کد خبر:14818
پ
loJKT1599775932

فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه

«فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه» تألیف مهدی سیدی‌فرخد به تازگی از سوی نشر نی منتشر شده است.

میراث مکتوب- در شاهنامه از حدود 620 موضع جغرافیایی (اعم از کشور، سرزمین، ولایت، شهر، دژ، قلعه، دریا، رود، کوه، بیابان، تل، تپه، چشمه و …) نام برده شده که از میان آنها حدود 360 نام اصلی و بقیه فرعی و بدل هستند. بدین معنا که مثلاً نام «اصفهان» عنوان اصلی به صورت عنوان‌های فرعی و بدل سپاهان و اسفهان هم آمده است. بیشتر این عناوین و نام‌های جغرافیایی مربوط به ایران‌زمین (حوزۀ فرهنگی ایران بزرگ) اعم از خراسان و پارس و عراق و ورارود، شامل شهرهایی چون بلخ، مرو، نشابور، ری، شیراز، اردبیل، سمرقند و بخارا و … بوده و بقیه هم در کشورها و سرزمین‌های هم‌جوار ایران چون چین، ماچین، هند، ترکستان و ماورای خزر و روم و سرزمین‌های عربی قرار داشته‌اند. در نتیجه نام‌های مذکور در شاهنامه عمدتاً متعلق‌اند به کشورهای فعلی ایران، افغانستان، پاکستان، هندوستان، چین، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ارمنستان، گرجستان، آذربایجان، ترکیه، سوریه، اردن، عراق، عربستان، عمان، یمن، مصر و حتی روم و یونان و روسیه.

با نگاه اجمالی به پیشنۀ تاریخی این کشورها و سرزمین‌ها، نمایان می‌شود که طی چندهزار سال شکل‌گیری داستان‌ها و وقایع شاهنامه، ده‌ها قوم و قبیله و گروه‌های نژادی و دینی و زبانی متفاوت یکی پس از دیگری این سرزمین‌ها را تصرف کرده و بعد در آنها مانده یا از آنها رفته‌اند. پیداست زبان و فرهنگ هر قوم و گروهی، بسته به مدت ماندگاری‌شان در این سرزمین‌ها و سلیقه و مصالح قومی ایشان، بر نام‌های جغرافیایی تأثیر گذاشته و آنها را دگرگون یا محو کرده و نام‌های جدیدی را جایگزین نام‌های قدیم و اصیل جغرافیایی کرده است. با این وجود، راه بردن به شکل‌های نخستین نام بسیاری از جای‌های مندرج در شاهنامه یا انطباق دادن آنها با نام‌های کنونی بسیار دشوار است؛ اما خوشبختانه بیش از هشتاد درصد نام‌ها قابل شناسایی هستند؛ چرا که در خود شاهنامه صورت آغازین یا معادل پهلوی و فارسی اغلب نام‌هایی که تا زمان فردوسی به دست تازیان و ترکان تغییر یافته‌اند، ذکر شده است.

با پایان گرفتن بخش اساطیری و پهلوانی شاهنامه، به‌ویژه در دورۀ چهارصدسالۀ حکومت ساسانیان، محتوای شاهنامه عمدتاً تاریخی و نام‌های جغرافیایی مندرج در آن هم کاملاً واقعی و عینی می‌شوند. تنها ابهام در باب نام‌هایی است که از رومی و یونانی و پارسی پهلوی به عربی و فارسی دری نقل شده‌اند. این ابهام نیز با اندکی تأمل رفع شده و مشخص می‌شود که مثلاً دجله همان اروندرود و شهر گور همین فیروزآباد کنونی است.

پس این شک و تردید که چون شاهنامه، منظومه‌ای اساطیری و حماسی است، جغرافیای آن هم احتمالاً اساطیری و غیرواقعی است، محلی از اعراب ندارد. اساطیر و افسانه‌های شاهنامه عمدتاً در پهنه‌ای از جغرافیای شناخته‌شدۀ واقعی رخ داده و نقل شده‌اند.

فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه تألیف مهدی سیدی‌فرخد برهان این ادعاست. در این کتاب نشان داده شده که از حدود 360 موضع جغرافیایی مذکور در شاهنامه، بیش از سیصد مورد آن با همان نام و نشان فعلی‌شان در ایران و کشورهای مجاورش وجود دارند. این مواضع به دقت شناسایی شده و بر روی نقشه نشان داده شده است.

شناسایی و معرفی اعلام جغرافیایی شاهنامه از جهتی به همان اندازه مهم است که معنی‌کردن لغات و واژگان یا تدوین فرهنگ لغات شاهنامه و همچنین معرفی شخصیت‌ها یا نام‌آوران آن. در این پژوهش تمامی شاهنامۀ فردوسی، از آغاز پادشاهی کیومرث پیشدادی تا پایان پادشاهی یزدگرد سوم ساسانی، به‌دقت بررسی و همۀ‌ اعلام جغرافیایی مندرج در این اثر سترگ استخراج و شناسایی و با شرح و توضیح کامل معرفی شده است. اما محدودۀ زمانی پژوهش به عهد تصنیف شاهنامه ختم نمی‌شود، زیرا به بیان دگرگونی‌ها و تغییراتی هم پرداخته شده که تا به امروز در نام و عنوان مواضع جغرافیایی رخ داده است، به‌گونه‌ای که اگر از کوه و چشمه و دریا و شهری از زمان پیشدادیان و ضحّاک نام برده شده، اوضاع آنها تا زمان حاضر با استناد به منابع بعد از ساسانیان و نیز بر اساس پژوهش‌های میدانی معلوم و معرفی شده است. از این‌رو، علاوه بر شاهنامه و منابع جغرافیایی و تاریخی مربوط به آن، از کتاب‌های ادبی و عرفانی و سایر اسناد مکتوب نیز بهره گرفته شده است. در نهایت، پیمایش و کاوش میدانی در ایران و ممالک همجوار (عرصه‌ جغرافیایی شاهنامه) مکمل پژوهش کتابخانه‌ای‌ نویسنده بوده است.

نخست تمام اعلام جغرافیایی شاهنامه ـ اعم از اصلی و فرعی ـ استخراج و به ترتیب الفبایی فهرست شده است. سپس به شناسایی و معرفی تک‌تک آنها به روایت خود شاهنامه پرداخته شده تا معلوم شود فردوسی یا دیگر گردآورندگان شاهنامه چه شناختی از مواضع جغرافیایی داشته و چه اطلاعاتی دربارۀ آنها به دست داده‌اند. در مرحلۀ بعدی یکایک مواضع جغرافیایی شاهنامه بر اساس آنچه در منابع دیگر آمده، شناسایی شده است. سپس اطلاعات برآمده از شاهنامه و دیگر منابع با هم مقایسه شده و نتیجۀ یافته‌ها در باب آن مواضع به تفصیل بیان شده و با استناد به جغرافیای فعلی ایران و کشورهای هم‌جوار و نیز با اتکا به سفرها و پژوهش‌های میدانی، وضع فعلی جاهای موردنظر تشریح و در پایان هم محل هر نقطه و موضع بر روش نقشۀ جامع جغرافیایی معلوم گردیده و در ضمن نشان داده شده که هر شهر و دیار و ولایت و کوه و دریایی که در شاهنامه آمده، در کدام کشور بوده و اکنون کجاست.

چون تازه‌ترین متن منقحی که از شاهنامه در دست است، همان تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق است، در این کتاب نیز مبنا همان تصحیح قرار داده شده و در بعضی موارد به تصحیح‌های دیگر نیز مراجعه شده و نتیجۀ نهایی گزارش شده است. دومین متن منقح شاهنامه که بیشتر مورد توجه بوده، نسخۀ مصحح مسکو است.

چون بعضی نام‌های جغرافیایی با املاهای متفاوت در شاهنامه آمده است، همان نام مشهور اصل گرفته شده و ذیل مدخل‌های اصلی معرفی شده است. به این ترتیب در مجموع حدود 360 نام جغرافیایی اصلی و حدود 620 عنوان اصلی و فرعی در شاهنامه به دست آمده است. ذیل هر نام تقریباً به همۀ صفحاتی که در شاهنامه از آن یاد شده، اشاره شده است؛ مگر در موارد استثنایی که نام یک محل مشهور، مثل ایران، بلخ، فارس، توران و … بدون ذکر واقعه‌ای ویژه پیوسته تکرار شده است.

در این کتاب، اعلام جغرافیایی مندرج در شاهنامه به ترتیب حروف الفبا از «آ» تا «ی» معرفی شده‌اند. عنوان هر نام یا مدخل با حروف سیاه مشخص شده و شرح آن با حروف عادی آمده است. در معرفی یک موضع جغرافیایی اگر از جای دیگری هم که در شاهنامه وجود دارد، نامی به میان آمده است، آن نام با حروفی درشت‌تر از بقیۀ کلمات تایپ شده تا خواننده بداند این نام دیگر هم جداگانه معرفی شده است. جاهایی که در شاهنامه از آنها با نام‌های متفاوت یاد شده است، یکی از آن نام‌ها که مشهورتر و مهم‌تر بوده به عنوان مدخل اصلی در فهرست آمده؛ اما به صورت‌های دیگر آن نام هم اشاره شده است؛ مانند ذیل «سپنجاب» آمده که این نام به صورت «اسپیجاب» هم در شاهنامۀ آمده است، واژۀ «اسپیجاب» هم در جای خود آورده شده اما خواننده به مدخل اصلی ارجاع داده شده است.

در نقشه‌ای که در پایان کتاب تدارک دیده شده، همۀ پهنۀ جغرافیایی شاهنامه از چین گرفته تا روم و حبش و مصر ترسیم شده است؛ اما برای پرهیز از شلوغی نقشه، بسیاری از نام‌های امروزی اماکنی که اهمیتی در کار نداشته است، حذف شده‌اند. قلب قلمرو جغرافیایی شاهنامه، شامل ایران و ممالک هم‌جوارش، اصل نقشه را شکل‌ می‌دهد و کشورها و ممالک دوردست که وسعت آنها زیاد اما نام‌های شاهنامه‌ای آنها کم است، مثل یونان و هند و چین، جداگانه و در زیر نقشۀ اصلی ترسیم شده‌‌اند.

 

 

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612