کد خبر:18496
پ
afshar_irani

فرزانۀ اخلاق مدار

استاد زنده یاد ایرج افشار حق بزرگی بر گردن همه ما ایرانیان، ایران دوستان و ایران شناسان دارند.

میراث مکتوب – به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد     تو را در این سخن انکار کار ما نرسد

استاد زنده یاد ایرج افشار حق بزرگی بر گردن همه ما ایرانیان، ایران دوستان و ایران شناسان دارند.
ملتی که حافظۀ تاریخی ریشه دار و پیشینۀ تمدنی باشکوهی دارد، بازشناسی و بازسازی این حافظۀ درخشان را مرهون کوششهای سترگ دانشی مردانی چون آقا بزرگها،  ایرج افشارها و دانش پژوه ها می‌داند.

از دوست فرزانه جناب آقای شکراللهی تشکر می کنم که از روی حسن ظنّی که نسبت به این بنده داشته و دارند، افتخار سخن گفتن در باره استاد افشار را نصیب بنده فرمودند وشاید از باب اینکه در این 22سال که از آغاز به کار میراث مکتوب گذشته، از زمان آشنایی حقیر با مرحوم افشار ایشان حق استادی بر بنده داشتند و همواره، راهنما، الگو و مقتدای بنده در همۀ زمینه های کاری مؤسسه میراث مکتوب اعم از تحقیق و تصحیح و نسخه شناسی و انتشار نشریات گزارش میراث و آینۀ میراث بودند.از همان یکی دو شماره اول آینۀ میراث که رنگی چاپ کردیم فرمودند مجلۀ علمی نباید رنگی باشد.  اما زمان آشنایی در سال 72 که مأمور تدوین و راه اندازی طرح احیای میراث مکتوب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدم، ابتدا حضوراً خدمت بزرگانی چون مرحوم محمد تقی دانش پژوه، شیخ عبدالله نورانی، آقا سید عبدالعزیز طباطبایی، دکتر سید جعفر شهیدی و استاد ایرج افشار و دهها کتابشناس و نسخه شناس دیگر رسیدم. از طریق مرحوم دانش پژوه اولین دیدار من با استاد افشار و نورانی انجام شد. فهرست اولیه‌ای از آثار فارسی چاپ نشده تهیه کردیم که مرحوم آسید عبد العزیز طباطبایی 10 اثر فارسی کهن شیعی را معرفی کردند مثل مصابیح القلوب حسن شیعی سبزواری و دقائق التأویل ابوالمکارم حسنی و نیز مرحوم نورانی برخی آثار شیعی غیاث الدین جمشید دشتکی و خواجه نصیر را توصیه فرمودند.

در سالهای اول که من خودم خیلی به اهمیت و وسعت کار پی نبرده بودم کمی طول کشید تا بتوانم خود را در کنار استاد ببینم. البته ایشان به هر علاقه مندی کمک می کردند، بی مزد و منتی در جلساتی که در محل اداری دفتر در الهیه برگزار می کردیم شرکت می فرمودند،

ایشان وقتی احساس می کردند کسی علاقه مند هست، استعداد کاری را دارد و ساعی و کوشا هست، آن وقت از هیچ کمکی مضایقه و دریغ نمی فرمودند. تلفنها را خودشان خیلی کوتاه و دقیق پاسخ می گفتند.

ارتباط بیشتر

در دهۀ دوم کار میراث مکتوب، این ارتباط بیشتر را در کارها و مقالاتی که با مرکز داشتند چند برابر می یابید. آمار کارهای استاد افشار در دهۀ دوم فعالیت میراث مکتوب به شرح زیر است:

15 کتاب (مقدمه, تصحیح و تألیف)

17 مقاله در آینه میراث

10 مقاله در گزارش میراث

متون مورد علاقه ایشان:

علاقه ایشان در تصحیح متون فارسی، بیشتر در زمینه معرفی نسخ خطی فارسی هنری، علمی و اجتماعی بود. کتابهای تحفة المحبین در تاریخ خطوط خوشنویسی، جامع الصنایع در آشپزی و جواهرنامه در موضوع سنگهای قیمتی از جمله آثاری بودند که ما در میراث مکتوب افتخار انتشار آنها را داشتیم. زیرا ایشان معتقد بودند که ما از طریق انتشار این گونه آثار می توانیم تاریخ زندگی و باورها و عقاید مردم را بهتر بشناسیم.

در طول این سالها که با ایشان چندین سفر علمی در داخل و خارج داشتم، به مناقب و خصایل نیک ایشان بیشتر پی بردم. فروتنی، ادب لسان، نداشتن ظنّت و بخل علمی، توجه به حقوق معنوی مؤلف و ناشر(کپی رایت) و دقت در امور وقف و به طور کلی مسألۀ حق الناس از اخلاق حسنه ای بود که ایشان بدان آراسته بودند و این نکته ای بود که مرحوم افشار را در چشم من یک الگو و اسوه و استاد اخلاق جلوه می داد.

