کد خبر:50310
پ
456

قرآن و خوشنویسی

از دیرباز پژوهشگران بسیاری از مسلمان و غیرمسلمان، با انگیزه های متفاوت، درباره موضوعات و وجوه مختلف قرآن کریم بحث و بررسی کرده اند که جا دارد بخشی از آنها را به صورت فشرده در دانشنامه قرآنی گنجاند؛ کاری که اولیورلیمن کرده است و نوشتار زیر یکی از آن مقالات است زبان قرآن به گروه […]

از دیرباز پژوهشگران بسیاری از مسلمان و غیرمسلمان، با انگیزه های متفاوت، درباره موضوعات و وجوه مختلف قرآن کریم بحث و بررسی کرده اند که جا دارد بخشی از آنها را به صورت فشرده در دانشنامه قرآنی گنجاند؛ کاری که اولیورلیمن کرده است و نوشتار زیر یکی از آن مقالات است

زبان قرآن به گروه زبان‌های دارای خط الفبایی سامی تعلق دارد که در آن اساساً حروف بی‌واکه در کتابت نوشته می‌شود، حال آنکه ثبت نشانه‌های واکه (با اِعراب) اختیاری است. الفبای سامی شمالی که در حدود ۱۷۰۰ق‌م در فلسطین و سوریه شکل گرفت، شامل ۲۲ حرف بی‌واکه است. خط عربی شمالی که در نهایت غالب شد و خط عربی قرآن گردید، ارتباط مستقیم‌تری با خط نَبَطی دارد که خود مشتق از خط آرامی بود. خط عربی هنوز ویژگی‌های مشترک بسیاری با آرامی دارد. الفبای عربی شامل ۱۸ شکل حرفی است، و با افزودن یک، دو یا سه نقطه بر حروف دارای مشخصات آوایی مشابه، در مجموع ۲۸ حرف ایجاد می‌شود. این حروف شامل سه واکۀ بلند است که با افزودن آوانماها بر آنها نشان‌دهندۀ واکه کوتاه می‌شوند.

با گسترش اسلام، چند ملت الفبای عربی را برای نوشتن زبان‌های خود پذیرفتند. در ایران برای نوشتن متون فارسی، با افزودن چهار حرف برای نشان دادن اصواتی که در عربی وجود نداشت (یعنی «پ، چ، ژ، گ»)، از همان حروف استفاده شد. در قلمرو عثمانی تا سال ۱۹۲۹ از الفبای عربی استفاده می‌کردند و یک حرف دیگر نیز بر آن افزودند.  چند زبان دیگر هم از الفبای عربی استفاده می کردند، مانند اردو، مالی، سواحلی، هازا، بربر و عبری.‏ با گسترش اسلام در قرن هفتم میلادی، الفبای عربی سریعاً به یک شکل هنری زیبا و پیچیده تبدیل شد. دو خانواده اصلی سبکهای خوشنویسی عبارت بودند از: کوفی، و شکستۀ نرم، شامل نَسخ، ثُلث، نَستَعلیق و غیره.‏

شکل‌گیری اولیۀ خوشنویسی

خط عربی شمالی که تحت تأثیر خط نَبَطی بود، در شمال شرقی عربستان استقرار یافت و تا قرن پنجم در میان قبائل عرب که ساکن حرّا و انبار بودند، تکامل یافت. استفاده از این خط به حجاز در غرب عربستان گسترش یافته، حرب بن امیه استفاده از آن را در میان قبیله قریش رواج داد. اگرچه منابع اولیه عرب چند سبک خوشنویسی را در اشاره به شهرهایی که این سبکها در آنها معمول بوده، ذکر می‌کنند، اما این خطوط عموماً به دو طبقه وسیع تقسیم می‌شوند: «سبکهای خشک»، اَخلاف اولیه خط کوفی؛ و «سبکهای مرطوب»، اخلاف اولیه خط شکسته.‏

