میراث مکتوب- بلال حبشی صدایی خوش داشت و اذان سر داد و مصیّب با نوای قرآن مردمان را به دین دعوت میکرد.
در یادداشت قبل گفتم اگر چیزی در بارۀ تاریخ موسیقی در فرهنگ و تمدن اسلامی مینویسم و اظهار نظر میکنم، حاصل اوقات خوشی از عمر بوده است که بر سر این کار گذاشتم و پنج کتاب منتشر کردم و با دهها مقاله. با بسیاری از اهل موسیقی و فقاهت گفتوگو کردم. یکی را قبول افتاد و در نظر آمد و دیگری مقولۀ “عرف” را مرجع تشخیص دانست و گفت کار را به اهلش بسپارید.
یکبار برای شرکت در کنفرانسی دعوت شدم، شرط گذاشتم که در آغاز سخن دو آواز و همراهی ساز پخش میکنم، اگر حاضران تشخیص دادند کدام صدای زن و کدام صدای مرد است و دلیل نهی یکی و قبول دیگری را گفتند، شرکت خواهم کرد، گفتند در این کنفرانس فقط مباحث نظری مطرح میشود. گفتم موسیقی را در عمل کار برآید به سخنرانی نیست.
موضوع موسیقی صدا و نواست. ساز هم که سیم و چوب است، جواب آواز است و اگر برای نسل امروز پاسخی معقول نیاوریم، ره کج میکنند و به موسیقیهای زیر زمینی روی میآورند، چنانکه آوردند و روی از سیمای ملی برتافتند. چه خوش بود ایامی که برنامههای متنوع موسیقی چون دستان و نیستان و … هرچند بدون نمایش ساز! در سیمای کشور پخش میشد و موجب دلگرمی و آرامش بود.
چه شد که این سرمایۀ بزرگ یعنی دستگاه عظیم ملی به دست کسانی است که به قول سعدی “از دستشان دستها …”. نه کار دانند و کاردانان را چنان گشته که کنج عزلت گزیدهاند و به قول حافظ: “عزلتگزیده را به تماشا چه حاجت است.” غثّ و سمین را تشخیص نمیدهند و گاه موسیقیهایی با محتوایی سخیف پخش میکنند که آدمی حیرت میکند که چرا نظارتی بر این اشعار نیست!
ترویج عشق زمینی با توصیف جسمانی و گاه همراه با ایجاد یأس و نومیدی در رادیو برای جلب مخاطب بیشتر مجال پخش مییابد و گویی هر کس به کار خویش مشغول است و وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبیذ. فشار برق و گاز از یک طرف، آلودگی هوا هم از هر طرف، کوک تورم هم که ساز است و نوای مردم بینوا هم ناساز، امید که روزنهای باز شود تا هوای پاکیزه به منفذ جان خلایق راه یابد.
از آیةالله شیخ هادی نجمآبادی پرسیدند: کدام موسیقی حرام است؟ وی جواب داد: آن موسیقی حرام است که از صدای کشیده شدن کفگیر بر تهدیگ پلوی همسایۀ ثروتمند برخيزد و به گوش اطفال گرسنۀ همسایۀ فقیر برسد.
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب