میراث مکتوب – نشست «نقد و بررسی کتاب فتحنامه ایروان» در محل بنیاد مطالعات قفقاز، با حضور مترجم کتاب، دکتر نصرالله صالحی و سخنرانی دکتر حسین زرینی، دکتر کالیراد و سیدمحمدسعید میرمحمدصادق و جمعی از پژوهشگران تاریخ برگزار شد.
دکتر نصرالله صالحی در آغاز این نشست، نقد و بررسی کتاب فتحنامۀ ایروان به بیان اهمیت منابع عثمانی در شناخت تاریخ ایران پرداخت و دربارۀ اثر تازه منتشرشده در مورد عثمانی گفت: آثاری که تاکنون در «مجموعۀ تاریخ ایران و عثمانی» چاپ شده است، چند هدف را دنبال می کند. اگر مخاطب این کتاب ها با اهداف مورد نظر در ترجمۀ این آثار آشنا شوند، می توان گفت که ما به هدف خود رسیده ایم. از اهداف اصلی انتشار این آثار این است که دریچۀ جدیدی به سوی مطالعات ایرانی و صفوی از منظر تاریخ عثمانی بازشود. ما به منابع برون مرزی ایران آشنایی کافی نداشتیم و این عدم آشنایی به «زبان» برمی گردد؛ به این دلیل بسیاری از صفوی شناسان ایران به سراغ منابع عثمانی نرفتند.
وی ادامه داد: یکی از حوزه های مغفول مانده، منابع تاریخ ایران در کشورهای پیرامونی است. در بین منابع برون مرزی بیش از همه منابع عثمانی جایگاه خاصی دارند و هدف اصلی ما باید این باشد که دریچه ای را به سوی منابع عثمانی باز کنیم و قرائتی از تاریخ صفوی برمبنای متون عثمانی داشته باشیم.
صالحی در خصوص متون عثمانی اظهار کرد: متون عثمانی به چهار دسته تقسیم می شود: 1. منابعی که تمام مطالب آن دربارة ایران است 2. منابعی که بخشی از آن مربوط به ایران است 3. منابعی که نویسندگان آن ایرانی هستند و دسته چهارم هم منابعی است که به ایران ارتباطی ندارد. باتوجه به اینکه سه دسته از منابع عثمانی به تاریخ ما مربوط می شود، پس باید به طور جدی به شناخت آنها همت گماشت.
این استاد دانشگاه دربارۀ تاریخ عثمان پاشا بیان کرد: فتحنامۀ ایروان یک تک نگاری تخصصی است که از سوی کاتبی که خود از نزدیک شاهد و حاضر در رویدادها بوده است، به رشته تحریر درآمده است. آخرین مجلد منتشر شده از «مجموعۀ تاریخ ایران و عثمانی» همین کتاب فتحنامه است که توسط نویسنده ای که از استانبول تا ایروان همراه سپاه عثمانی بوده، روز به روز و لحظه به لحظه به رشتۀ تحریر درآمده است. از این رو اثر مذکور یک منبع اختصاصی به شمار می رود که تحولات شمال غرب ایران در آستانۀ فروپاشی صفویان را به خوبی روایت می کند. رویدادهای این مقطع زمانی به ویژه رویدادهای غرب و شمال غرب ایران در منابع فارسی کمتر انعکاس یافته است.
دکتر صالحی تصریح کرد: اخبار مورخان ایرانی دورۀ سقوط صفویان بیشتر در پیوند با شرق و مرکز ایران است و لذا روند یورش افغان ها از شرق و فروپاشی اصفهان را گزارش کرده اند؛ از این رو غرب و شمال غرب فراموش شده است. شمال غرب کانون کشمکش قدرت های بزرگ مثل روسیه و عثمانی بوده که در این کتاب روایت شده است. این استاد دانشگاه با بیان اینکه در انتشار منابع عثمانی تنها نگاه تاریخی ندارم، تصریح کرد که به مسائل امروز هم توجه دارم.
کشتار شیعیان منطقه توسط تکفیری ها در دوره عثمانی نیز سابقه داشته است
وی با توجه به تحولات امروز در منطقه تصریح کرد: در منطقه تحولاتی رخ می دهد که با عنوان جنگ های نیابتی و تکفیری از آنها یاد می شود. امروزه بحث کشتار شیعیان توسط تکفیری ها به وهابیت ارجاع داده شده است، درحالیکه پیشینۀ چنین رفتارهایی به عثمانیان برمی گردد. اگر تاریخ عثمانی درست مطالعه شود می بینیم جنگ های تکفیری، و مباح دانستن خون شیعیان در دورۀ عثمانی سابقه داشته است.
