میراث مکتوب- شب ششصد و نهم از مجموعه شب های بخارا که شب گذشته در کتابخانه ملی ایران برگزار شد، به بزرگداشت یک عمر تلاش فرهنگی علی دهباشی و رونمایی از کتاب شبهای بخارا، مجموعه عکسهای جواد آتشباری، اختصاص یافت. در این مراسم اهالی فرهنگ و هنر و قلم درباره بخارا و دهباشی سخن گفتند.
شبهای بخارا؛ مرکز گفتگوهای تمدنهاست
ژاله آموزگار با اشاره به کتاب جواد آتشباری گفت: در این کتاب چهره کسانی را میبینم که بازیگران هنرمند صحنههای علمی، ادبی، فرهنگی و اندیشمندی قرن حاضرند که من در آن زیستهام. در کنار این همه ناملایمات و زشتیها که احاطهمان کردهاند، با تورق این کتاب و با اندیشیدن به آنهایی که تصویرشان زینتبخش این اثر است دلم روشن میشود و بار دیگر به خاطر میآورم که ایران سرزمین تضادهاست.
وی افزود: مجموعه این شبها موضوعات متنوعی را در بر میگیرد و تاریخچهای از تحولات فرهنگی سالهای اخیر است که بیشتر با ایران ارتباط دارد ولی عرصه تفکرات جهانی را نیز درنوردیده و به حق پیشنهاد شده است که این مجموعه جزء میراث نامحسوس یونسکو به ثبت برسد.
این اسطوره شناس، با اشاره به نخستین نشست های بخارا، اضافه کرد: نخستین شب از این شبها به ۲۲ دی ۱۳۸۴ برمیگردد که در خانه هنرمندان برگزار شد و به بزرگداشت رابیندرانات تاگور، شاعر بزرگ هند و برنده جایزه نوبل اختصاص داشت. بسیاری از سلسله رویدادهای مهم به خشت نخستین نیاز دارند و کمکم رشد مییابند و به اوج میرسند. کمیتها مهم نیستند و به کیفیتها باید توجه کرد. شمارگان این نشستها زمانی ارزش پیدا کردهاند که هرکدام نشاندهنده یک رویداد مهم فرهنگی و معرف شخصیتی برجسته بودهاند.
وی افزود: علی دهباشی به این رقم بسنده نمیکند و سخن از هزار و یک شب دارد. داستانهای هزار و یک شب برای ما تداعیکننده داستانهایی هستند برای به خواب بردن فرمانروایی خودکامه، اما شبهای بخارا برعکس برای بیدار نگاه داشتن مردمانی است که برخی از آنها خواب آلود، بیتفاوت و بیتحرکند. هدف به میدان کشیدن نسلی است که از گذشته خود بریده است.
آموزگار ادامه داد: ما در شناساندن بزرگان و آثار آنها به نسل جدید کوتاهی کردهایم و بیایید بپذیریم که علی دهباشی با برپا کردن این شبها کمر همتی برای جبران این کمبودها بسته است. او شبهایی را نیز برای کسانی ترتیب داد که بردن نامشان تا مدتی تابو بود، برای پرویز ناتل خانلری شبی برگزار کرد که برای بسیاری از نسل جوان ناشناخته بود و برخی از قدما هم از بردن نامش ابا داشتند. او متخصصانی را فراخواند که با شرح ویژگیها و آثار ماندگار این شخصیت بزرگ فرهنگی یاد خدمات او را زنده کردند.
این استاد فرهنگ ایران گفت: دهباشی گاهی هم به سراغ کمشناختهشدهها و کمکارها هم رفته است، موردی که برخی بر او خرده گرفتهاند. اما بد نیست به یاد آوریم که در وجود این شخصیتها هم در هر حال حرفی برای گفتن وجود داشته است. شبهای بخارا را به نوعی میتوان مرکز گفتگوهای تمدنها فرض کرد. چون فارغ از جریانات و گرایشهای سیاسی، در این شبها بجز بزرگان ایرانی از متفکران کشورهای دیگر همچون فرانسه، هلند، لهستان، آلمان، اتریش، هند، افغانستان، یونان و غیره هم سخن به میان میآید. زبان فرهنگ زبان مشترک ملتهاست. زبان مهربانی و دوستی است و علی دهباشی در پیشبرد چنین تفکری بسیار کوشا و موفق بوده است.