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد      تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
طبعا برپایی مجلس یابود برای این است که هریک از ما با بیان فضایل علمی و اخلاقی آن استاد فرهیخته، یاد او را زنده نگه داشته، خاطرات او را در دل مرور کنیم و درسهایی که از او گرفته ایم به شایستگی به اهلش پس بدهیم تا نسل نوپای امروز و فردا، با این دانشمندان سخت کوش، وقت شناس و کثیرالتألیف که مایۀ افتخار و بالندگی فرهنگ ما هستند، بیشتر آشنا شوند و اخلاق علمی و روش تحقیقی آنها را سرلوحۀ کارهای خود قرار دهند.

یک پیشنهاد:

تألیف رساله های دانشگاهی

باید رساله های دانشگاهی متعددی نوشته شود که چگونه ممکن است یک پژوهشگر این همه کار را در این مدت محدود انجام دهد. فهرست نویسی هزاران نسخه خطی، تألیف حدود 300 عنوان کتاب و رساله و نگارش بیش از 2000 مقاله و یادداشت و سفرنامه، و طبق نقل دوست دانشمندم جناب آقای میلاد عظیمی بیش از 14 هزار معرفی کتاب از دوسه خطی گرفته تا معرفی های چند صفحه ای و بسیاری ناگفته دیگر که همه و همه، حکایت از عشق و شیدایی و وقت شناسی و ایران دوستی آن زنده بزرگمرد دارد.

چند خاطره

1.  انتحال از مقدمه کتاب من :

بنده یادداشتهایی در گزارش میراث می نوشتم با عنوان «آسیب شناسی تحقیق و تصحیح متون» ، یکی از یادداشتهای بنده در باره امانت داری در نقل مطالب بود، یک روز ایشان فرمودند من همه یادداشتهای تو را می خوانم. اما خواستم این نکته را گوشزد کنم که در مقدمه فلان کتابی که اخیراً منتشر کرده اید، در داوری اثر دقت لازم را نکرده اید زیرا نویسنده مقدمه کتاب، عیناً مطلبی را از من نقل کرده ولی اسمی از کتاب من نیاورده است؟! به هر حال حق این است که کسی که مطلبی را نقل می کند نشانی منبع و مأخذ را بنویسد و داور هم باید از میان کسانی انتخاب شود که عمده مطالب در مورد آن موضوع را دیده باشد و با نگاهی متوجه شود که این مطلب را گویا جای دیگر دیده و علامت سؤال در ذهنش ایجاد شود.

2.  اجازه از متولی وقف

زمانی ما تصمیم گرفتیم که برخی از کارهای علامه محمد قزوینی مثل چهار مقاله عروضی سمرقندی را ، که در خارج از ایران با ناشر خارجی چاپ شده، در میراث مکتوب چاپ کنیم. این تصمیم در شرایطی گرفته شده بود که 30 سال از فوت علامه قزوینی گذشته و ما هم تابع قانون کپی رایت جهانی نیستیم. با ایشان به کتابخانه دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران رفتیم و از نزدیک کتابهای مرحوم قزوینی را که آنجا نگهداری می شود، دیدیم. ایشان دو نکته را فرمودند: یکی اینکه این کتابها را اوقاف گیپ چاپ کرده و چون وقف هست قانون 30 یا 50 سال پس از فوت مالک اثر شاملش نمی شود و شما باید با هیأت امنای وقف که الآن آقای چارلز ملویل یکی از آنهاست، مکاتبه کنید و اجازه کتبی بگیرید. بعد فرمودند اگر وقف هم نبود برای مؤسسه میراث مکتوب خوب نیست که هیچ کتابی را بدون اجازه از مؤسسۀ خارجی چاپ کند.

3.  دفاع از حق دیگران

مرحوم محمد مشیری کتاب قیام شیخ عبید الله را چاپ کرده بود، همان زمان هم آقای عبدالله مردوخ آن را منتشر کرده بودند. مشیری در مقاله ای مدعی شده بود که کتاب او انتحال شده، استاد افشار در راهنمای کتاب (راهنمای کتاب،س 21 ،ش3-4(خرداد- تیر1357): 354- 355.) هر دو کتاب را بررسی می کنند و ثابت می کنند که هیچ سرقتی از کتاب مشیری نشده است.

4.  امانت داری در تصحیح

شاید این از اخلاق کتابدار و کتابشناس بودن ایشان بود که نسبت به ارجاع دادن و ذکر منبع بسیار حساس بودند. چندبار این قول مرحوم علامه قزوینی را تکرار می کردند که اگر خواستید حتی بسم الله الرحمن الرحیم را هم از نسخه ای نقل کنید به خود قرآن مراجعه کنید، مبادا ضبط آیه ای را اشتباه بنویسید.