مترجم کتاب «فتحنامۀ ایروان» درخصوص دشمنی عثمانیان با شیعیان، بیان کرد: در کتاب «تاریخ عثمان پاشا» و «فتحنامه ایروان» فتوای ضدشیعی مفتیان عثمانی در مباح دانستن خون شیعیان ثبت و ضبط است. سلطان عثمانی با این استدلال که علمای بزرگ عثمانی بر کفر قزلباش ها حکم داده اند، سربازان خود را به نبرد با صفویان می فرستاد و می گفت: به موجب فتوای آنها باید «رجال شان قتل و نساء و صبیان شان استرقاق گشته تا قزلباشان رافضی قهر و تدمیر و دیارشان به نور اسلام تنویر…» گردد.
امروزه مفتیان وهابی مانند مفتیان عثمانی برضد شیعیان فتوا می دهند
صالحی تاکید کرد: ادبیات تکفیری که در زمان عثمانی تولید شده، امروزه نیز در حال بازتولید است. به اعتقاد من مفتیان عثمانی از مذهب به عنوان ابزار برای توسعه طلبی خودشان استفاده می کردند. در حال حاضر می بینیم که از بین جریانهای سیاسی ترکیه حزبی بیرون می آید که داعیۀ اسلام دارد، اما در واقع به دنبال احیای امپراتوری عثمانی است.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: سربریدن هایی که امروزه داعش و گروه های شبیه آنها انجام می دهند در دورۀ عثمانی هم سابقه داشت. کتابی به نام «شجاعتنامه» به زبان ترکی عثمانی در استانبول چاپ شده که مربوط به جنگهای ایران و عثمانی در منطقه قفقاز است. این کتاب حاوی صد مینیاتور رنگی است که در برخی از این مینیاتورهای صحنه بریدن سر قزلباشان در مقابل خیمۀ همایونی به تصویر کشیده شده است.
در تولید متون باید به مسایل روز هم توجه کرد و تنها نگاه تاریخی نداشته باشیم
این مترجم ادامه داد: امیدوارم به این متونی که تولید می شود از منظر مسائل امروز هم توجه شود. مسائل مطرح در کتاب «فتحنامه ایروان» تنها مسائل دیروز ما نیست، از جمله ادبیات تکفیری امروز، بازتولید ادبیات تکفیری گذشته است. در حالی است که هیچ یک از علمای شیعه فتوایی برضد اهل تسنن صادر نکرده اند؛ ما شاهدیم که در دورۀ عثمانی دهها عالم و مفتی برضد شیعیان فتوا داده اند. جالب است که این فتواها چاپ نیز شده است. اما در مقابل نه تنها در گذشته که امروزه نیز علما و مراجع شیعه نگاه برادرانه ای نسبت به اهل سنت داشته اند. برای مثال آیت الله سیستانی در جایی فرموده اند که «نگویید برادران اهل سنت، بگویید اهل سنت جان ما هستند». نگاه شیعیان به دیگر مذاهب اسلام، توام با رأفت و مهربانی است. این دیدگاه برگرفته از سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است.
خباثت و دشمنی فرانسه با ایران از دوره صفویه سابقه دارد
دکتر صالحی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: کتاب «فتحنامۀ ایروان» سند محکمی است برای شناخت میزان خباثت و دشمنی سه قدرت عصر صفوی یعنی روسیه، فرانسه و عثمانی نسبت به ایران است. در زمانی که پایتخت صفویان به اشغال افغانها درآمد و اصفهان سقوط کرد، دو دولت روسیه و عثمانی تعلل نکرده و از شمال و غرب قلمرو صفویان را مورد تجاوز قرار داده و بخشهای وسیعی از ایران را تصرف کردند. با پیشروی هایی که روسیه و عثمانی در خاک ایران کردند، در نهایت در آستانه برخورد نظامی با یکدیگر قرار گرفتند. در اینجا بود که قدرت دیگری به نام فرانسه برای حفظ منافع خود درصدد میانجیگری و مصالحه بین روسیه و عثمانی برآمد. حاصل ماهها تلاش دیپلوماتیک سفیر فرانسه در استانبول یعنی مارکویس دوبوناک، انعقاد پیمانی بود برای تقسیم متصرفات روسیه و عثمانی در ایران که به «مقاسمه نامه ایران» معروف است. این تفاهم نامه در 24 ژوئن 1724/2شوال1136 در استانبول میان روسیه و عثمانی با وساطت، سماجت و پیگیری سفیر فرانسه صورت گرفت. این رفتار سه قدرت مذکور درسی بزرگی برای امروز ماست. امروز هم ایران درگیر قدرتهای بزرگی است که با زیاده خواهی درصدد دست یابی به اهداف نامشروع خود در ایران و منطقه هستند. فتحنامه ایروان و مقاسمه نامه ایران، این درس را به ما می دهد که اگر ایران ضعیف باشد، همسایگان ما مانند گرگ هایی خواهند بود که بر لاشه این سرزمین با هم مصالحه خواهند کرد، اما اگر ما قدرتمند باشیم آنها سرجای خودشان می نشینند.
