میراث مکتوب- بزرگان پيشينۀ بینشان / ز تو زنده شد نام ديرينهشان (حسین مسرور)
پرچمدار زبان فارسى فردوسى است و پايندگى شعر پارسى از آنِ كوشش و پايمردى او و بیگزاف شايسته و بايسته است كه او را روانگر آب زندگانى در رگهاى سترگ زبان پارسى بناميم و جوشش چشمه ادبيّات فارسى را از سر همّت او بدانيم.
بسى رنج برده [است] در اين سال سى
عجم زنده كرده [است ] بدين پارسى
هنگامۀ يورش گستاخانۀ سپاهيان بيگانه و آن هنگام كه تيرهاى زهرآگين سپاه انيران هر دم فرو میريزد، پرچم شكوهمند پارسى را بر دوش كشيدن و آنگه پهناى كارزار را با گامهاى مردانه پيمودن و افراشتنش بر فراز كوه بلند حماسه، پروايى بیاندازه میخواهد.
بدون گزاف پهلوان راستين حماسۀ شاهنامه، خودِ فردوسى است كه گاه پيراهن رستم را پوشيده و زمانى جوشن گيو را زيبِ تن كرده است:
که رستم یلی بود در سیستان
منش کردهام رستم داستان
(منسوب به فردوسی)
فردوسى فرزند دلير ايران در كتاب شاهنامه با جامۀ پهلوانانش به جنگ با پروارگران بيگانه میرود. پندارگرانى كه میپنداشتند بيگانهستايى و بيگانهسرايى روندى پايدار و پابرجاست و به پاى خوكان ريختند آن درّ گرانبها را، در آن زمان كه ايرانيان در دادگاه فرهنگ و نگهدارى ارزشهاى فرهنگى، سخنوران هرزهگو را به پاى ميز داد میکشانند، بیگمان روسياه خواهند بود.
سخن از ستايش يا گزافهگويى نيست، سخن از شايستگى بزرگمردى است، كه سنگين وزنۀ شوق ميهندوستى را مردانه برداشت.
پرواز بر فراز آسمان سخن پارسى، در گرو شناختن و ارج نهادن بر فردوسى و حماسهاش آسان خواهد بود و بیگمان آن دمپرستانِ نان به نرخ روز خورِ گزافهگو، كه سنگينى گفتارشان را در گزينش و گزيدن واژههاى ريز و درشت بيگانه با زبان مردم میدانند، جايى در ميان جاودان فرهنگ اين خاک و بوم نخواهند داشت.
و اين چنين است كه میتوان بهترین و شيرينترين واژههاى پارسى را از لابهلاى نامور نامۀ دلنشين شاهنامه خواند:
كسى باشد از بختِ فيروز شاد
كه باشد هميشه دلش پُر ز داد
**
سخن چون برابر شود با خِرَد
روان سراينده رامش بَرَد
**
به گيتى به از مردمى كار نيست
بدين با تو دانش به پيكار نيست
**
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
حسين مسرّت
منبع: پیوست فرهنگی روزنامۀ اطلاعات