میراث مکتوب- کتاب «شیرین، ملکۀ مسیحی، اسطورۀ عشق: زنی از اواخر عهد باستان، واقعیت تاریخی و تأثیر ادبی» نوشتۀ ویلهلم باوم، با ترجمه مهناز بابایی در ۱۶۱ صفحه از سوی انتشارات مروارید چاپ و منتشر شد.
در میان نقوش مینیاتور ایرانی، نقش زنی در حال آبتنی کنار چشمه در حالی که مردی در حال نگاهکردن به اوست، تصویری محبوب بوده است. شخصیتهایی که در این نقوش به تصویر کشیده میشدند، ملکه شیرین و همسر او خسرو دوم شاه ایران بودند. انگارۀ محبوب دیگر دربارۀ افسانۀ «خسرو و شیرین» مجلس نگریستن شیرین به تصویری از خسرو و عاشقشدن او بوده است. گفته میشود روابط این دو بهتدریج در سالهای بعد تبدیل به یک مثلث عشقی شده است. فرهاد صنعتگر نیز عاشق شیرین میشود و شیرین به او دستور میدهد کانالی را از میان کوه به دربار او حفر کند. نگارگران و همچنین نظامی شاعر و جغرافیدانان عرب، نقشبرجستۀ سنگی متعلق به اواخر ایران باستان در نزدیکی شهر کرمانشاه را به این افسانه نسبت دادهاند. این نقشبرجسته سوارکاری را روی اسب نشان میدهد که شاه و ایزدی که او را در این مقام گماشته، بالای سر او دیده میشوند. تصویر یک زن کنار این دو فرد به تصویر کشیده شده که یک الهۀ زرتشتی است و برخلاف باور نویسندگان اسلامی، ارتباطی با ملکه شیرین ندارد. در نتیجه این نقشبرجستۀ شگفتانگیز منبع الهام شاخوبرگدادن به حماسهای بود که به طور گسترده در ادبیات فارسی و ترکی مورد استفاده قرار میگرفت.
در قرن دوازدهم میلادی داستانهای عاشقانهای مملو از الگوهایی با چهرههایی از دوران کهن وجود داشت. سنت شعرسرایی اسلامی عمدتاً پیشینۀ مسیحی این ملکه را نادیده گرفت و شیرین که عضوی از کلیسای سریانی شرق بود، به شیرین «ارمنی» تبدیل شد. این داستان حماسی عاشقانه نهتنها از ایران تا عثمانی گسترش یافت، بلکه تا هند و ازبکستان و همچنین به کشور مسیحی گرجستان نیز رسید. تاکنون هیچ تلاشی برای درک پیشینۀ تاریخی افسانۀ شیرین صورت نگرفته است؛ این کتاب قبل از هر چیزی سعی در تحلیل ریشههای تاریخی داستان شیرین دارد.
مردم اروپا تا حد زیادی از رخدادهایی که در شرق اتفاق میافتاد، بیاطلاع بودند. از شیرین به معنای واقعی کلمه تا زمان یوزف فونهامر پورگشتال ـ شرقشناس اتریشی ـ که دوباره آثار هنری و ادبی را تا اواخر قرن هجدهم در قسطنطنیه بررسی کرد، سخنی در میان نبود. بنابراین وی تحقیقات اولیه را برای «دیوان غربی ـ شرقی» گوته که شیرین و خسرو را در صف عشاق برجستۀ جهان قرار داد، انجام داد. همچنین نویسندگان و هنرمندان دورۀ رمانتیک این افسانه را که در شرق باقی مانده و هرگز در ظلمت فراموشی فرو نرفته بود، کشف کردند. این کتاب تکامل افسانۀ شیرین از واقعیت تاریخی تا ادبیات داستانی و آثار هنری و پذیرش آن در ادبیات مشرقزمین و سرانجام چگونگی ورود آن به ادبیات اروپا به واسطۀ اثر گوته را شرح میدهد.
ارتباط بین اروس و قدرت جذابیت بسیاری برای مردم داشت. در ادبیات، تاریخ و هنر پیشنمونۀ اصلی این موضوع به طور گستردهای ارائه شده است. داستان شیرین مسیحی که به همسری شاه ایران، خسرو دوم درآمد، نمونهای جذاب از ارتباط بین اروس و قدرت است. در طی قرنها مورخان، شاعران و هنرمندان به او علاقمند شدند و این ملکه حضور خود را هم در شرق و هم در غرب تا به امروز حفظ کرده است. در فصل اول این کتاب ایران در اواخر عهد باستان بررسی شده و در خلال آن به اصل داستان شیرین اشاره شده است.
در فصل دوم کتاب به داستان خسرو و شیرین از ازدواج تا مرگ پرداخته شده است. نویسنده در این فصل دربارۀ موضوعاتی چون افسانۀ ماریا، اتحاد خسرو و امپراتوری مرویس، بارداری شیرین و صلیب الرصافه، پایان داستان خسرو و شیرین و …. نکاتی را بر اساس منابع تاریخی طرح کرده است.
با فروپاشی امپراتوری ساسانیان خاطرۀ شیرین بهسرعت محو شد. در میان نویسندگان بیزانسی تنها تئوفانس به او اشاره میکند. در قرن دوازدهم زونارس مورخ بیزانسی چندان با شیرین آشنا نبود و تنها یک بار در جهان بیزانسی در قرن چهاردهم به شیرین اشاره شد؛ یعنی زمانی که نیکفوروس کالیستوسی اثر اواگریوس را رونویسی کرد. همچنین بهندرت در کارهای نویسندگان مسیحی شرق به شیرین اشاره شده است؛ تنها در قرن یازدهم در رویدادنامۀ سیعرت و در قرن دوازدهم در کتاب «المجدل» ماری بن سلیمان نام شیرین ظاهر میشود. در فصل سوم به بررسی افسانۀ شیرین در هنر و ادبیات پرداخته شده است.
کشف مجدد شخصیت شیرین کار مستشرق یوزف فونهامر پورگشتال بود. در فصل پایانی دربارۀ این کشف او سخن گفته شده است.
فهرست مطالب کتاب: اشاره، فصل اول: ایران در اواخر عهد باستان، فصل دوم: خسرو و شیرین: زوج سلطنتی، فصل سوم: افسانۀ شیرین در هنر و ادبیات، فصل چهارم: کشف مجدد شیرین.
منبع: کتابخانه تخصصی ادبیات