با افزایش شمار مسلمانان غیرعرب، نیاز بیشتری به توسعه و تکامل و گسترش خواندن و آموختن عربی، یعنی زبان قرآن کریم، احساس شد. از آنجا که چند حرف الفبای عربی یک شکل دارند و از آنجا که واکه‌ها به وضوح مشخص نشده‌اند، چیزی برای اجتناب از سردرگمی ضرورت داشت؛ بدین‌ترتیب به منظور آسان ساختن نحوه تلفظ و نگارش یک کلمه، یک نظام «نَقْط یا اِعْجَام» (نقطه‌گذاری بر حروف) و «تَشکیل» (نشانه‌گذاری واکه‌ها) به وجود آمد.‏

ابوالاَسوَد دُوئَلی (متوفی ۶۸۸م) مؤسس صَرف و نحو عربی بود و اختراع نظام قرار دادن نقطه‌های رنگی بزرگ برای «تشکیل» (نشانه‌گذاری واکه‌ها) به او نسبت داده می‌شود، که نگاه کردن به برخی از قرآن‌های اولیه را خوشایند می‌سازد. این شیوه با خط کوفی به‌کار می‌رفت؛ اما برای استفاده با حروف ریزتر یا در نوشتارهای عادی، تاحدودی دشوار از آب درآمد، زیرا نوشتن آن بسیار وقت‌گیر بود.‏

در عصر اموی، یک نظام واحد برای تمایز حروف با استفاده از نقطه‌ توسط دو تن از شاگردان دوئلی تنظیم گردید و به مرحله اجرا در آمد.‏ خلیل بن احمد فَراهِیدی (متوفی۷۸۶م) یک نظام «تشکیل» برای جایگزینی نمونه ابوالاسود طراحی کرد. نظام او که مشتمل بر شش علامت آوانمایی است و از اوائل قرن یازدهم میلادی مورد استفاده فراگیر قرار گرفت، بدین قرار است:‏  فتحه،  ضَمّه،  کسره،  سکون،  شَدّ،  مَدّ.

پیدایش خط متصل

خط شکسته همزمان با خط کوفی وجود داشت و تاریخش به ماقبل اسلام بازمی‌گردد؛ اما چون این خطها در مراحل اولیه تکامل خود، فاقد انضباط و زیبایی بودند، معمولاً تنها برای مقاصد غیردینی به‌کار می‌رفتند. در زمان امویان و عباسیان، نیازهای دربار به مکاتبات و ثبت مدارک، موجب تحولات بسیار در خط متصل گردید، و برای رفع این نیازها، چند سبک ابداع شد. ابوعلی محمد بن مُقله (متوفی۹۴۰م)، همراه با برادرش، به خطاطان ورزیدۀ بغداد تبدیل شدند. ابن‌مقله وزیر سه خلیفه عباسی بود و فضیلت طراحی اولین خط دارای قواعد متوازن دقیق از آن اوست. نظام او از نقطه به‌عنوان واحد اندازه‌گیری تناسب خط و دایره با قطر برابر ارتفاع الف به‌عنوان معیار تناسب حرف استفاده کرد.‏ نظام ابن‌مقله به یک وسیله مفهومی قوی در تکامل و همگون‌سازی خط تبدیل شد، و آثار خطاطی او سبک متصل خاص قبلی را به جایگاه برتری ارتقا داد و آن را به‌شیوه معمول نوشتن قرآن تبدیل نمود.

خوشنویسی عربی در همه فرهنگ‌هایی که در آن قرآن اهمیت دارد، مهم شمرده می‌شود. خوشنویسی چه بر روی یک بنا به نمایش درآید و چه بر روی سکه نقش گیرد، یادآور کتاب خداست. شواهد فراوانی در دست است که اعراب جاهلی داستان‌هایی را در بیابان‌ها به صورت دیوارنبشته‌ها بر صخره‌ها ثبت کرده بودند و نوشته‌هایی بر برگهای نخل و استخوان شتر نیز وجود داشت. با وجود قرآن کریم، عربی به زبان نزول وحی بر پیامبر(ص) در اوائل قرن هفتم میلادی تبدیل شد؛ عربی خطی بود که متعاقباً برای نوشتن قرآن به‌کار رفت و بنابراین از نظر دینی، اهمیت عظیمی کسب نمود. به علاوه، یک ویژگی مهم در هنر اسلامی نیز تلقی شد.

در قرآن چند بار به ارتباط قوی میان نوشتن و خداوند اشاره شده است. این خدا بود که نوشتن را به انسان یاد داد: «همو که با قلم آموزاند؛ آنچه انسان نمی‌دانست، [به او] آموخت» (علق، ۴ ـ ۵)؛ و نیز «اگر هرآنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، سخنان خدا پایان نپذیرد»  (لقمان،۲۷).‏

طبیعتاً از شخصی که کلام خدا را می‌نویسد، انتظار می‌رود که برای زیباترین متن، از زیباترین خط ممکن استفاده کند. این تلقی، موجب پیدایش قواعد دقیقی شد که در زمان‌های مختلف پیرامون شکل حروف و رابطه آنان با یکدیگر و تناسب نسبی حرکات مختلف شکل گرفت. حتی امروز هم خوشنویسان سنتی هنوز از آنها پیروی می‌کنند، اگرچه این روزها هنرمندان مبتکری نیز در این عرصه فعالند. گهگاه خوشنویسان تشویق به انجام تجربه‌های جدید می‌شوند و حتی در خلق سبکهای بیشتر بر یکدیگر پیشی می‌گیرند.

اعداد نیز در ترکیب با حروف اهمیت داشت. حروف دارای ارزش عددی هستند؛ بنابراین مثلاً در طراحی تعویذها، ارائه یک کلمه و ارزش عددی آن، هر یک اهمیت خود را داشت. «یوم» (به معنی روز) ۳۶۵ بار در قرآن آمده است، در حالی که «شهر» (به معنی ماه) ۱۲ بار در قرآن آمده است. ‏

مکعب‌ها، مانند کعبه (که خود به معنی مکعب است) و اشکال مکعبی، مانند شکل نقطه‌ها، در طراحی اسلامی از اهمیت بسیار برخوردارند.

اضافات الحاقی بر اشکال حروف اصلی در واقع موجب تمایز میان حروف مختلف است، و اغلب ادعا می‌شود که همه آنها کاملاً جدای از معنای واقعی‌شان، اهمیت خاصی دارند.

نقطه که آغاز هر خط و کشیدن بعدی آن تلقی می‌شود، مهم است؛ زیرا در حرف «ب» وجود دارد. «ب» آغازگر کلمه «بِسْمِ» است که نقطه شروع عبارت «بسم‌الله الرحمن الرحیم»، یعنی اولین آیه «الفاتحه»، سوره آغازین قرآن است. این عبارت بسیار مهم است، زیرا مسلمانان آن را برای درخواست برکت خدا به‌کار می‌برند و در آغاز همه سوره‌های قرآن (جز یکی) وجود دارد. از سوی دیگر، نقطه سایر حروف را نیز از یکدیگر متمایز می‌سازد و همه آنها می‌توانند به یک عبارت قرآنی مهم مرتبط شوند؛ بنابراین شاید تأکید بر یکی از کاربردهای نقطه در مقایسه با سایر کاربردها، ناخوشایند باشد.‏

در هند، هندوان هرگز خود را چندان درگیر هنر خوشنویسی نکردند. اغلب گفته می‌شود که هنر آنها ساده است با تمرکز بر ساختارها  که با ساختن اشکال مادی، لَه و علیه یکدیگر عمل می‌کنند. در مقام مقایسه، هنر اسلامی هنر خط است، و هنرمندان مسلمان می‌توانند خطوط سادۀ افقی، عمودی و منحنی را به هزاران گونه متفاوت تولید کنند که با ضرب‌آهنگ خود مانند رود در جریان است، یا با استفاده از طرحهای هندسی، موجد اشکال غریبی باشند. قدیمی‌ترین بناها در هند مانند، مسجد «قوۀ‌الاسلام» و منار «قطب» در دهلی، کتیبه‌هایی قرآنی دارند که با خط زیبایی بر سینۀ سنگ ماسه‌ای سرخ رنگ حک شده است. کتیبه‌های حاوی خوشنویسی عموماً در بناهای اسلامی، مانند مساجد، مدارس، مضاجع، کاخها و ساختمان‌های عمومی یافت می‌شوند. درواقع بسیاری از خوشنویسی‌ها به‌زبان فارسی است که زبان رسمی دربار بود، اما بسیاری از کتیبه‌ها به زبان عربی است.‏

