و اصلاحاتی که او در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران پس از ویرانگری اسلافش انجام داد، قابلتوجه بود. در این زمان، رویکرد جدیدی به ساخت ابزار رصدی وجود داشت که ناشی از میل به افزایش دقّت در دادههای تجربی حاصل از رصد بود: بهجای استفاده از قطعات قوسوار، از اجزایی بهشکل خطکشهای طویل مستقیم استفاده شد و ابزار عمدتاً سطح بنیادین مربّعیشکل داشتند. منجمّ معروف این دوران، شمسالدّین محمّد وابکنوی (از روستای وابکنوا در بخارا)، که در دربار غازان و اخلافش، الجایتو و ابوسعید، از حرمت برخوردار بود، همانند محییالدین، منجمّی مبرز و تراز اول در رصد بود (از گزارشهای رصدی او میتوان به کسوف حلقوی سال ۱۲۸۳ میلادی و قران سهگانه مشتری و زحل در ۱۳۰۴-۱۳۰۵ م. اشاره کرد). او نتایج دو زیج دوره اوّل رصدخانه مراغه را در بوته آزمایش گذارد. نتیجه اجتنابناپذیر این بود که زیج محییالدّین که مبتنیبر رصدهای جدید بود، نتایج دقیقتری به دست میداد. این موضوع بهویژه در قران سهگانه یادشده جلب توجه میکرد که زیج ایلخانی فقط قادر به پیشبینی نخستین قران بود.
از بعد تاریخ اجتماعی، رصدخانه مراغه نماد تبدیل نقمت به نعمت و استفاده از فرصت در سایه تعامل با فاتحان بیگانه بود. در این میان تأثیرات مثبت و ماندگار نقشی که سیاست و کیاست خواجه نصیر ایفا کرد، بسی بیش از کاستیهای علمی زیج ایلخانی است. فیالمثل، تصمیم او مبنیبر «اختصاص یکدهم عایدات وقف کل ممالک تحت سیطره ایلخانان به فعالیتهای علمی» میتواند الگوی مناسبی در سیاستهای امروز پیشرفت علمی ایران باشد.
آنگونهکه از ابنبطوطه در سفرنامه خویش یاد میکند، رصدخانه مراغه پس از حدود ۸۰ سال از آغاز فعالیتش ویرانهای بیش نبود. دانشگاه کمبریج در سال ۱۲۰۹ (حدود نیمقرن قبل از رصدخانه مراغه) تأسیس شد و در سال ۲۰۰۹، هشتصدمین سالگردش را جشن گرفت. دانستن چرایی این تفاوت شاید به ما کمک کند که نقشه راه بهتری برای شکوفایی آینده خویش در پیش گیریم.
سید محمد مظفری
دانشیار گروه تاریخ علم نجوم مرکز تحقیقات نجوم و اخترفیزیک مراغه
منبع: پیام ما