میراث مکتوب- فخرالدین عراقی، عارف و شاعر بلندآوازه ایرانی در سده هفتم هجری بود که غزلیاتی پرشور و زیبا با شیوهای متفاوت از شاعران دیگر سرود و کتاب «لمعات» وی در ادبیات عرفانی ایران جایگاه ویژهای دارد.
یکی از مهم ترین آثار این شاعر نامدار، دیوان شعری شامل حدود ۵۰۰۰ بیت در انواع شعر است. عراقی در شعر خود از استادان به نامی مانند محییالدین عربی، احمد غزالی، سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، فردوسی، ابوسعید ابوالخیر و باباطاهر همدانی تاثیر پذیرفته و از دیگر آثار وی می توان به منظومه «ده نامه» شامل ۱۰ غزل و ۱۰ مثنوی اشاره کرد.
اما در میان آثارش عراقی با رساله لمعات که از نفیسترین کتابهای متصوفه به شمار میرود، پرآوازه شده است. لمعات از جهت زبان، آمیختگی نظم با نثر، بیشتر شبیه به سوانح احمد غزالی و از جهت هایی نیز همسان با گلستان سعدی است اما از جهت فکری و تنظیم مطالب به پیروی از فصوص الحکم ابن عربی و در هر لمعه موضوعی خاص از معارف و اندیشههای عرفانی تبیین شده است.
عراقی در دیباچه لمعات گفته است: «کلمهای چند در بیان مراتب عشق بر سنن سوانح به زبان وقت املاء کرده میشود تا آیینة معشوق هر عاشق آید. با آنکه رتبت عشق برتر از آنست که به قوّت فهم و بیان پیرامن سراپردة جلال او توان گشت یا به دیدة کشف و عیان به جمال حقیقت او نظر توان کرد».
نثر لمعات نثری فصیح، جذاب، روان و دلنشین است اما به زیبایی شعر عراقی نیست در حقیقت عراقی در غزلیاتش روانتر، جذابتر و پرشورتر ظاهر شده است تا در لمعات؛ هرچند در لمعات نیز پرشور و آتشگون، از عشق سخن به میان میآورد و گاهی به شعر بسیار نزدیک میشود.
مهمترین ویژگی زبان عراقی، سادگی، روانی و طبیعی بودن آن است. او مانند مولوی و بسیاری از شاعران عارف مسلک بیش از لفظ به معنا توجه داشت. عراقی در غزلیاتش بسادگی شعر سروده و در قالب جملات کوتاه و صریح با کمترین جا به جایی در ارکان جملات به شیوه سهل ممتنع دست یافته است.
صور خیال در شعر عراقی پیچیدگی خاصی ندارد و بیشتر عاطفه و احساس در شعر او موج میزند. ضمن اینکه بیانگر مفاهیم عمیق عرفانی است. شعر او از جهت سادگی و غلبه عاطفه، شبیه به شعر سعدی است و از جهت استفاده از تخلص در غزل نیز همانند وی است.
این شاعر و عارف نامدار ایرانی در ۲۰ خرداد ماه سال ۶۱۰ قمری در کُمجان (کُمیجان از توابع اراک امروز) دیده به جهان گشود و سرانجام در ۶۸۸ قمری در دمشق دیده از جهان فروبست و در صالحیه دمشق به خاک سپرده شد.
آبیست حیات و ما سبوییم
ما زنده بدان نسیم و بوییم
ما از صفت جلال اوییم
در راه به سر روان، چو گوییم
نشناخت کسی که در چه خوییم
ما نیز برای گفتوگوییم
نجمه شمس
منبع: ایبنا