زرینی: دیروز و امروز تاریخ تفاوتی ندارند؛ ما باید هوشیار باشیم
دکتر حسین زرینی نیز درباره حرکت تاریخی عثمانی به سمت قفقاز توضیح داد: در ابتدا باید دید چه اتفاقی رخ می دهد که عثمانیان به سمت قفقاز می روند. بعد از سقوط صفویه، عثمانیان دوباره ایروان را تسخیر می کنند. با روی کار آمدن سلسله صفویه در ایران علاوه بر تمام تعارضات سیاسی و اقتصادی که با دولت عثمانی داریم، بحث تفاوت مذهبی هم وجود دارد و آنها معتقدند که رافضی ها و شیعیان از کفار هم بدتر هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به یورش عثمانیان به ایران در دوران صفویه اظهار کرد: اولین رویارویی، نبرد چالدران است. بعد از نبرد چالداران که در منطقه آذربایجان غربی امروز اتفاق می افتد، سلطان سلیمان چندین حمله به حکومت صفویه انجام می دهد؛ نوک پیکان این حملات به سمت تبریز، زنجان و قزوین است. البته قصد آنها براندازی حکومت صفویه است و کاری با قفقاز ندارند. در این حملات عثمانیان نمی توانند صفویان را از بین ببرند. بعد از صلح آماسیه درگیری با عثمانیان نداریم تا زمانی که شاه اسماعیل دوم در ایران و بعد هم شاه محمدخدابنده روی کار می آید که شاه بسیار بی کفایتی است و عثمانی ها دوباره به ایران حمله می کنند، البته این بار جهت حمله آنها قزوین نیست بلکه قفقاز و شروان است.
این پژوهشگر حوزۀ قفقاز درباره عوامل تغییر جهت هجوم عثمانیان در زمان صفویه به ایران بیان کرد: این تغییر جهت هجوم آنها چند دلیل دارد. ابتدا طهماسب، شروانشاهان که حکومت دیرپایی در این منطقه بودند را از بین می برد. البته نوادگان آنها زنده می مانند و در این مناطق بالای شروان اکثر مردم، پیرو اهل سنت می مانند و حاشیه سنی نشینی در قفقاز شکل می گیرد. در این دوره برخی حکام منطقه برای مقابله با شیعیان با استانبول مکاتبه و نامه نگاری می کنند و تصور می کنم جهت حرکت را آنها تغییر می دهند. بعد از این عثمانیان به منطقه قفقاز وارد می شوند.
زرینی افزود: از جنوب، عثمان پاشا وارد می شود و از سمت شمال هم خانات کریمه را تحریک می کنند که از شبه جزیره کریمه به منطقه قفقاز شمالی وارد منطقه دربند و شروان شوند. حدود 20 سال عثمانیان در قفقاز حکومت می کنند تا اینکه شاه عباس موفق می شود آنها را بیرون براند. البته بعد از مرگ شاه عباس دوباره تلاش هایی برای تصرف این منطقه انجام می دهند و سلطان مراد چهارم ایروان را دوباره می گیرد، اما شاه صفی لشکر کشی می کند و موفق به باز پس گیری قلعه ایروان می شود.
او درباره نقش روس ها در منطقه قفقاز بیان گفت: در سومین باری که عثمانیان قصد گرفتن قفقاز را داشتند، پای روس ها هم به منطقه قفقاز باز می شود؛ این در حالیست که روس ها تا زمانی نمی دانستند قفقاز در کدام ناحیه قرار دارد. بعد از دورۀ شاه سلطان حسین، پترکبیر، دربند و باکو را تصرف می کند و روس ها سواحل دریای خزر مانند گیلان و مازندران را به تصرف خود درمی آوردند؛ عثمانی ها تمام مناطق گرجستان و ارمنستان را تصرف و قلمرو ایران را میان خود تقسیم می کنند.
