میراث مکتوب- فرهنگ تصویری- نوشتاری ایرانیان قدمتی به اندازه حفاریهای باستانی در«جیرفت» كرمان دارد كه گفته میشود حداقل تاریخ را به دو، سه هزار سال پیش از دورههای تاریخی آشور و بابل در بینالنهرین (عراق) برمیگرداند. بنابراین كشف الواح گلی در كتابخانه سلطنتی هخامنشیان در تختجمشید، باید از پیشینه فرهنگی خیلی ژرفتری در تاریخ ایران باستان برخوردار باشد كه توانسته بودند در آن دوره تاریخی چنین كتابخانه ارزشمندی را تاسیسكنند. ضمن اینكه یكی از ویژگیهای ایرانیان در هر دوره تاریخی این بوده كه در هر زمانی مورد تجاوز اقوام بیگانه قرار میگرفتند و كشور كاملا نابود میشد، در برگشتی دوباره، از نو مدرسه و دانشگاه و كتابخانههایشان را میساختند و آنها را برپا میكردند. از همین روی، در این شماره از روزنامه «اعتماد» به بررسی چگونگی كشف الواح گلی كتابخانه سلطنتی داریوش بزرگ میپردازیم كه در سال۱۳۱۲ش. با مشاركت ایران و امریكا انجام شده است.
آرشیو در ایران
سرهنگ دكتر جهانگیر قائممقامی در سال ۱۳۵۰ش. در كتاب «مقدمهای بر شناخت اسناد تاریخی» كه توسط سلسله انتشارات انجمن آثار ملی چاپ شده، در خصوص «آرشیو در ایران» نوشته است: «رسم نگهداری اسناد و مدارك درایران نیز از دیرباز معمول بوده است چنانكه در تورات در چند موضع به وجود خزانه پادشاه ایران كه اسناد را در آن نگهداری میكردهاند، اشاره شده است- ازجمله در كتاب عزرا جایی كه از عرض حال یهودیان به داریوش سخن رفته، مینویسد: «پس اگر پادشاه مصلحت داند، در خزانه پادشاه كه در بابل است، تفحص كنند كه آیا چنین است یا نه كه فرمانی از كوروش صادرشده بود…» و نیز در همان كتاب: «آنگاه داریوش پادشاه فرمان داد تا در كتابخانه بابل كه خزانهها در آن موضوع بود، تفحص كردند و در قصراحتما كه در ولایت مادیان است، طوماری یافت شد و تذكره درآن بدین مضمون مكتوب بود…» بنابراین معلوم میشود اسناد و مدارك پادشاهی و دولتی هخامنشیان در كتابخانه بابل و خزانه قصراحمتا واقع در ماد و احتمالا در جاهای دیگر نیز نگهداری میشده است و كشف دو بایگانی اسناد اداری و مالی در تخت جمشید كه یكی حاوی حدود سیهزار و دیگری شامل ۷۵۰عدد لوح گلی است و به خط میخی بوده، خود موید این نظر است. به علاوه از آثار باقیمانده كتزیاسCtesiasكه خود مدت ۱۷سال (از۴۱۵ تا۳۹۸پیش از میلاد) پزشك مخصوص داریوش دوم هخامنشی و در دربار ایران بوده، برمیآید وی نیز در تالیف تاریخ خود از «بازیلیكای دیفترای» كه مدارك دولتی و رسمی بوده استفاده كرده است و درباره این دفاتر رسمی میگوید: «موافق قانون حفظ میشده است.»