آموزگار گفت: او به تنهایی به قول بسیاری از دوستان به اندازه یک وزارتخانه کار کرده است. در محدودهای محصور از کتاب، شبهای بخارا را مدیریت کرده است، صبح پنجشنبه را هم بدان افزوده و کلک را به بخارا رسانده است. علی دهباشی هم اگر همه کارهایش بدون هیچ مشکلی پیش میرفت، بیم کاغذ مجله بخارا را نداشت، اگر دغدغه محل برگزاری شبها نگرانش نکرده بود، اگر برای برخی پاسخگوییها مجبور نبود این اطاق و آن اطاق برود و از پلههایی پایان و بالا شود، اگر دفتر مناسبی برای کار و سرمایهای کافی برای پرداخت هزینهها و دستمزدهای همکارانش داشت شاید چنین شبهایی را با این صمیمیت و این نوشتهها را با این مهارت نمیتوانست به انجام برساند.
و گفتارم را با عبارتی به پایان میبرم که وقتی ایشان در بیمارستان با بیماری کرونا دست و پنجه نرم میکردند برایشان نوشتم، بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم.
علی دهباشی، پلی برای رسیدن به معنای عمیق فرهنگ
اشرف بروجردی، رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، با بیان این که ردپای نگاشتههای علی دهباشی را در دهها مجله و کتاب میتوان یافت، گفت: تعاملات با اصحاب علم و بزرگان اندیشه و دانش از او اندیشمندی خردورز، صاحبنظر ساخته است که نامش بر تارک ادبیات سرزمینم میدرخشد.
وی با اشاره به سردبیری دهباشی در ماهنامه کِلک و مجله بخارا گفت: این مدت از او چهره ای ماندگار در ادب فارسی ساخته است، همکاریاش با نشریات آرش، برج، چراغ، دنیای سخن، دفتر هنر و چندین نشریه دیگری مخزنی برای اصحاب ادب پارسی آفریده است. کاوش در زندگی دانشمندان، فرهیختگان و صاحبان آثار علمی ماندگار از خلال گنجینههای دانشی هم نشان از دغدغه اش برای شناساندن مفاخر ایران زمین به نسل امروز و آینده دارد و هم گویای تعلق خاطرش به فرهنگ غنی و ماندگار ایران عزیز است.
بروجردی ادامه داد: علی دهباشی حالا دیگر نامی میان نامهای دیگر نیست، او پلی است که انسان ایرانی را به فرهنگ میرساند، به معنای عمیق فرهنگ؛ به گذشته پرافتخار سرزمینی که عناصر فرهنگیاش همیشه از میان خاکستر و ویرانی همچون ققنوسی دوباره سر برکشیده است و این علی دهباشی است که با بخارا به یادمان میآورد هنوز جایی چراغی روشن است. چراغی روشن از دانایی، روشن از همت و رای مردی که بیهیچ چشمداشتی کوشیده است تا با چراغ مجلهاش اندکی از تاریکی اطرافش بکاهد.
رییس کتابخانه ملی اظهار داشت: کاری که علی دهباشی در تمام این سالها انجام داده است به قول زندهیاد داریوش شایگان کار یک وزارتخانه عریض و طویل فرهنگی بوده. صبورانه و متعهد، با دست خالی جلو آمده است تا نشان دهد که به عمل کار برآید. او با زندگی حرفهایاش، با سرسختیها و تلاشهایش، با ایستادگیاش بر سر زنده نگهداشتن فرهنگ، هنر، تاریخ، فلسفه و البته ادبیات راه بهانهجویی را بر هر مدعی کار فرهنگی بسته است. اگر میشود با کمترین امکانات و با اندک سرمایه مادی کاری سترگ همچون انتشار مجله بخارا و برگزاری شبهای بخارا انجام داد دیگر چه جای بهانه آوردن و مرثیهخوانی برای ناتوانی؟ وجود اوست که میتواند چون دلیلی روشن آفتاب فرهنگ را دلالت کند بر خواستن و توانستن.