این استاد دانشگاه در خصوص کتاب «سفیر زیبا» تاکید کرد: کتاب «سفیر زیبا» خاطرات «ماری پتی» سفیر فرانسه در ایران در دوران شاه سلطان حسین است. در خاطرات ایشان شهر ایروان آن زمان هیچ تفاوتی با تبریز، اردبیل یا یزد ایران ندارد و شهر به طور کلی به سبک و سیاق ایرانی است. ایروانی که ماری پتی گزارش می کند شهری است پر از مساجد و مناره ها.
این پژوهشگر حوزۀ قفقاز روابط عثمانی و فرانسه را بسیار مهم ارزیابی کرد و توضیح داد: سرزمین عثمانی مانند دیواری بوده میان اروپا و ایران. تنها فرانسوی ها بودند که به سادگی وارد عثمانی می شدند و البته از همه کشورهای اروپایی و غیر اروپایی 10 درصد گمرگ و از فرانسوی ها 3 درصد گمرگ دریافت می کردند و ارتباط درونی قوی با یکدیگر داشتند.
زرینی تصریح کرد: ذهن ما ذهنی خشکی گراست و بیشتر به سمت زمین های خشک گرایش داریم، اما روسها به دنبال آب و تسلط بر دریای خزر بودند. برای روسها مهم بود که از طریق رود ولگا فعالیت بازرگانی خود را انجام دهند، در حالی که چون ما نیروی دریایی قوی نداشتیم، بیشتر به دنبال سرزمین ها و خاک بودیم به همین دلیل است که سفیر فرانسه در «مقاسمه نامه ایران» دریا و سواحل را به روسها می دهد و از طرف دیگر هم بخشی از منطقه قفقاز به عثمانی ها داده می شود. دیروز و امروز تاریخ شبیه هم است و تفاوت چندانی با هم ندارد، بلکه ما باید هوشیار باشیم. کتاب فتحنامه ایروان برای دانشجویان و پژوهشگران نعمتی بسیار بزرگ است. اگرچه در این اثر ما با تصرف ایروان از سوی عثمانی مواجه ایم اما فتحنامه ایروان در واقع حماسه نامه یا رشادت نامه ایرانیان است. نویسنده با جزئیات دقیق نشان می دهد که چگونه قزلباشان ایروان حتی بدون رسیدن کمتر کمی از سوی دولت مرکزی بازهم جانانه می جنگند و مقاومت می کنند. 92 روز مقاومت در برابر سپاه عظیم عثمانی که به انواع سلاحهای گرم از جمله توپهای قلعه کوب مجهز بودند کار ساده ای نبوده است. در نهایت هم در اثر قحطی و گرسنگی است که ناچار به تسلیم می شوند. این نشان می دهد که عثمانی ها از طریق نظامی نتواستند سپاه قزلباش را به زانو درآورند.
میرمحمدصادق: برای رفع کمبود منابع داخلی صفوی، می توانیم از منابع پیرامونی بهره ببریم
سید سعید میرمحمد صادق به عنوان دیگر سخنران نشست در ادامه گفت: دربارۀ حکومت صفوی از دورۀ شاه سلیمان به بعد کتابی نداریم که به صورت سلسله ای به صفویه بپردازد. و در منابع داخلی و پیرامونی بسیار کم به اواخر صفویه و شاه سلطان حسین پرداخته شده است.
این پژوهشگر تاریخ دوران صفویه گفت: در این زمینه اسناد کمپانی هند شرقی هلند منبع خوبی است که حتی لاکهارت هم به آنها کمتر توجه کرده است. در حال حاضر می توان از طریق اسناد هلندی بخشی از اتفاقات جنوب و شرق ایران را بازسازی کرد. در اسناد هلند، نویسندگان، داخل ایران بودند و وقایع را از درون می دیدند، اما در برخی موارد نمی توان بعضی مسایل را به خوبی درک کرد. اما کتاب فتحنامۀ ایروان نگاهی بیرونی به اواخر دورۀ صفویه است و جریان لشکرکشی عثمانی به قلمرو صفویان در قفقاز را به خوبی منعکس کرده است. از خلال مطالب فتحنامه ایروان می توان به شجاعت و قدرت قزلباشان پی برد. اینکه 92 روز بدون هیچ گونه حمایتی مقاومت می کنند حاکی از جرأت و جسارت سپاه قزلباش و نهایت تعلق خاطر اهالی ایروان به صفویان و بیزاری از عثمانیان است.
