کد خبر:30647
پ
۶۲۶۲۰۴۰۹

شب جلال‌الدین همایی برگزار شد

ششصد و هفتاد و دومین شب از شب‌های بخارا با عنوان شب جلال‌الدین همایی در موزه هنرهای تزئینی ایران در اصفهان برگزار شد.

میراث مکتوب- ششصد و هفتاد و دومین شب از شب‌های بخارا با عنوان شب جلال‌الدین همایی در موزه هنرهای تزئینی ایران عصر روز جمعه ۵ خردادماه ۱۴۰۲ برگزار شد تا یاد این شاعر، نویسنده، مدرس، مصحح، پژوهشگر، منجم، فیلسوف و مورخ فقید معاصر اصفهانی و خدمات او گرامی‌داشته شود.

در این نشست، نغمه دادور، شاعر و فرزند شاعر فقید زنده‌یاد محمدعلی دادور با قرائت ابیاتی از جلال‌الدین همایی در وصف خودش، اظهار کرد: علامه همایی در دورانی می‌زیست که جامعه سنتی ایران آماده گذار به مدرنیته می‌شد و ملی‌گرایی بین دنیای قدیم و دنیای جدید بود. روزگاری که در آن، جامعه برای ایجاد وحدت ملی و پیوستن به قطار توسعه و پیشرفت جهانی، نیازمند طراحی بنیان هویتی جدیدی در کنار بنیان‌های هویتی پیشین بود و این هویت را در احیای تاریخ و فرهنگ باستانی ایران می‌دید. روزگاری که پی‌ریزی بنیان‌های این هویت جمعی به دستان مردان برجسته‌ای چون محمدعلی فروغی، سید حسن تقی‌زاده، ارباب کیخسرو شاهرخ، علی‌اصغر حکمت، سعید نفیسی، محمود افشار، ملک‌الشعرای بهار و دیگر بزرگانی بود که می‌دانستند این بنا جز با احیای داشته‌های فرهنگی و ادبی برپا نمی‌شود و شاهنامه فردوسی یکی از این داشته‌ها بود.

وی ادامه داد: علامه همایی معتقد است که گسیختگی پیوند فرهنگی با شاهنامه، در واقع قطع رابطه با ملیت ایرانی است و راز حفظ ملیت این است که شاهنامه نسل به نسل در دوران کودکی و در مدارس انتقال پیدا کند و واژه‌سازی‌های ناهنجار و هوس‌بازی‌هایی که از قلم و زبان‌های ناپخته سر می‌زند را برای این کار مخل می‌دانست.

دادور گفت: در نظر همایی با آن میزان از اشراف بر ادب فارسی، شاهنامه درفش کاویان ادب فارسی و شاهکار سخنوری است؛ زیرا در مدت ۱۱قرن و ۳۱نسل، آزمون خود را پس داده‌ و همواره محبوب بوده‌است و به‌زعم وی حتی یک بیت سست در شاهنامه وجود ندارد.

این شاعر تصریح کرد: علامه همایی در مقاله‌ای که در مجله مهر منتشر کرد یادآور شد که به‌رغم افسانه‌هایی که درباره ستم سلطان محمود بر فردوسی نقل‌شده، اما کامرانی و کامیابی بالاتر ازآنچه در طول تاریخ نصیب فردوسی شده است، وجود ندارد و حاصل ستمکاری محمود در حق فردوسی، فراموشی و خاموشی خود او است و «بسی پادشاهان و سلطان محمودها که آمدند و خاک شدند و پوسیدند و هر ذره از خاک ایشان به‌جایی افتاد اما فردوسی هنوز زنده است.»

در ادامه این نشست مهدی نوریان، ادب‌پژوه و استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان، گفت: وقتی استاد همایی کتاب نصیحه الملوک غزالی را تصحیح و چاپ کرد، درواقع می‌خواست مقدمه‌ای را در شرح‌حال غزالی بنویسد و ابتدای کتاب قرار دهد. بعد که وارد تحقیق شد تا شرح‌حال غزالی را در منابع و مأخذ پیدا کند و جوانب مختلف کار را بسنجد، متوجه شد که از حد یک مقدمه گذشته است و خود، یک کتاب مفصل است؛ بنابراین به‌جای اینکه آن را به‌عنوان مقدمه کتاب نصیحه الملوک قرار دهد، کتاب مستقلی به اسم «غزالی‌نامه» چاپ کرد، به دلیل این‌که به چیزی با نظر اولی نگاه نمی‌کرد.