لوحهای گلی چند هزار ساله
حدود سه ماه پیش، وقتی این متن را در كتاب «مقدمهای بر اسناد تاریخی» میخواندم، به دنبال اطلاعات بیشتری در خصوص «كتابخانه هخامنشیان» در كتابخانه «ایرانشناسی» مجلس میگشتم. متاسفانه ناآگاهی نسل من كه طی پنجدهه اخیر به وجود آمده و از آثار و نویسندگان ایرانی شناخت نداریم، سختی یافتن منابع را، حتی در صورت در دسترس بودن به منابع آرشیوی كتابخانهای، چندین برابر سختتر و زمانبرتر كرده است. خوشبختانه، اوایل هفته گذشته منبع اصلی را در كتاب جیبی «سنگ نبشتهها سخن میگویند»، نوشته سرهنگ۲پیاده ستاد، بدیعاللهكوثر، از انتشارات اداره روابط عمومی ستاد بزرگ ارتشتاران، پیدا كردم. نویسنده در گفتار دوم از ۱۹گفتار این كتاب با استناد به یكی از «سنگنبشتهها» نوشته است: «سومین نكتهای كه در این سنگنبشته یاد شده و باید به آن اشاره شود، آن است كه داریوش میگوید: «در این كشورها مردی كه وفاداربود او را خوب نواختم و آن كه را بیوفا بود، سخت كیفر دادم.» و این باریكترین راز فرماندهی و برترین شیوه فرمانروایی است، زیرا خیانتكار و خدمتگزار و كوشان و تنآسان هنرمند و بیهنر و دانا و نادان را یكسان نگریستن و یكسان نواختن، ستمی است آشكار كه شالده[شالوده] فرماندهی و مدیریت را از هم میپاشد.» بنابراین با آگاهی از این كتاب و ذكر منبع ازسوی نویسنده، درنهایت با سیدمحمدتقی مصطفوی، نویسنده كتاب «اقلیم پارس» آشنا شدم كه كتاب وی، در سال ۱۳۴۳ش. و توسط انتشارات انجمن آثار ملی چاپ شده بود. سیدمحمدتقی مصطفوی، نویسنده، مترجم و مدیركل اداره باستانشناسی، در بخشی از كتاب «اقلیم پارس» با عنوان«ذكر مختصری درباره الواح گلی تختجمشید» نوشته است: «در اواخر سال۱۳۱۲ش. هنگام هموار كردن گوشه شمالغربی صفّه تخت جمشید نزدیك به محل اتصال دیوارشمالی صفّه با كوه رحمتدرون آستانه مسدودی از عهد هخامنشی مقدار زیادی الواح گلی درست یا شكسته پیدا شد كه اندازه آنها بهطور كلی تقریبا به اندازه مُهرنماز معمولی (بدرازای۳ تا۷سانتیمتر و پهنای۱تا۶سانتیمتر وكلفتی قریب یكتادوسانتیمتر با اختلاف كموبیش از هر جانب) بود-نگارنده كتاب در آن هنگام به سمت نماینده باستانشناسی در تختجمشید انجام وظیفه میكردم و شخصا تمام قطعات درست یا ناقص الواح را درون پنبه و قوطیهای مقوایی كه از طرف هیات علمی تخت جمشید فراهم میشد، قرار دادم و شماره تمام الواح اعم ازدرست و ناقص قریب به سی هزار عدد بالغ میشد- دو گوشه بالای الواح عموما به صورت منظم و زاویهدار بود و دو گوشه دیگر آن شكل مورب و منحنی داشت.
كلیه الواح برای بررسی علمی و خوانده شدن به اختیار بنگاه شرقی دانشگاه شیكاگو كه عهدهدار خاكبرداریها و كشفیات علمی تختجمشید بود، گذارده شد و پس از دو سال یعنی در سال۱۳۱۴با اجازه و موافقت دولتشاهنشاهی ایران ازطرف بنگاه نامبرده بهطور موقت به امریكا حمل شد و چهار سال بعد هم ضمن خاكبرداری قسمت معروف به خزانه تعداد ۷۵۰عدد دیگر ازاینگونه الواح با قطعات آنها به دست آمد و مانند الواح قبلی در اختیار بنگاهشرقی دانشگاه شیكاگو قرار گرفت و موقتا به امریكا فرستاده شد و پس از سالها كوشش و كارهای آزمایشگاهی و تحمل رنجها و دشواریهای گوناگون كه قسمتهایی از آن هم بر اثر پیش آمد، جنگ بزرگ دوم جهانی بود. سعادت كامیابی در راه خواندن و انتشار كتاب جامعی درباره ۸۵عدد از الواح مكشوف در خزانه همانطور كه در سطور سابق گذشت، نصیب پرفسور كامرون امریكایی شد و دانشمند مزبور درباره بسیاری از نكات و مطالب مربوط به عهد هخامنشی ازجمله اطلاعات مربوط به مذهب شاهنشاهان هخامنشی -مطالب مفیدی از لحاظ زبانشناسی و معانی لغوی- چگونگی ماه و سال در دوران هخامنشی- واحد وزن و اجزای آن و وضع شمارش آنها و میزان دستمزدها و طرز پرداخت آن در عهد مزبور- شرح مهرهاییكه بر الواح مكشوفه زده شده بود- اطلاعات مختلف درباره زبان پارسی باستانی و زبان عیلامی و بالاخره نقل تلفظ و ترجمه تمام ۸۵ لوح مورد ذكر در كتاب خود توضیحات عالمانه و جامع و بس دقیق مرقوم داشت و نگارنده این سطور هم با استفاده از این كتاب بسیار مفید ترجمه فارسی الواح نامبرده را با برخی اطلاعات و توضیحات مختصر در ضمن فصل اول مجلد سابقالذكر باستانشناسی به چاپ رسانیدم و… .» همچنین وی در بخشی دیگر نوشته است: «در پایان اضافه مینماید كه از مجموع الواح گلی تخت جمشید تعداد پانصد عدد به بنگاه شرقی دانشگاه شیكاگو اهدا گردید و بقیه الواح نیز اگر قرار بود به قصد خوانده شدن آنها به اختیار دانشگاه مزبور گذارده شود و در امریكا باقی بماند بایستی در طول زندگانی چندین نسل مورد بررسیها و آزمایشهای علمی و سایر مراحل لازم چنین خدماتی قرار گیرد و معلوم نبود تا چه زمان باید در امریكا باشد و چنین ترتیبی نمیتوانست مورد موافقت مقامات مسوول كشور شاهنشاهی واقع گردد، لذا پس از چندین سال كه از ارسال آنها به امریكا گذشت به ایران بازگردانده شد و اینك در موزه ایران باستان محفوظ است و الواح چند دیگر گلی هم به دست آمد كه آنها را هم در موزه نامبرده نگاهداری میكنند.»
موضوع یابی اسناد «باستانشناسی»
در پایان این گزارش اسنادی-پژوهشی، این توضیح لازماست كه هنگام استخراج اسناد وزارت امور خارجه، شاهد صدهابرگ اسناد باستانشناسی بودم كه تقریبا از حدود سال ۱۳۱۷تا ۱۳۴۶ش. (پهلویدوم) را دربرمیگرفت، بهویژه كتیبههای تختجمشید و نامهنگاریهای این وزارتخانه با وزارتخانه فرهنگوهنر و زیرمجموعههای آن ازجمله ادارهباستانشناسی و دانشگاهتهران و… برای ارسال یا بازگرداندن كتیبههای هخامنشی بیشتر به امریكا و در برخی موارد به كشورهای اروپایی و غیره. متاسفانه چون هیچ برگی از این اسناد باستانشناسی را دریافت نكردم، بنابراین امروز نمیتوانم در كنار این گزارش اسنادی-پژوهشی ازآنها استفاده كنم. در نتیجه در اینجا فقط به ذكر موضوعی چند نمونه از این «اسناد ملی ایرانی» با ذكر سال آن میپردازم تا شاید مورد استفاده پژوهشگران باستانشناسی قرار گیرد. این موارد عبارتند از: در سال۱۳۱۸ش. تقاضای اهدای یكی از نقوش برجسته تخت جمشید به بنگاه كاوشهای خاوری شیكاگو مطرح شده، همچنین در سال۱۳۱۹ش. تقاضای ارسال پروندههای مربوط به حفریات امریكاییها در تخت جمشید از وزارت فرهنگ به وزارت امورخارجه درخواست شده و در سال۱۳۲۰ش.نیز اسنادی از واگذاری اشیای عتیقه تختجمشید به بنگاه خاوری دانشگاه شیكاگو در آرشیو اداره اسناد وزارت خارجه در دوره پهلوی دوم وجود دارد و… .
منابع: كتابخانههای شماره ۱ و ایرانشناسی مجلس
منبع: روزنامه اعتماد