وی افزود: نویسندۀ کتاب فتح نامه، از نحوۀ لشگرکشی عثمانی ها به سوی ایروان هیچ اشاره ای ندارد و تنها بحث خود را از آغاز محاصره بیان می کند؛ این در حالی است که در دیگر تواریخ عثمانی، به تعداد لشگر و حضور سپاهیان از شهرهای مختلف امپراتوری عثمانی و نیز مسیر لشگرکشی اشاره شده است. در آغاز این کتاب بحث محاصره از جایی شروع می شود که نویسنده به کشته شدن ده هزار نفر قزلباش اشاره دارد؛ به نظر من این مطلب احتمالاً حاکی از دفاع سر سخت ایرانی ها در مسیر لشگرکشی عثمانی ها دارد و شاید طولانی شدن مقاومت به این دلیل بوده که قلعه نشینان امید داشتند که از آذربایجان و مناطق جنوبی قفقاز نیروی کمکی برسد، اما چنین نمی شود. نویسندۀ فتحنامه، در چندین جا اشاره دارد که برخی از افراد که از قلعه ایروان فرار کردند به دلیل کمبود غذا و گرسنگی بوده است، اما در پایان محاصره مشخص می شود که افزون بر هفتاد و دو توپ، پس از سه شبانه روز به صورت متوالی سپاهیان عثمانی آذوقه و ملزومات از قلعه خالی می کردند که این گفته نشان می دهد که قلعه آمادگی مقاومت بیشتری در برابر سپاهیان عثمانی داشته است، اما با شکست سپاهیان صفوی در اردوباد و نیز تسخیر گنجه توسط عثمانی ها، زمامداران ایروان مقاومت را بی فایده می دیدند.
میرمحمدصادق بیان کرد: نکتۀ دیگری که این کتاب پیش روی محققان صفویه قرار می دهد، این است که طهماسب دوم به رغم این که جایگاه ثابتی نداشته و بین تبریز و قزوین در حرکت بوده و همچنین بخش هایی از نواحی مرکزی ایران در اشغال افاغنه بوده، اما همه این ها دلایلی نبود که حکام دیگر نواحی صفوی بی تفاوت نسبت به بیگانگان باشند که این مقاوت نود و دو روزه در ایروان حاکی از آن است. نکته دیگر این که در تمام مدت این نود و دو روز زمامداران قلعه با مذاکره درصدد خرید زمان بودند، این موضوع از نحوۀ مذاکرات برای صلح مشخص است و نشان می دهد که ایروانی ها به کمک طهماسب دوم امیدوار بودند.
نکتۀ بعدی، به رغم توافقی که با میانجی گری فرانسه در استانبول درباب تقسیم نواحی شمال و شمال غرب ایران بین دولتین روس و عثمانی بسته شد و روس ها در این قرارداد به توافقی که پیش از این با طهماسب دوم برای بیرون کردن افغان ها قرار است که نواحی گرگان، مازندران و گیلن را در اختیار بگیرند نیز اشاره کرده و متذکر شده بودند که به رغم این توافق با ایران اگر صفویان به عثمانی ها حمله کنند، طرف عثمانی را خواهد گرفت، تحرکات طهماسب دوم و نیز مقاومت نود و دو روزه صفویان در ایروان ، نشان می دهد که طهماسب هیچ توافقی در باب واگذاری سرزمین های شمالی ایران به روس ها نداشته و نیز درباب مرزهای خود با عثمانی نیز حاضر به هیچ گونه کوتاهی و گذشت نیست.
این پژوهشگر ادامه داد: به هر روی کتاب فتح نامۀ ایروان و سایر آثار دیگری از این دست می تواند قطعات پازل تحقیقاتی ما درباب پژوهش های اواخر صفوی و سقوط این سلسله را تکمیل کند، به ویژه که پژوهشگران ایرانی در پژوهش هایشان نسبت به منابع پیرامونی اندکی کوتاهی دارند.
یادآور می شود نشست نقد و بررسی کتاب فتحنامۀ ایروان روز دوشنبه 25 خرداد در محل بنیاد مطالعات قفقاز برگزار شد.
منبع: شفقنا