بروجردی با نگاهی به کارنامه کاری دهباشی گفت: معتقدم علی دهباشی پیش از آنکه روزنامهنگار، نویسنده، پژوهشگر و فعال فرهنگی باشد؛ عاشقی است که شعله زندگیاش بر سر کلمات میدرخشد. کافی است نگاهی به شمارههای پربار مجلهاش بیندازیم تا ببینیم او چه کرده است. در آن سالها که کسی از سهراب شهید ثالث خبر نداشت چه کسی جز علی دهباشی هنر ارزنده او را به یادمان آورد؟ چه کسی توانست حرفهای اسماعیل فصیح را در قالب گفتگو برای ما ثبت و ضبط کند؟ و اگر بخارا نبود پارههای ایرانشناسی زندهیاد ایرج افشار چگونه به دست ما میرسید؟
وی افزود: علی دهباشی زندگی خود را وقف کرده است، او آینه فرهنگ ایران زمین در چهل سال اخیر بوده. کسی که واسطه پیوند دوباره فرهیختگان زبان پارسی در اقصی نقاط جهان است تا سمرقند و بخارا را به تهران و هرات و لاهور و دهلی متصل کند و برای همین خوانندگان بخارا از بلندیهای پامیر در بدخشان تا هرات و مزارشریف و مرو و خجند و تاشکند و کشمیر گستردهاند.
بروجردی با برشمردن همکاریهای کتابخانه ملی و شبهای بخارا، ادامه داد: در این سالهایی که گذشت رابطه عمیقی میان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به عنوان میراث بان فرهنگ و ادب فارسی و مجله بخارا به عنوان نمایانگر و مروج فرهنگ و تاریخ و ادب ایرانیان برقرار شد.
شبهای بخارا روایت همه ایران است
هادی خانیکی، گفت: علی دهباشی نمونه بزرگی است، اما نمونههای دیگری هستند که باید آنها را هم بزرگداشت. در این مجلس آقای دعایی هم حضور دارد، او هم دهباشی دیگری است. کسانی که باید از فرهنگ استخراجشان و به نسلهای دیگر معرفی کرد. در تاریخ معاصر ایران از بهار تا بزرگانی در حوزه فرهنگ و ادب، شفیعی کدکنی، ابتهاج و … کسانی هستند که بین سنت و تجدد پیوند ایجاد کردند.
استاد علوم ارتباطات افزود: قصه شبهای بخارا روایت همه ایران بدون هیچ چارچوب ایدئولوژیک یا روشنفکرانه است. دغدغههای ایران را به خوبی توصیف و امیدهای آینده ایران را به خوبی ترسیم میکند. قصه شبهای بخارا، قصه تجربهها، دغدغهها و امیدهای ایران است که 600 بار شنیدهایم، اما خود روایتگر این قصهها را کمتر دیدهایم. قصه او قصه داشتههای ماست.
خانیکی ادامه داد: در حوزه فرهنگ میتوانیم به دلایل مختلف بگوییم مسئله ایران، مسئله ضعف گفتوگوست و باید در این مسیر گام بگذاریم. در این صورت میتوانیم مسائل معیشتی و نسلی را هم حل کنیم. گفتوگو یادگرفتن بازی با یکدیگر و نه در برابر یگدیگر است. اگر بتوانیم این پیش فرص را بپذیریم که گفتوگو و تفاهم بر ستیزه و منازعه و دوری از هم اولویت دارد، باید بپذیریم مقولههای اصلی گفتوگو فرهنگی است. باید به مبانی اخلاقی و رفتار مدنی برای گفتوگو توجه کنیم و قدرت فهم و تحمل ساز و کارهای ورود به گفتوگو را داشته باشیم. علی دهباشی و تلاشهای او در این جهت بوده است.
