میراث مکتوب- سومین جلسه از سلسله نشستهای «از هفت شهر عشق تا هزار وادی اندیشه» به میزبانی حامد مهراد، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد بهعنوان دبیر جلسه، برگزار شد. پس از پرداختن به عطار در دو نشست قبلی، در این نشست به خیام، این نابغه علم و ادب پرداخته شد.
در اولین بخش برنامه، حسن دلبری از دانشگاه حکیم سبزواری ذیل موضوع خیام، جشنواره تناقضها به ارائه مطالب خود پرداخت. دلبری، دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد هستند و از ایشان بیش از 30 مقاله ی علمی در نشریات داخلی و بین المللی به چاپ رسیده است؛ در کنار این افتخارات به سرودن شعر نیز مشغول هستند و کتابهایی را هم روانه ی بازار کردهاند.
اولین اصل این بخش از برنامه که ارائه دلبری هم بر آن استوار بود، این است که خیام شاعر، همان خیامیست که منجم است و ریاضی میداند. در تاریخ گمانهزنیهایی وجود دارد که خیامی که شعر میگفت با خیام ریاضیدان یکی نبوده؛ اما پیش فرض اول این نشست نسبت تمامی این علوم به یک انسان است.
پیشفرض دوم درباره خیام، پذیرش این نکته است کسانی که با خیام مخالفت کردند و حتی تا مرز الحاد او پیش رفتند، تمامی آثار خیام را مطالعه نکردهاند. به قول دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، کسانی که از روی شعر خیام او را قضاوت کردهاند باید فلسفه خیام را هم بخوانند یعنی به جای تمرکز بر یک بخش از ساحت وجودی این شخصیت، باید این شاعر نامی و ریاضیدان برجسته را بهصورت مجموعهای از استعدادها و نظراتی که دارد، دید.
در مشرق زمین متاسفانه تنها به بعد ادبی خیام پرداخته شده است اما، غربیها خوب میدانند که خیام همان قدر که در عرصه ادبیات ارزشمند است، در زمینه ریاضی و نجوم و سایر علوم هم تبحر دارد. آخرین پیش فرض این قسمت از برنامه این بود که شعر خیام سرشار از چرایی است اما ما در آن به دنبال «زیرا» و «پاسخ» میگردیم. پاسخهای خیام را باید در حل معادلات جستوجو کرد نه در ادبیات او.
درباره جشنواره تناقض بودن خیام، همین بس که در دورانی که حلاجها به دار آویخته شدند، خیام توانست با زیرکی زنده بماند. یعنی بیشتر از مرگ خیام، زنده ماندن او باعث تعجب میشود و هنر و زیرکی او را میرساند. در این دوره که انواع اعتقادات مذهبی رواج داشت، خیام باید به طور مداوم پاسخگوی صاحبان قدرت و یا بزرگان دینی میبود و از منظور اصلی خود پرده برمیداشت.
در نهایت و با جمعبندی مطالب گفته شده، به زعم دکتر دلبری نمیتوان خیام را ملحد نامید و قضاوت نابجا دربارهی او، به نداشتن نگاه جامع به خیام باز میگردد.
پس از پایان این بخش از برنامه، دکتر فاطمه ماهوان از دانشگاه فردوسی مشهد به بیان مطالب خود پرداخت. دکتر فاطمه ماهوان، دانشیار گروه زبان و ادبیان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد است و با انتخاب موضوع نگارههای رباعیات خیام از تصویر شرقی تا تفسیر غربی، نظرات خود در مورد خیام را بیان کرد. تخصص دکتر ماهوان، ادبیات و نگارگری و ادبیات حماسی است و کتابهایی در این زمینهی کاری نیز نوشتهاند.
در ابتدا به ویژگی خاص رباعیات خیام نسبت به سایرین پرداخته شد. تصویرگری رباعیات خیام، هم در بین هنرمندان شرقی و هم در میان غربیها مرسوم بود و میتوان رباعیات خیام را از این منظر خاص دانست که تقریبا به هیچ اثری تا این حد در هنر غرب پرداخته نشده است. نکته قابل توجه این است که در غرب بیشنر از ایران آثار مصور از رباعیات خیام وجود دارد و اساسا در ایران تصاویر زیادی از رباعیات یافت نمیشود.
در این بخش از نشست، ضمن مقایسهی آثار هنری برخواسته از رباعیات در شرق و غرب به بیان تفاوتهای این آثار نیز پرداخته شد و در ادامه به این پرسش کلیدی پاسخ داده شد که چرا رباعیات خیام در مقایسه با آثار دیگر کمتر به تصویر درآمده است.
به گفته ماهوان، در قرن معاصر حسن تجویدی را میتوان نگارگر صاحب عنوانی دانست که به مصور کردن رباعیات خیام پرداخته است و قبل از او تنها دو اثر در این باره یافت میشود که در یکی از آنها هم بیشتر از پرداختن به تمام رباعیات خیام، پرداختن به رباعیاتی با مضمون عشق مشاهده میشود.
به عقیده ماهوان دلیل کمتر پرداخته شدن به رباعیات، میتواند کوتاهی این قالب شعری باشد و شاید علاقه ایرانیان به تصویرگری مثنوی و غزل به همین علت است. در آثار استاد تجویدی مفاهیمی همچون عالم مادی و مجرد در یک قاب، تقابل دیانت و دنیا و موتیف عاشق و معشوق به تصویر کشیده شده است.
مورد دیگری که استاد تجویدی به آن اهمیت داده است، تصویر زن در رباعیات است و تقریبا در همه آثار او میتوان شمایلی از یک زن را مشاهده کرد. ماهوان با بیدر نهایت میتوان این نکته را ذکر کرد که آثار استادن این نکته ادامه داد: تجویدی به جای تفسیر رباعیات خیام به تصویر آن پرداخته است و ظاهر شعر را روایت میکند و نگارههای او را عوام میفهمند و خواص نمی پسندند.
به گفته ماهوان در غرب اوضاع به گونه دیگری است، بیش از 130 هنرمند غربی به تصویرگری رباعیات پرداختند و این متون را مصور کردند. دید غربیها به این رباعیات تفسیری و بیانگر مفهوم شعر است. علاوه بر پرداختن به مفهوم یک رباعی، هنرمندان غربی سعی در استفاده از المانهای ایرانی و اسطورهای یونانی در آثار خود داشتند.
در جمعبندی این بخش میتوان گفت که آثار شرقی با بهرهگیری از روح رنگها به ویژگی دم غنیمتی شعر خیام پرداختهاند و آثار غربی که بهصورت تفسیری هم بودند وجه عدم و نیستی و جهان رو به زوال را روایت میکنند.
منبع: ایبنا