وی افزود: احیا و تصحیح کتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» از هیچ‌کس به‌جز استاد همایی برنمی‌آمد. او این کتاب را تصحیح علمی و انتقادی کرد و مقدمه‌ای بسیار عالمانه در حدود ۱۲۰صفحه نوشت. نظر اولی می‌گوید هیأت بطلمیوسی باطل‌شده و باید خط قرمزی روی کتاب التفهیم کشید؛ ولی استاد همایی که ارزش این کتاب را به‌خوبی می‌شناخت و می‌دانست که جایگاه این کتاب در کجاست، عمر خود را با دقت صرف احیای این کتاب کرد.

نوریان خاطرنشان کرد: یکی از شاهکارهای تحقیقی استاد همایی، تصحیح و تحشیه و تعلیق دیوان «عثمان مختاری غزنوی» است. ممکن است با نظر اولی بگویند او بین پیغمبرها جرجیس را پیداکرده است، درحالی‌که استاد همایی با بصیرت و آگاهی کامل می‌دانست که جایگاه این شاعر بزرگ در کجاست. نظر اولی می‌گوید این شاعر یک شاعر مدیحه‌سرا بود و تعدادی قصیده در مدح و ستایش پادشاهان و وزیران سروده که در روزگار ما خریداری ندارند و مدح‌کردن کار شایسته‌ای نیست و به همین دلیل باید روی آن خط قرمز کشید؛ ولی برای بیان عظمت و اهمیت کار مختاری غزنوی، ما یک شاعر دوران‌ساز به نام حکیم سنایی غزنوی داریم که هیچ شاعری به‌اندازه او در شاعران بعد از خودش تأثیر نگذاشته است. او یک قصیده در مدح مختاری غزنوی دارد.

در ادامه نشست احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) بیان کرد: زبان پارسی، نماد پایداری ملت ایران است. بقا و استمرار خط فارسی نشانه پایداری است و این زبان و خط، مرهون بسیاری از مشاهیر و مفاخری است که در طی قرن‌ها توانسته‌اند هویت ما را برایمان حفظ کنند.

وی افزود: در دوران معاصر ما دچار یک بحران مهم در فضای اجتماعی خویش یعنی بحرانی که حالت انقطاع را برای نسل امروز نسبت به گذشته فراهم کرده، هستیم. همایی مربوط به دوره و نسلی است که در آن از سنت قدیمی ادبی و فرهنگی وارد عصر تجدد و مدرن ‌شدیم؛ یعنی از حوزه‌های علمیه و مکتب‌ها و مراکز علمی قدیم، شخصی آمد که آغازگری در حوزه علمی جدید یعنی دانشگاه بود.

محیط طباطبایی، ۴ رکن اصلی تشکیل دانشگاه تهران را چنین توضیح داد: یکی از ارکان تشکیل دانشگاه تهران مربوط به گروهی است که بر فرهنگ سنتی ایران احاطه داشتند؛ درواقع امثال مرحوم همایی به دانشگاه آمدند تا پلی بزنند بین نسل جدید و هویت فرهنگی و علمی و ادبی ما در شکل سنتی. همچنین آن‌ها موفق‌ترین استادان بودند. همایی مربوط به نسلی است که علی‌رغم امروزه که فرد می‌گوید فقط در یک دوره تخصص دارم، در بسیاری از زمینه‌ها از جمله در فلسفه و نجوم و ریاضی و حکمت عالم بود.

رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران گفت:آن‌ها آدم‌های جامعی هستند که کل تاریخ سرزمین ما و تاریخ ادبمان را مدیون این شخصیت‌ها هستیم؛ کسانی که آن هویت قبلی را از عرصه جامعه سنتی به درون دانشگاه و فضای جدید آوردند و شاگردان بسیاری تربیت کردند. همایی جدا از اینکه یک شخصیت ملی و بین‌المللی است، یک شخصیت اصفهانی و تداوم‌دهنده مکتب قدیم اصفهان بود.

منبع: ایسنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612