وی در ادامه بیان کرد: فرهنگورزان مسئله ایران را گفتوگو میدانند. نتیجه ضعف همبستگی و گفتوگو ظهور شهروندانی معترض و تشدید تنش و یأس و خشم است. این هم واقعیتی است که در جامعه از منظر اجتماعی رخ داده است. سیاستورزان نیز مسئله ایران را در ضعف هویت اجتماعی میدانند.
خانیکی تصریح کرد: درس مهم دهباشی و آثارش در حوزه ارتباطات این است که اولین آورده دهباشی این است که برای انتشار نشریه آن هم به صورت منظم سختجانی کرده است. همه میدانند که تا وقتی ویژهنامه نوروز را آماده نکرد به بیمارستان نرفت. در حالی که رسانهها باید به صورت جدی به این مسئله توجه کنند. در واقع دهباشی از مجلهداری به نهادسازی رسیده است. برگزاری نشستهای پردوام بخارا آن هم با عبور از 600 نشست، نمادی از نهادسازی است. بخارا فراتر از یک مجله است. در کنار همه اینها به این هم توجه کنید که شبهای بخارا فقط شبهای نکوداشت نیست بلکه به جشن تولد مجلات هم روی آورده است. وقتی سی سالگی گیله ما و … را گرفت خواست بگوید نشریات چقدر مهم هستند.
وی ادامه داد: سومین ویژگی بخارا این است که این نهاد فقط بر مراسم استوار نیست، بلکه بر کار حرفهای استوار است. استاد شفیعی کدکنی غیر از بخارا کجا مینویسند؟ گرفتن اثر از چنین افرادی یک کار حرفهای و متفاوت بوده است. بخارا در کنار اینکه یک مجله است صدای بیصدایان فرهنگ و یا به حاشیه راندهشدگان نیز بوده و رنگین کمان ایران دیده میشود. زیرا دهباشی در انتخاب آدمها به اینکه این اندیشمند و هنرمند و … دستی در سیاست دارد یا نه یا مذهبی یا غیرمذهبی است؛ بلکه به دانش و و علم او توجه کرده است. به تعبیری که دکتر شفیعی کدکنی به کار میبرد، مجله بخارا هیچ وقت متورم نشده بلکه فربه شده است. در حالی که اندیشهورزی در ایران گاه از متورم شدن به جای فربه شدن رنج میبرد.
خانیکی در ادامه بیان کرد: دهباشی و بخارا نقش بیبدیلی در گسترش ارتباطات میان فرهنگی به ویژه در ارتباط با مراکز ایرانشناسی و گسترش زبان فارسی در افغانستان، پاکستان، هندوستان، چین و دانشکاههای امریکا و اروپا داشته است و اینجاست که گفته میشود بخارا وزارتخانه بیهزینه است. دهباشی و افرادی مانند او جزء حافظه فرهنگی کشورمان هستند و باید قدر آنها را شناخت.
دهباشی، راوی سرزنده حیات فرهنگی ایران است
مقصود فراستخواه، جامعه شناس، گفت: چند سال پیش مقالهای با عنوان «در رسای مقاله» درباره رشد علمی فریبنده در سالهای اخیر و دستگاه تولید مقاله و سیطره کمیت در مقالات نوشتم. برای نوشتن آن به تحلیل تاریخی مجلات پرداختم، چون هر وقت واقعیت دردناک است، رجوع به داستان تنها راهحل است. من هشت نسل از مجلات را بررسی کردم.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در این تحقیقات دریافتم که نشریه بخارا و دهباشی، سراغ زندگی ایرانی رفتند. یک چیز در ایران، به رغم همه ناپایداریها، همواره جریان دارد و آن جریان فرهنگ، هنر، دانش، ادبیات موسیقی و همه ارزشهای گرم زندگی است. آیا نباید پرسید که این ظرفیت فرهنگی چیست؟ در علم روانشناسی شناختی به آن، ارزش بقا میگویند. چیزی در ایرانیان هست که بهرغم سختیها، نسل به نسل منتقل میشود و در ناخودگاه و اجتماعی ما میماند و در شبهای بخارا سوسو میکند.