5.  بستن شیر شوفاژ

مرحوم کریم اصفهانیان نقل می فرمودند که طبق وقفنامه یک اتاق از موقوفه دکتر محمود افشار یزدی به مجله آینده اختصاص یافته بود. زمستان بود و هوا بسیار سرد. برای گرم نگه داشتن اتاق شیر شوفاژ را باز کردم. آقای افشار وارد شدند تا متوجه این موضوع شدند رفتند شیر شوفاژ را بستند و گفتند ما مجاز نیستیم از شوفاژ استفاده کنیم و وقفنامه چنین اجازه ای را به ما نمی دهد. از آن روز به بعد با چراغ علاءالدین زمستان را بسر کردیم.

6.  اتهامات فراماسونی که به آن مرحوم می زدند

در سالهای 62 و 63 دو کامیون کتاب از مرکز تحقیقات فارسی پاکستان برای فروش توسط بابک افشار که کتابفروشی تاریخ را داشت، فرستاده شده بود. مدیر بین الملل وقت وزارت ارشاد گفته بود که چون ایرج افشار فراماسون بوده ما نمی توانیم اجازه ترخیص این کتابها را بدهیم. بابک افشار خاطره جالبی را برای آقای آل داوود نقل می کنند. بابک افشار نقل می کرد که پدرم به من گفته بود که وقتی من بعد از ظهر دارم استراحت می کنم اگر کسی زنگ زد مرا بیدار نکن مگر تقی زاده. روزی با ناراحتی آمد و گفت که حتی اگر آقای تقی زاده هم زنگ زد مرا بیدار نکن. پرسیدم چرا؟ گفت: چون مرا به عضویت در ماسونیت دعوت کرده و من از این کار بیزارم. آل داود نقل می کرد رفتم این موضوع را به مدیر بین الملل ارشاد وقت گفتم و ایشان هم گفت پس ما استعلام می کنیم. دو ماه بعد اجازه ترخیص کتابها را دادند و گفتند پاسخ استعلام هم منفی بود.

هیچ وقت ماسون نبودم

یادم هست مرحوم افشار در یکی از شماره های بخارا هم به صراحت نوشته بودند که من هیچگاه به فرقه ماسونی وارد نشدم، با این حال عده ای به دلایل نامعلوم چه قبل از فوت آن مرحوم و چه بعد از فوتش همچنان بر طبل تو خالی اتهام ماسونی به آن یگانۀ عصر حاضر می کوبند.
 

چرا برای افشار مجلس یادبود می گیرید؟

پس از انتشار خبر دیدارخصوصی ایشان با مقام معظم رهبری و انتشار تصاویرآن دیدار در وبگاه به نام معظم له(http://www.khamenei.ir/) بنده جرأت یافتم مجلس یابودی در دانشگاه تهران با همکاری دانشکده ادبیات و علوم انشانی دانشگاه تهران با 15 سخنرانی و نیز به مناسبت اولین سالگرد درگذشت ایشان در تالار اجتماعات کتابخانه ملک با همکاری کتابخانه ملک با رونمایی از سردیس آن مرحوم برگزار کنم. یکی دوماه پس از این مراسم، روزی در وزارت ارشاد جلسه ای داشتم تا موضوع درخواست کمک از ارشاد را مطرح کردم، یکی از معاونان وزیر ارشاد وقت، گفت: چند روز پیش سردبیر فلان روزنامۀ خاص به ما اعتراض کرده چرا میراث مکتوب برای آن فراماسون چند مجلس یادبود و بزرگداشت برگزار کرده؟ که من هم موضوع جلسه دیدار مقام معظم رهبری را مطرح کردم و اظهار شگفتی از چنین سخنانی! حالا ببینید ما در جامعه گرفتار چه بداخلاقیها و جزم اندیشیهایی هستیم. چرا عده ای چشم خود را بر این همه خدمت و افتخار و بزرگی انسانی می بندند که دهها سال مام وطن چون او را نخواهد زایید، و با اتهامات واهی و پوچ که هیچگاه ثابت نشده، مفاخر و مشاهیر جامعۀ خودمان را چنین بناحق داوری می کنند؟ به قول سنایی غزنوی:

            سالها باید که تا یک سنگ اصلی زآفتاب      لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
        ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک        شاهدی را حله گردد یا شهیدی را کفن
        عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع       عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن

متن سخنرانی مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب در پنجمين سالگرد درگذشت شادروان استاد ایرج افشار در کتابخانۀ ملی – 18 اسفند 1394

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612