کد خبر:31045
پ
فخرالدین عراقی ۲

عشق و وحدت؛ بن‌مایۀ عرفانِ فخرالدین عراقی

فخرالدین عراقی با روی‌آوردن به عرفان به‌ویژه وحدت وجود و از سوی دیگر توجه ویژه به اندیشه‌های احمد غزالی و سنایی غزلیاتی پرشور و زیبا سرود.

میراث مکتوب- شیخ فخرالدین عراقی یکی از شاعران عارف و خوش‌ذوق قرن هفتم هجری است. وی با روی‌آوردن به عرفان به‌ویژه وحدت وجود و از سوی دیگر توجه ویژه به اندیشه‌های احمد غزالی و سنایی غزلیاتی پرشور و زیبا سرود.

مفاهیم عرفانی بن‌مایه اصلی شعر عراقی است که در محورهای وحدت وجود، ملامتی، عشق، درد و زهدگریزی جلوه می‌کند. در غزلیات پرشور عراقی افزایش بسامد اصطلاحات تصوف را می‌بینیم؛ گرچه وابسته به مکتب مدرسی تصوف نبوده است.

وی دشمن زهد ریایی بوده و گفته است:
از زهد و صلاح توبه کردیم
مخمور میم می مغان کو
اسباب طرب همه مهیاست
آن زاهد خشک جان‌فشان کو

عراقی بی‌اعتنا به نام و ننگ و عارفی راستین بوده است:
سحرگه از سر سجاده برخاست
به بوی جرعه‌ای زنار بربست
ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد
که دل را در سر زلف بتان بست

وی حقیقت را بر صلاح و مصلحت ترجیح می‌داد:
سجاده و تسبیح به یک سوی فکندم
بر کف می چون رنگ رخ یار گرفتم
کارم همه با جام می و شاهد و شمعست
ترک دل و دین بهر چنین کار گرفتم

همچنین عراقی برخلاف بسیاری از صوفیان ظاهرپرست ادعای کشف و کرامت نداشت:
در صومعه تو دانی می‌کوش تا توانی
در میکده رها کن از سر فضول و طامات
وی عارفی دردمند و عاشق بود:
درمان اگر نداری باری به درد یادآر
کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد
با درد خوش توان بود عمری به بوی درمان
با غم به سر توان برد گر غمگسار باشد

اما یکی از پررنگ‌ترین و مطرح‌ترین مشخصه مکتب عراقی، ‌وحدت است. این مؤلفه در اشعار وی در سطح تعریف و بیان مختصر باقی می‌ماند و بعد از عراقی در شعر مولانا با بهره‌گیری از تمثیل بسط می‌یابد.

عشق نیز پرپرداخت‌ترین و محوری‌ترین ویژگی مکتب عراقی است، پرداختی با زبان اشارت و بدون کمترین حضور عقل:
بیدلان را جز آستانه عشق
در ره کوی دوست منزل نیست

مهم‌ترین ویژگی زبان عراقی، سادگی، ‌روانی و طبیعی بودن آن است. وی مانند مولوی و بسیاری از شاعران عارف مسلک بیش از لفظ به معنا توجه داشت.  اشعار عراقی با مرور زمان به دورترین نقاط شبه قاره رخنه کرد و بسیاری از شاعران و عارفان مشهور شبه قاره در اشعار فارسی، اردو و پنجابی از وی تاثیر پذیرفتند.

در مورد سبک شعری وی باید گفت که عراقی عاشقی دل سوخته است که با سخنانش از سوز درون و شوق باطن و کمال نفس خویش حکایت می‌‌کند.

این نوشتار را با شعری زیبا از عراقی به پایان می‌رسانیم:
هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما
باد می‌پیمایم و بر باد عمری می‌دهم
ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟
چون ندارم همدمی، با باد می‌گویم سخن
چون نیابم مرهمی، از باد می‌جویم شفا
آتش دل چون نمی‌گردد به آب دیده کم
می‌دمم بادی بر آتش، تا بتر سوزد مرا
تا مگر خاکستری گردم به بادی بر شوم
وا رَهَم زین تنگنای محنت آباد بلا
مردن و خاکی شدن بهتر که بی تو زیستن
سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا
خود ندارد بی‌رخ تو زندگانی قیمتی
زندگانی بی‌رخ تو مرگ باشد با عنا

 

منبع: ایبنا

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612