وی ادامه داد: دهباشی، راوی سرزنده این حیات فرهنگی است. فرهنگی ایرانی و جهانی، از بلخ تا روم، از قدیم تا جدید، از این عربی تا اسپیورا فرهنگی انسانی و دو جنسیتی؛ از فروغ تا سیمین، از پوری، پوران دهباشی را راوی رویدادهای فرهنگ و ادب ایران است؛ دهباشی، خود یک رویداد است.
دهباشی، نور امید در جهان تاریک کار فرهنگی است
نادره رضایی، مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی از سوی نسل سوم بخارا چنین گفت: دهباشی، در فضایی که مستمر کار کردن و انگیزه مند بودن، تاب آوردن و تدبیر کردن برای ادامه دادن، نمونه بی بدیلی ساخته است. برنامه هایی که او برای فراموش شدگانی که اگر بخارا به یادمان نمی آورد، دیگری نبود که این کار کند، ماندگار است، گواه آن ۶۰۹ شب است که باز هم بزرگی تلاش های را به وضوح نشان نمی دهد.
وی ادامه داد: هر بار از آقای دهباشی خواهش کردیم بزرگداشتی داشته باشیم، رد کردند و گفتند فرصت بسیار است، اما وقتی همه چیز را آماده کردیم، ایشان درگیر کرونا شد، اما در همان دوران نیز همه پیام های ایشان، منوط به کار بود و حتی کتاب را به بیمارستان فرستادیم. من در تمام این مدت، به این نکته فکر کردم که باید خجالت بکشم اگر از کار فرهنگی ناامید شوم. علی دهباشی نور امیدی در دنیای تاریک کار فرهنگی است که نمی گذارد این کورسو از رمق بیفتد.
کامبیز درمبخش، طراح و کاریکاتوریست به همکاری خود با نشریه بخارا اشاره کرد و گفت: علی دهباشی از نسل مقاومت است، او عاشقانه در عرصه فرهنگ گام بر می دارد، اما خسته نمی شود، چاپ یک کتاب ساده، بسیار دشوار است، اما او طی سالیان سال در این عرصه با وجود دشواری های فرهنگ به فعالیت خود ادامه داد.
علی دهباشی، در پایان مراسم، با سپاسگزاری از حاضران و سخنرانان، گفت: آنچه که گفته شد قدردانی از فرهنگ ایران است و من عضو کوچک و ناچیز فرهنگ ایران هستم و این تعریف ها من را دچار خودشیفتگی نمی کند.
وی افزود: اعتبار مجله بخارا به دلیل نام گرامی و شریف بزرگانی بود که دلبسته فرهنگ ایرانی بوده اند. در جلسات شب های بخارا و صبح پنجشنبه های بخارا، تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران مورد توجه قرار گرفت. تاکنون طی ۳۱ سال از فروردین سال ۶۹ که نخستین شماره مجله بخارا را منتشر کردیم، ۲۳۷ شماره از آن منتشر شده است. همواره به چند اصول زبان فارسی، فرهنگ ایرانی و حوزه تمدنی تاریخی فرهنگ ایرانی پای فشردهام.
در بخشهایی از این مراسم پیامهای ضبط شده از محمدعلی موحد، فخرالدین فخرالدینی، بهروز برومند، رضا کیانیان و … درباره علی دهباشی و شبهای بخارا پخش شد.
کتاب شبهای بخارا، مجموعهای از عکسهای آتشباری از سال ۱۳۸۵ است که شامل بیش از ۵۰۰ شب از شبهای بخاراست و شامل نشستهای چون بزرگداشت داریوش شایگان، عبدالوهاب شهیدی، قاسم انجوی شیرازی، شب قلم، شب هند، شب رابیندرانات تاگور و نشست هایی از این دست است.
مجموعه تصویری شب های بخارا مقدمه علی دهباشی منتشر شده و دهباشی در این مقدمه آورده است: جواد آتشباری عکاسی در شب های بخارا بود، اکنون که در ذهنم یادها و خاطره های شب های دوره بخارا میگذرد میتوانم بگویم آمادگی اجرا و برگزاری این برنامه ها تا هزار و یک شب را داریم.
کتاب شبهای بخارا، در ۳۹۸ صفحه گلاسه، توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
منبع: ایرنا