 در اصل، دو حقیقت مسبب تکامل این هنر در اسلام بودند. بنا بر سنن اسلامی، کلمات قرآن هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا الهی هستند و بنابراین کلمات قرآن نمادهای مقدس اسلام‌اند، به‌خصوص در مقایسه با بتها یا تصاویر مجازی دیگر ادیان، که استفاده از آنها در اسلام کاملاً ممنوع بود. بر این اساس، تنها مورد ممکن در تمام دنیای اسلام، تزیین مسجد و دیگر بناهای دینی با آیاتی از قرآن است.‏

این نکته ارزش اشاره دارد که خط عربی و فارسی، به دلیل داشتن حروف سیال و تقریباً جاندار خود و نقطه‌های متعدد، ذاتاً خطوطی تزیینی‌اند. نظم خطوط خوشنویسی بر سه خصیصه استوار است: الف، نقطه و دایره. تعامل این سه شکل همراه با زوایای مختلف، سطوح و اشکال، با درنظر داشتن قواعد هندسی، چهره‌ای زیبایی‌شناختی از این خط ایجاد می‌کند که موجد حسِ حرکت و ضرب‌آهنگ است.‏

 با این‌همه وقتی هنر کتیبه‌های بناها را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که کتیبه‌های خوشنویسی اطلاعات مهمی درباره تاریخ فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی آن دوره به دست می‌دهد. کتیبه‌ها عموماً ماهیت تقدیم بنا به کسی را دارد، و تاریخ ساخت بنا یا موقعیت سیاسی یا اجتماعی سازندگان و نام آنها، و اغلب ترکیبی از این جزئیات را ضبط می‌کند. این نوع کتیبه، معمولاً بانی و سازنده بنا را می‌ستاید و اطلاعات ارزشمندی نیز درباره تاریخ محلی منطقه به دست می‌دهد، و برخی از آنها حاوی چند بیت شعر نیز هست. اما در اغلب موارد، کتیبه‌ها دین را در قالب آیات قرآن ارائه می‌نمایند.‏

انواع سبکهای‌ خوشنویسی

سبکهای خوشنویسی متفاوتی وجود دارد که در نتیجه استفاده هر چه بیشتر از خط، راه تکامل را می‌پیمایند.‏ شکل ابتدایی نوشتار عربی،«کوفی» است و قرآن کریم اول بار بدین سبک نوشته شد. کلمه کوفی از نام شهر کوفه در عراق اقتباس شده که در قرن هفتم‌ میلادی این خط در آن به کار برده می‌شد. قبل از قرن دوازدهم‌میلادی، تقریباً همه خوشنویسی های مورد استفاده در معماری اسلامی به خط کوفی نوشته می‌شد. کوفی خطی زاویه‌دار است که خطوطش موازی اند و با زاویه قائمه یکدیگر را قطع می‌کنند و فاقد هر آمیزه‌ای از خطوط منحنی است؛ بنابراین برای معماری عالی است.

کوفی به شکل طرحهای هندسی است و طرحهای خوشنویسی و طرحهای هندسی می‌توانند شکل هنری ساده و زیبایی را به خود بگیرند، ضمن آنکه طرحهای هندسی حاصل، جایگاهی مبتنی بر محتوا و شکل کسب می‌نمایند. ترکیب مربع و خطوط زاویه‌دار، و اشکال فشرده، درشت و دارای انحنا که در آن حرکات عمودی قلم کوتاه و حرکات افقی طویل بود، تأثیری قوی تولید می‌کرد. وقتی کوفی در نیمه دوم قرن هشتم ‌میلادی به کمال خود رسید، از دیگر تلاش های اولیۀ تکامل خوشنویسی عربی برتری یافت و به تنها خط مورد استفاده برای استنساخ قرآن در سیصد سال بعد تبدیل گردید.‏

