ميراث مكتوب- شصت و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان « چهرهگشايي و نقد و بررسي كتاب قرآن فارسي كهن » و با سخنراني دكتر آذرتاش آذرنوش،دكتر ابوالقاسم امامي و سيد محمد عمادي حائري (مصحح اثر) روز چهارشنبه 8 خرداد 87 در اين مركز برگزار شد.
در ابتداي اين نشست، دكتر اكبر ايراني گفت: سوره حمد را اول سلمان بزرگ به فارسي برگرداندند و حضرت محمد(ص) اين را شنيدند و منكر نشدند، اما اين داستان در متون و منابع، كما بيش مورد اختلاف روات و مفسرين بوده است.
مديرعامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب افزود: چون در اين كتاب از سلمان بزرگ،صحابه ايراني عالي قدر به عنوان اولين متجرم قرآن، نام برده شده – لااقل سوره حمد از قرآن چون تقريباً در متون ومنابع آمده – بي مناسبت نديدم كه ذكري از اين مرد بزرگ بشود. يك ايراني رامهرمزي و به قول جندي شاپوري، از جنوب ايران، صحابي عالي قدري كه بسيار مورد اكرام واعزاز بود. در نمازشان، سوره حمدشان را به فارسي مي خواندند و اين مطلب بر پيغمبر گفته شد و حضرت نهي نكردند. در فقه، البته بحث است بين فقهاي شيعه وسني. ابوحنفيه قائل است به اين مساله كه مي شود سوره حمد را به فارسي خواند، اما در بين فقهاي شيعه، من خودم اطلاعي ندارم و ظاهراً فقط در قنوت مي توان به فارسي دعا كرد. آن هم علتش اين باشد كه اهل سنت سوره حمد را نوعي دعا تلقي مي كنند كه آخرش هم آمين مي گويند كه از نظر فقه شيعه، آن آمين گفتن شان مبطل نماز است.
در ادامه، دكتر موسوي گرمارودي به عنوان مدير جلسه گفت: مشكلهاي ديگري هم ما در ترجمه داريم كه ان شاالله از اين مشكلات هم گرهگشايي خواهدشد.بحث تأكيدات در زبان عربي، يكي از بزرگترين مشكلهاي شخص من موقع ترجمه همين تأكيدهاي چندين و چندگانهي عربي است كه ما در زبان فارسي مان مطلقاً نداريم، بنده الان مشغول نوشتن يك رسالهاي هستم در تأكيد در قرآن كريم و چند سطرش باقي مانده، تا اينجا كه من رفتم بيش از 24-23 نوع تأكيد در قرآن داريم كه به انواع حالا از تركيبات بگيريد تا جمله اسميه و غيره و غيره.
وي در بخش ديگري از سخنان خود، افزود: بنده يك شعري دارم كه در آنجا گفتهام كه «در قادسيه فاتحان ما خويش بوديم» يعني ما خودمان اگر نميخواستيم، شمشير نميتوانست ما را مسلمان كند. يك دليلش هم اينكه در مصر وقتي آمد همين اسلام زبان آنها را هم به كلي از بين برد، ولي چون ما خودمان اسلام را تشخيص داديم و انتخاب كرديم و در واقع ما از زير يوغ بيرون آمديم و آغوش گشوديم كه آنها توانستند، بيايند والا همانطوري كه بعد هم آمدند، آنها بر ما شدند و نه ما بر آنها و بعد ما تنها موردي هستيم كه زبانمان را حفظ كرديم با آثاري به اين درجه از اعجاز و زيبايي كه اينها سند همين مقاومت ما، هويت ما و بقاء شخصيت فرهنگي ما بوده است.
دكتر ابوالقاسم امامي نيز در اين نشست، گفت: ما يك قرآن داريم و بايد يك ترجمه هم داشته باشيم. يك قرآن داريم و يك ترجمه فارسي هم داشته باشيم، يك ترجمه انگليسي و يك ترجمه فرانسوي.
اين مترجم قرآن افزود: اين كتاب، اولين كتابي است كه در سلسه نشريات مربوط به متن شناسي در مركز پژوهشي ميراث مكتوب به چاپ مي رسد. شماره يك، از آن خود اين كتاب است. نامش هست قرآن فارسي كهن. الان استدراكي كه به ذهنم مي آيد، اين است كه اي كاش به جاي قرآن، ترجمه قرآن بود. ترجمه كهني از قرآن يا نخستين ترجمه كهن قرآن و چيزي در اين حدود. متخصصان مي دانند كه در اين جا، حتي اگر نام تصحيح طبري و ترجمه طبري را ببريم، باز خود اين اثر، از نظر اينكه در چه زماني نوشته شده و يا اصولاً از طبري خبري هست يا نيست يا بهر حال چگونه پديد آمده، سخن بسيار است و در اين باب، اقوال و نظريات مختلف توسط مولف اين كتاب و پژوهشگر اين كتاب جناب عمادي بيان شده است.
