کد خبر:51458
پ
حافظ

شعر حافظ آیینه تمام نمای فرهنگ و ادب ایران زمین است

یک پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: شعر حافظ آیینه تمام نمای فرهنگ و ادب ایران زمین است به طوری‌که احوال عشق و عرفان را در بردارد.

میراث مکتوب- غلامرضا شمسی اظهار کرد: شعر حافظ دارویی تلخ برای درمان مفاسد اجتماعی روزگار او به شمار می‌رود. مفاسدی که مانند قارچ سمی رشد کرده بود به‌طوری‌که زرین‌کوب در کتاب «از کوچه رندان» به توصیف و تحلیل ابعاد گوناگون آن پرداخته است.

وی خاطرنشان کرد: روش حافظ در بازنمایی و نقد این مفاسد اجتماعی هنرمندانه بوده به طوری‌که توصیف وقایع سیاسی و رفتار اجتماعی طبقات گوناگون در اشعار او نمایان است، وقایع تلخی که متأثر از ناپایداری‌های سیاسی روزگار او بود و رفتار اجتماعی ناخوشایندی را میان مردم گسترش می‌داد که باید با اندیشه‌های دینی اصلاح می‌شد، دینی که حافظ خود را آشنا به معارف آن معرفی می‌کند و قرآن را در چهارده روایت از بَر می‌خوانده است.

این پژوهشگر اضافه کرد: اما آنچه حافظ را آزرده خاطر کرده «آتش ریا» است که سودای سوزاندن خرمن دین را دارد و از همین‌ جهت حافظ فریاد برمی‌آورد: «آتش زرق و ریا خرمن دین خواهد سوخت/ حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو».

شمسی بیان کرد: این ریا بزرگان دین زمان او را طعمه خود کرده و به بهانه ادای وظایف شرعی خود به خوردن مال اوقاف آلوده شده‌اند و اگر به لطف الهی از می معرفت مست شوند می‌توانند به رتبت آن فقیه شهر دست پیدا کنند که در این راستا حافظ در توصیف آن می‌گوید: «فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داده/ که می حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است» و باز می‌گویید «بیا که خرقه من گرچه رهن میکده‌هاست/ ز مال وقف نبینی به نام من درمی».

وی ادامه داد: حافظ با آگاهی از رموز آیات قرآن می‌داند شرابی که در قرآن وعده داده شده حاصل کمال ادراک و تهذیب نفس است و به همین خاطر حافظ را از مسجد به میخانه کشانده است و می‌گوید: «من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم/ اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد».

این استاد دانشگاه تصریح کرد: حافظ  به دنبال کسب معارف حقّه الهی و نوشیدن از همان شرابی بوده که در قرآن توصیف شده است «ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا»(انسان:5)، به همین خاطر به سوی میخانه وحدت قدم می‌گذارد.

شمسی یادآور شد: حافظ از بی‌اعتقادی این مدعیان دینداری نگران است و می‌گوید: «واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند/ چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند» و از مبارزه با این ریاکاران ضربه‌ها خورده و در اشعار خود این‌گونه نالیده است که «حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار/ تا بوَد وردت دعا و درس قرآن غم مخور».

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: همین سرنوشت ازلی او را بر آن داشته تا شعر خود را مبدّل به معجونی مفرح از اندیشه‌های اصیل معرفت شناختی برای طالبان حق کند که دارویی تلخ برای ریاکاران و کژفهمان است و که به این صورت جایگاهی بی نظیر در ادب فارسی ‌پیدا و عارف و عامی را مجذوب خود می‌کند.

منبع: ایسنا

 

کلیدواژه : حافظغلامرضا شمسی
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612