در قرن دهم میلادی که سبکهای متصل محبوبیت و ظرافت می‌یافتند، واکنش کوفی تلاش برای پذیرش شیوه‌ای جدید در خوشنویسی بود. کوفی بسیاری از صفات خطوط متصل را در یک سبک هندسی معروف به «کوفی شرقی» مورد تأکید قرار داد که در آن، حرکات باریک عمودی و حرکات مورب به کوفی قدیمی‌تر و فاقد انعطاف جان می‌بخشیدند. این سبکِ خط، بیشتر برای کتابت و نه خوشنویسی معماری به کار می‌رفت، اما استفاده از آن بر روی کاشی بسیار دلپسند بود.‏

افزودن اضافات تزیینی به خط کوفی ساده اولیه در معماری بناها از قرن هشتم‌ میلادی، و افزودن تزیینات گیاهی برگ مانند در انتهای خطوط عمودی از سال ۸۶۶ م ظاهر می‌شود. این تزیینات بعدها به خطوط گرد اضافه، و کوفی به گُل و بته آراسته شد که از قرن دهم‌ میلادی، به معمول‌ترین سبک در کتیبه‌های معماری تبدیل گردید.

در قرن یازدهم، تغییر و استفاده از خود حروف به‌صورت تزیینی آغاز شد و عناصر هندسی جدیدی به شکل گره‌ها و بافته‌های تزیینی پدیدار گشت. استفاده مبالغه‌آمیز از این‌گونه تزیینات، به خلق ترکیبات پیچیده‌ای انجامید که گهگاه رمزگشایی از آنها دشوار بود. در قرون سیزدهم و چهاردهم‌ میلادی، کوفیِ مربع درنتیجۀ استفاده از خط‌نویسی در بناها به وجود آمد. اشکال ساده آن در تقابل با خلق ترکیبات خوشنویسی پیچیده‌تر قرار داشت. این تنها سبک خوشنویسی بود که برای استفاده در کل ساختمان به‌ کار می‌رفت، که رویه‌ای منحصر به فرد در معماری اسلامی بود.‏

خط متصل حداقل به دهه‌های اول دوره اسلامی بازمی‌گردد. اما نمونه‌های اولیه فاقد زیبایی و انضباط بود و در اصل، بیشتر برای مقاصد غیردینی و عملی و نه زیبایی‌شناختی استفاده می‌شد. در فرآیندی کُند اما مداوم، سبکهای قدیمی رو به تکامل نهاد، در حالی که همزمان سبکهای تازه برای رفع نیازهای مناسبت های مختلف ابداع می‌شد. «نَسخ» که به معنی رونویسی است، در قرن دهم‌میلادی ابداع شد و در قرن شانزدهم‌ در عثمانی، به شکل هنریِ ظریفی تبدیل گردید. از آن زمان، این خط عموماً برای کتابت قرآن پذیرفته شد. نسخ خوانا و روشن است و به‌عنوان سبک مرجح برای حروف نگاری و چاپ پذیرفته شد. این خطی ریز است که سطرهایش نازک و شکل حروف گرد است. با پیدایش نسخ، استفاده از کوفی افول یافت. این خط با تزیینات سنتی عربی، به شکل پاکیزه‌ای پدیدار گشت. خصیصه آن بی‌نظمی ظاهری در شکل حروف و حرکت بسیار اکسپرسیونیستی آن است.‏

ثُلْث یک سبک خوشنویسی بسیار فاخر و تأثیرگذار است، که اغلب برای نوشتن عناوین یا کلمات قصار، و نه متون طویل، به‌کار می‌رفت. اشکال آن در طول قرنها به‌وجود آمد، و بسیاری از نمونه‌های آن را می‌توان در بناهای معماری و نیز بر روی شیشه، فلز، پارچه و چوب مشاهده کرد. ثلثِ متعلق به ایام ممالیک قرن چهاردهم‌م، سنگین و بزرگ است، حال آنکه عثمانیان نمونۀ ساده‌تر و پاکیزه‌تر آن را ترجیح می‌دادند که امروز هم هنوز به‌کار می‌رود. ثلث در واقع نمونه تعدیل شدۀ نَسخ است. ثلث در لغت به معنی یک سوم است، و نسبت میان منحنی‌های حروف و خطوط مستقیم، در مقایسه با نسخ، یک سوم است. از قرن چهاردهم‌م به بعد، این خط بیشتر در بناهای اسلامی به‌کار می‌رود. ثلث در ظاهر، بی‌اندازه منظم و حروفش همیشه موزون و ضخامت آنها یکنواخت است. این خط ضمن حفظ سیّالیت نسخ، انضباط کوفی را نیز تا حدودی داراست.

