کم کم کاغذ سازی در اکثر شهرهای ایران رونق گرفت. طبعاً در دو سه قرن اول که کتابت روی پوست و چوب و استخوان و پارچه و… بود، بعضاً روی کاغذ منتقل شد. درواقع، جز مصحف کریم مکتوب بر روی پوست آهو، ما کتاب دیگری نداریم که الآن در کتابخانه ها باقی مانده باشد. اگر نوشت افزار و لوازم به وفور در دسترس بود، حتما مکتوبات و مکاتیب زیادی روی پوست باقی می ماند. پس به قول اهل منطق، سالبه به انتفاء موضوع است. یعنی کاعذی نبوده تا زبانی بسته باشد و قلم کسی خسته، چنانچه قلیلی از بزرگان بر آن بوده اند.
کاغذ و رو سفیدی لوح دیجیتالی
حال فرض کنیم سایۀ تحریم بر سر کاغذ، دراین روزگار، بختک بختمان نمی شد، باز تولید و نشرعلم به برکت شبکه جهانی اینترنت متوقف نمی ماند. اگر چه چندی است که اقبال کاغذ از نردبان ترّقی، برای کسب رتبۀ صد، گوی سبقت را از باقی اجناس ربوده، لیکن این بخت را دارد که همچنان سفید رو بماند و صفحه اینترنت جای او را بگیرد و جور او را بکشد، رسمی که اکنون در جوامع غربی راقیه، رایج است. یادم می آید چند سال پیش کتاب دکتر شهشهانی در بارۀ دیفرانسیل، برندۀ جایزۀ فصل شده بود، در سخنرانیش گفت: من از کشوری (امریکا) می آیم که همه کارهای علمی و غیر علمیش از راه رایانه است و کاغذ دیگر آنجا کاربردی ندارد. ایشان نفرمودند که آیا آنان در تبلیغات انتخاباتی هم، از اجناس غیر کاغذی استفاده می کنند یا نه؟ حتماً اوضاع آنها، مثل اینجا نیست که کار ثبت نام نامزدان که شروع می شود، یکمرتبه کاغذ از بندی 30 هزار تومان به رتبۀ 50صعود می کند و قضا را وقتی اسم تحریم به گوشش می خورد، دیگر کسر شأن خود می داند که پایین بیاید و تا امروز هم که نرخ بندی 80 را در پیش گرفته و به قول عوام – ناغافل- ناشران و چاپچیان را آچمز کرده است….