کد خبر:45947
پ
اکبر ایرانی

مغنی سماعی برانگیز گرم

دوسه روز پیش دعوت شدم برای شرکت در اختتامیه چهلمین جشنواره موسیقی فجر. دبیر جشنواره دوست هنرمند توانمندم رضا مهدوی مدرس موسیقی جداگانه دعوت‌نامه را فرستاد.

میراث مکتوب- مغنی سماعی برانگیز گرم / سرودی برآور به آواز نرم (حکیم نظامی)
دوسه روز پیش دعوت شدم برای شرکت در اختتامیه چهلمین جشنواره موسیقی فجر. دبیر جشنواره دوست هنرمند توانمندم رضا مهدوی مدرس موسیقی جداگانه دعوت‌نامه را فرستاد. تلفن هم دوبار از دبیرخانه جشنواره زدند، ولی کسی نگفت قرار است بابت برگزیده شدن کتاب موسیقی‌شناخت لوح سپاس تقدیمت کنند. بااین حال برای احترام به دعوت خاص، پیاده از دفتر راهی تالار وحدت شدم. هم در برنامه بودم و هم وقت را مغتنم دانسته به پیامها و کارهای تمام‌نشدنی‌ام رسیدگی می‌کردم.‌ یک اجرای موسیقی محلی با نی‌انبان و تلفیقی از ساز برقی با ریتم تند، فضای تالار را به هیجان درآورد. خانم نوازنده در پشت تریبون رفت و با بغض گفت جناب وزیر، همین اجرا را با این سازها نگذاشتند در اصفهان اجرا کنم چون زن بودم. صدا کف و سوت حضار در فضای تالار طنین‌افکن شد و اعتراض آنان نمایان. ناراحت شدم و زدم بیرون. در راه بودم که تلفن کردند که کجایی؟ بیایید و لوح تقدیر خود را بگیر. گفتم پس چرا قبلاً نگفته بودید قرار است لوحی بدهید؟ بگذریم. گفتم فردا بفرستید محل کارم.
اما با شنیدن سخن آن بانو، داغم تازه شد و با خود گفتم تا کی چنین تبعیض جنسیتی و چرا؟ هم سند ملی موسیقی که زمان شهید رئیسی به تصویب شورای انقلاب فرهنگی رسید و هم فتوای فقهی مقام رهبری، نافی این امور نیست. سالهاست به پاسخ این سوال‌ها نرسیده‌ام. یعنی یک قدرت بالادستی هست که فرای قانون و شرع، بر این کشور حاکم است و پاسخگو هم نیست. این از وضعیت ارشاد در گذشته و آن هم از صدا و سیما حال. در فیلم سینمایی «زرافه‌ها صبحانه می‌خورند» همه نوع اعمال خلاف عرف و اخلاق در دورۀ قبل وزارت ارشاد مجوز داده شد، آن‌وقت اگر کتابی در آن کلمه رقص و دنس و شراب باشد، ممیز بی‌سواد می‌گوید حذف شود چون مغایر ضوابط نشر است! این تعارض و پارادوکس ناشی از چیست؟ والله اعلم. این را هم نفهمیدم. من اساساً کتاب موسیقی‌شناخت را برای این تألیف کردم که داد بزنم «والله موسیقی در اسلام حرام نیست». این ذهنیات عده‌ای خاص است که آن‌را خلاف عرف و شرع می‌دانند نه منطق و تحقیق و عرف بااخلاق. عقلا و اهل منطق عالم می‌دانند که هنر وقتی آلوده به شهوات و منهیات شد، هنر نیست، هرزاب است و همه از آن پرهیز دارند مگر بدکیشان منحرف، فرقی نمی‌کند خواه مردْ عامل باشد خواه زن. اما نمی‌دانم چه صفتی است که صدای زن و نمایش تصویر ساز دارد که چند دهه است برآن حکم نهی رفته و آن صفت نهی را جوهره صدای مرد ندارد و‌ سیم و‌ چوب و‌‌ چرم ساز دارد؟ این ممانعت‌ها همه در عصر هوش مصنوعی و عصر دفع فیلترینگ فراگیر و پراکسی‌های راه‌بازکن است که دست خرد و‌ کلان ابنای این کشور می‌چرخد! نسلی که از سیگار عبور کرده و گل‌کشیدن شده نقل و نبات حیاتش.
به هر روی، دریافت غیرحضوری لوح سپاس ناخواسته و تندیس نادانسته را قدردان لطف دوستان هنردوستی می‌دانم که خود لایق این ستایش‌ها هستند و توصیه‌ام همواره این بوده که بهتر است جوانان نخبه را دریابیم و تشویق کنیم که شایسته تحسین هستند، موضوعی که سی‌سال است خود در میراث مکتوب بر این نمط و شیوه می‌اندیشم و می‌کوشم تا نخبه‌ای را برکشم و جوانی را دست گیرم و بذر امیدی بکارم. ان‌شاءالله که کامیاب شوم.
شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم

اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612