کلمۀ «تعلیق» به معنی آویختگی است و توصیف زیبایی است از تمایل هر حرف به فروافتادن از حرف ماقبل خود. در پایان همان قرن، خوشنویس معروفی با نام میرعلی تبریزی خط نستعلیق را ابداع نمود، که با توجه به نام آن، ترکیبی است از نسخ و تعلیق. این خط، مانند تعلیق، سیال و آراسته است و هر دو برای استنساخ آثار ادبی فارسی پذیرفته شدند. اینها بخشی از گروه نسخ‌اند، اما با تأکیدی بر قدرت حرکت و ارتباط منظم حروف.

از قرن شانزدهم به بعد، در زمان تیموریان که فارسی زبان رسمی دربار هند بود، نستعلیق جایگاه واقعی خود را یافت. نستعلیق خطی مدور است که حروف آن به قوسهای منحنی ختم می‌شود، و در بیشتر بناهای دوره مغول از آن استفاده شده است.‏

رِقاع، سبک ساده‌تری برای نوشتارهای روزمره است که بسیار جمع و جور و نوشتن آن آسان است. این خط برای نوشتن متون ترکی و عربی پذیرفته بود. این خط دارای خطوط عمودی، بدون زوائد تزئینی و خطوط افقی منحنی عمیق است. این خط، در نگارش به راست متمایل است، در مقایسه با دیگر سبکها که تمایل آنها به چپ است.

خط دیوانی خطی است به سبک متصل برای خوشنویسی عربی که در اوائل حکومت عثمانی (قرون شانزدهم تا هفدهم‌م) به وجود آمد. این خط در زمان سلیمان اول معروف به سلیمان قانونی (۶۶ـ۱۵۲۰م) به اوج محبوبیت خود رسید. خط دیوانی که در عین حال تزیینی و کارا بود، به‌دلیل پیچیدگی خط در حرف و فاصله کم حروف در یک کلمه از سایر خطوط متمایز بود.‏

گونه‌ای از دیوانی، معروف به دیوانی جَلی هم هست که مشخصۀ آن، فراوانی علائم اِعراب و نشانه‌های تزیینی است. در برخی مناطق، خطوط متمایزی به وجود آمد. در اسپانیا، خط «مغربی» به وجود آمد و به خط متداول برای کتابت قرآن در شمال آفریقا تبدیل شد. خصیصه این خط که در نهایت مقتبس از کوفی بود، توسیع مبالغه‌آمیز عناصر افقی و وجود منحنی‌های باز در انتهای کلمات در زیر خط حامل میانی است.‏

ایران و عثمانی هر دو نقش مهمی در خوشنویسی ایفا نمودند. در این کشورها، خط عربی برای نوشتن زبان محلی پذیرفته شد. خط طُغرا که خاص خوشنویسی ترکی است، شکل تعدیل یافتۀ نسخ است. نوعی رمز پادشاهی شامل نام و عنوان سلطان های حاکم که در طرحی بسیار پیچیده و زیبا کار شده بود، به وجود آمد، و برای هر سلطان طغرایی متمایز ایجاد و به‌وسیله خوشنویسی ماهر معروف به «نشانی» بر فرامین سلطانی اضافه می‌شد.‏

در دنیای اسلام همواره ستایش مشتاقانه‌ای از خط زیبا وجود داشته است، و از قرن شانزدهم‌میلادی، جمع‌آوری آلبوم هایی از نمونه‌های خوشنویسی مرسوم گردید. بسیاری از این نمونه‌ها که در ترکیه، ایران و هند گردآوری شد، در موزه‌ها و کتابخانه‌ها حفظ شده است. به علاوه، خوشنویسی موجب پیدایش مطالب بسیاری، مانند درسنامه‌های خوشنویسان حرفه‌ای گردید که در دیوان انشای وزرا اشتغال داشتند.‏

اولیور لیمن – ترجمه سید محمدحسین وقار

منبع: روزنامه اطلاعات

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612