دكتر امامي ادامه داد: مقدمه كتاب مانند متن اش يعني ذيل مقدمه اش، بسيار فشرده و فرمولي است، يعني اين حسن كار است از يك نظر و ارزش كار است كه به اجمال مطالبي به تفصيل گفته شده باشد. لااقل كساني در حد هوشياري من، اگر با اين كتاب روبرو بشوند ممكن است كه ديرتر به هدف مولف وطرح كار مولف، كالبد كتاب و مسائلي از اين دست برسند. يعني اگر انرژي جوان آقاي عمادي نبود، اين كار، كاربسيار مشكلي بود، خيلي خوب از عهده برآمدند و يك استعداد سرشاري را نشان دادند. حالا ملاحظات خرد و ريزي هم ديده ام كه اينها اصلاً از ارزش كار نمي كاهد.
در ادامه نشست، دكتر آذرتاش آذرنوش گفت: ما كوچكترين تحقيق در زمينه علم ترجمه در اين حوزه نكرديم. ما هيچ كاري درباره ترجمه هاي قرآن نكرديم.
وي افزود: برخلاف نظر دوست عزيزم جناب آقاي دكتر امامي، اين كوتاه نوشتن ها يك كار كاملاً اروپايي مدرن است، به آقاي عمادي تبريك مي گويم و تاكيد مي كنم كه نه تنها دست از اين كار برندارند، بلكه بر اين فشردگي بيافزايد. اين بيماري نوشته هاي ما در ايران و اين بيماري اش همين اسراف و زياده گويي و روده درازي است كه در ميان ما ايراني ها و عرب ها بي نهايت كثرت دارد. حالا يك جواني را كه مي بينيم اين جور كار كرده، به هيچ وجه حق نداريم جلويش را بگيريم، بلكه بايد تشويقش كنيم.
دكتر آذرنوش ادامه داد: همه مسلمان ها مخاطب قرآن مي شوند، يعني يك نوع ترجمه انجام شده، اين مترجم هم اين كار را مي كند. بنابراين قضيه ترجمه كه در زبان ما و ميان ما ايراني ها، بسيار محجور مانده، روشن مي كند كه چقدر ما در اين زمينه كار نكرده ايم.
سيد محمد عمادي حائري سخنران پاياني نشست، گفت: براي من بسط دادن معمولاً آسانتر است. من به خودم بسيار سخت گرفتم تا خواننده راحت باشد.
مصحح اثر افزود: دكتر امامي در كلامشان اين بحث بود كه پس اين انديشهاي كه ما ميتوانيم يك ترجمه رسمي داشته باشيم، هنوز هم زنده است و چه رسد به هزار سال پيش، يعني پيشنهادي كه امروز ايشان دادند اين است كه يك ترجمه رسمي داشته باشيم و بقيه ترجمهها را بريزيم توي شكم اين. معني قرآن فارسي، در واقع به اين جهت هست كه اگر يك فارسي زباني ميخواهد به قرآن مراجعه كند و متن فارسي قرآن را در دسترس داشته باشد، جز اين متن و جز اين ترجمه، جرأت نميكرد به سمت ترجمه ديگري برود. به نظر من، موفق آن زباني بود كه در واقع توي ماوراء النهر بعد از اسلام، رواج پيدا كرد و كم كم شد زبان رسمي و ادبي. وي ادامه داد: يك روايتي است كه ترجمههاي معيار ماورالنهر و البته توي گويش سيستاني، ساختار نحوي به آن شكل ندارد. از لحاظ هنري هم كه به نسخهها نگاه كنيم، آيهها بالا ميآيد و ذيلاش ترجمهها. حتي در ترجمه منسوب به سلمان فارسي هم ما اين را ميدانيم كه سلمان در زير آن مي نوشت. يعني معلوم است خود اين سبك از قديم مورد توجه بوده و حالا در اينكه واقعاً سلمان ترجمه كرده يا نه؟ يك ترديدي اساسي هست، ولي اين باور عمومي را ميرسانده كه از قديم هم اگر بايد ترجمه ميكرد، بايد اين گونه ترجمه ميكرد، يعني كاملاً وفادار به متن قرآني.
عمادي حائري افزود: يك نظر ديگر اين است كه قضاياي ميان رشتهاي كتاب، اين است كه كتابها به صورت حلقههايي به هم پيوستهاي است كه در وادي امر، اينها جدا جدا تصور ميشوند، ولي موقعي كه به فصل ششم ميرسيم كه ميخواهد نظريههاي تصحيح متن مطرح بشود، آنجا حلقهها به هم وصل ميشوند، آنجا، هم نظريههاي ترجمه به كمك ميآيد، هم قديميترين ترجمه قرآن و هم تحليلهايي كه در فصل چهارم شده، نظريههاي ترجمه، يك بحث خيلي مهم است.
شصت و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، با جلسه پرسش و پاسخ به پايان رسيد كه بخشي از آن در پي مي آيد:
دكتر صادقي گفت: كتاب آقاي عمادي حائري كتاب بسيار خوبي است، آقاي حائري نشان دادند كه استعداد پرداختن به اين كارها را دارند و در حد توانشان كه تهيه و در حد كار كه يك رسالهي كارشناسي ارشد بوده، مطالعه كردهاند، عمدهي منابع را ديدند و ان شالله بعدها مطالعات بيشتري كنند، حتماً در نظرياتشان هم تغييراتي ايجاد خواهد شد. اينكه اول بار، قرآن در ماوراء النهر ترجمه شد، به دليل اين نياز بود كه ايرانيها ترجمه و تفسير فارسي قرآن را نداشتند. تا زمان سامانيان، كسي جرأت نمي كرد قرآن را به فارسي ترجمه و تفسير كند. صرفنظر از تعدادي از واژهها، اين كتا ب ترجمه شد، اما اينكه يك ترجمه باشد و همه از آن كپي بكنند، من خيلي با اين موافق نيستم، براي اينكه ما ترجمههاي مختلف قديم را كه نگاه ميكنيم، ميبينيم گاهي اوقات مترجمين در ترجمه آيه و در انتخاب كلمه اشتباه كردهاند.
آقاي عمادي در اين ارتباط گفت: من اين مطلب را اين طوري ميفهمم كه چون اين اولين ترجمه بوده، طبعاً همه مترجمين، مستقلاً رأي خودشان را ابراز ميكردند. خيلي از ترجمههايي كه توي چاپ يغمايي آمده، غلط است، يعني آيهاش غلط ترجمه شده است. بنابراين او با ترجمه بعدي نميآيد آن غلط را عيناً تكرار كند. من معتقدم كه تمام اين نسخهها، همانطور كه در خطي آمده، بايد چاپ بشود و مصحح حتي غلطهاي فاحش را در حاشيه توضيح بدهد. يعني در متن دخالت نكند.
از دكتر امامي سئوال شد: ايشان فرمودند كه تجارب الامم را بررسي ميكردند و چون شيفته زبان تازي شده بودند، خواستند كه از آن راه بيرون بيايند و گريزي به زبان پارسي بزنند. من بررسي كردم و پي بردم كه ايشان بايد از تازي زدگي گريخته باشد و امروز پي بردم آنجايي كه به آن پي برده بودم، زياد هم دور نبود. اگر ما ميخواهيم پارسي نگاري بكنيم، نبايد يك چيزي را بهانه و دستآويز بكنيم كه بيائيم و بگوييم من از زبان تازي گريز ميِزنم تا به پارسي گرايش پيدا بكنم. زماني ميتوان اين حرف را بزنيم كه زبان پارسي ناتوان باشد، اما زبان پارسيمان بسيار بسيار تواناست.
دكتر امامي در پاسخ گفت: شما را راحت ميكنم كه من تا زندهام با زبان عربي محشور خواهم بود. اولين مقاله من به زبان عربي چاپ شده و ادامه دادم و الان هم عربي كار ميكنم و تا مرگ باز با عربي محشور خواهم بود. پارسي گرايي قرآن دليل دارد، در اين مورد شش صفحه مطلب دارم و در آخر قرآن اين را گفتهام، بخوانيد، متوجه ميشويد.
بخش پاياني نشست، به اهداي لوح تقدير از سوي دكتر ايراني به آقاي عمادي حائري اختصاص داشت. دكتر موسوي گرمارودي، متن تقديرنامه مدير عامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب را قرائت نمود:
پژوهشگر محترم كتاب قرآن فارسي كهن، جناب آقاي سيد محمد عمادي حائري
پژوهش در متون كهن از آنجا كه ميتواند دستاوردهاي علمي بيشماري را به همراه داشته باشد و افقهاي تازهاي را در شناسايي زبان، تاريخ، فرهنگ و تمدن ايراني– اسلامي بگشايد، از اهميتي انكارناپذير برخوردار است و با توجه به همين امر، مركز پژوهشي ميراث مكتوب در كنار تصحيح و تحقيق متون كهن، بر تحليل و شناسايي درونمايه اين گونه متون نيز تأكيد ميورزد و در همين راستا اين مركز مفتخر است كه نخستين اثر از اين مجموعه را به بررسي و تحليل يكي از متون كهن در زمينه ترجمه قرآن كريم اختصاص داده است و اميد دارد به بركت نام اين كتاب آسماني، توفيق يابد و راهي را كه آغازگر آن بوده، به درستي ادامه دهد. به اين وسيله، انتشار كتاب قرآن كهن فارسي را كه به همت و تلاش جنابعالي سامان يافته، شادباش و تبريك ميگوئيم.