در ضمن ایمیل ارسالی ایشان در باره اشتباه رخ داده نیز برای اطلاع خوانندگان مصاحبه درج می شود.
دوستان عزیز
با عرض سلام امروز ایمیلی از یکی از رفقای ایران به دستم رسید که لینک بخش دوم صحبتی که در دفتر میراث در خدمت شمایان و برخی دیگر از فضلای وطن (جناب دکتر باغ بیدی، دکتر ساکت، و عدّه یی دیگر) داشتیم، و در سایت میراث مکتوب نوشته شده است را برایم فرستاده بود. چون به سایت رفتم و مطلب را دیدم، دود از سرم برخاست.
متأسفانه هم عنوان مطلب و هم پاراگراف اول آن دقیقا ً عکس اعتقاد بنده را بیان میکند. اکنون قریب سی سال است که بنده کتبا ً و شفاها ً در بلاد فرنگ و در ایران اصرار کرده ام که مطلقا ً هیچ چیزی در شاهنامه از شفاهیات نیست و منبع واحد فردوسی شاهنامهء منثور ابومنصوری بوده است و لاغیر. این که بنده تأثیر شفاهیات را در شاهنامه صفر میدانم، نه تنها درین گفتگو عنوان شده، بلکه در کتابچه یی هم که میراث مکتوب از فقیر به دو زبان فارسی و انگلیسی چاپ کرده و نیز در دو کتاب اخیری که به انگلیسی چاپ شده اند، و در مقالاتی که اینجا و آنجا از من منتشر شده است، صریحا ً واضحا ً و به تکرار ذکر شده. اما هم عنوان این مصاحبه و هم پاراگراف اول آن که قاعدتا ً باید نظر بنده را به خواننده القاء کند با عقاید فقیر ضدّیت کامل دارد. به عبارت دیگر در عنوان و در پاراگراف اول این مصاحبه آنچه که بنده در سی سال گذشته رشته ام یکباره پنبه شده است. ازین گذشته، چند سطر پائین تر به درستی از گفتار من نقل شده که “نظر شخصی من در مورد شاهنامه این است—و آقای خالقی مطلق هم بر همین باورند—که در شاهنامه فردوسی بعینه مطالب شاهنامهء ابومنصوری نقل شده است؛ هیچ چیزی از خارج از شاهنامهء ابومنصوری بنده قبول نمی کنم [که در شاهنامه باشد].” با این وجود چطور میتوان گفت که امیدسالار هم شاهنامهء فردوسی را صورت منظوم شاهنامهء ابومنصوری میداند و هم گمان میکند که نسخ آن بر روایات شفاهی استوارست؟ استدعا میکنم دستور دهید که تصحیح کنند.
این توضیح را برای جناب دکتر جعفریان و دکتر سجادی دوستان فرهنگستان، و دیگر کسانی که با این گونه مطالب سروکار دارند هم ارسال میکنم به این امید که در سایت های خودشان منعکس کنند و سر پیری نسبت دیوانگی به بنده تعلق نگیرد و دانشجویان سردرگم نشوند که این مؤمن همه جا می نویسد شاهنامه متنی کاملا ً ادبی و پالوده از تأثیر شفاهیات است و یکجای دیگر میگوید نسخه های شاهنامه صورت مکتوب روایات شفاهیست. این حرف نظر من نیست بلکه نظر خانم دیویدسن و پیروان ایشانست که من سالهاست به نقد آن مشغولم.
ذکر این مطالب بدین دلیل ضروریست که برخی دانشجویانی که در ایران نسبت به بنده بیش از آن که باید حسن ظنّ دارند با خواندن مطلبی که در سایت میراث مکتوب آمده است سر در گم نشوند. بنده مطلقا ً تأثیر شفاهیات را بر فردوسی قبول ندارم و نسخ شاهنامه را هم بیان روایات شفاهی داستانهای ملی ایران نمی دانم. انشاالله با لطفی که به بنده دارید این “اشتباه لپی” را که مسلما ً معلول فهم نادرست عرایض بنده بوده است، اصلاح خواهید فرمود.
مطلب آخر این که ازین نوع اشتباهات بسیار پیش میاید و امیدوارم که شخص یا اشخاصی که این اشتباه را مرتکب شده اند مورد مؤاخذه و ایراد قرار نگیرند. انسان جایزالخطاست و به قول فرنگی ها اگر در مقابل هر اشتباهی که خودم در زندگی مرتکب شده ام به خود بنده یک دلار می دادند تا به حال میلیاردر بودم!
دوستان مرکز را عرض سلام مصدّعم.
ارادتمند
امیدسالار